ناتوی اسلامی؛ ضرورت یا فرصت؟
جنگ ۱۲ روزه اخیر که بهعنوان «جنگ تحمیلی علیه ایران» شناخته شد، نقطه عطفی در معادلات امنیتی منطقه به شمار میآید. در این نبرد بنا بر دادههای میدانی و تحلیلهای منتشرشده، حدود ۳۵ کشور از سه قاره جهان بهطور مستقیم یا غیرمستقیم همکاری نظامی و اطلاعاتی گستردهای با رژیم اسرائیل داشتند.
این همکاریها از پشتیبانی اطلاعاتی گرفته تا ارائه تجهیزات و هماهنگیهای امنیتی را شامل میشد. با این حال اسرائیل نهتنها به اهداف راهبردی خود دست پیدا نکرد بلکه در سطحی وسیعتر در برابر قدرت بازدارندگی ایران دچار شکست محاسباتی شد. شکستی که پیامدهای آن هم برای تلآویو و هم برای ساختارهای امنیتی کشورهای همپیمانش قابل تأمل است. ایران امروز در موقعیتی تازه قرار گرفته است. موقعیتی که به تعبیر بسیاری میتواند آغازگر بازتعریف سیاستهای منطقهای باشد. با توجه به تحولاتی که طی دو سال اخیر در روابط ایران با کشورهای مهم جهان اسلام رخ داده، موضوعی که سالها بهعنوان یک ایده دور از دسترس مطرح میشد، اکنون بنا بر شرایط اهمیت مضاعف پیدا کرده و آن، تشکیل «ناتوی اسلامی» یا یک پیمان دفاعی منسجم میان کشورهای بزرگ مسلمان منطقه است. روابط رو به بهبود ایران با عربستان سعودی، قطر، پاکستان و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس این امکان را فراهم کرده که ایده ایجاد یک منظومه دفاعی مشترک صرفا یک پیشنهاد نظری نباشد. تجربه جنگ اخیر نشان داد که اگر کشورهای اسلامی بدون هماهنگی عمل کنند، هر یک به تنهایی در برابر رژیم صهیونیستی و همپیمانانش آسیبپذیر خواهند بود. اما اگر ایران، پاکستان، عربستان و قطر چهار بازیگر کلیدی منطقه به یک چارچوب نظامی و امنیتی مشترک دست پیدا کنند، میتوانند یکی از بزرگترین بلوکهای بازدارندگی جهان را شکل دهند. بلوکی که نه تنها از تمامیت ارضی کشورهای عضو دفاع خواهد کرد بلکه در برابر هرگونه مداخله خارجی نیز یک سد جدی خواهد بود. از سوی دیگر، زیادهخواهی برخی دولتهای عربی در پرونده لبنان و همکاری پشتپرده آنها با آمریکا نشان داد که فقدان یک سیستم امنیت جمعی اسلامی تا چه اندازه دست قدرتهای خارجی را برای نفوذ در ساختارهای سیاسی منطقه باز میگذارد. ایجاد یک مجموعه دفاعی یکپارچه با محوریت جهان اسلام میتواند این خلأ را پر کند و معادلات امنیتی منطقه را از حالت وابستگی به قدرتهای فرامنطقهای خارج سازد. در همین راستا، سفر اخیر علی لاریجانی به پاکستان و گفتوگوی او با مقامات این کشور، همچنین دیدارهای سطح بالای انجامشده در تهران بین مقامهای ایرانی و سعودی میتواند بهعنوان پیشزمینههای شکلگیری چنین ساختاری تحلیل شود. اگر این دیدارها در قالب یک روند مستمر و هدفمند ادامه یابد، امکان ایجاد یک ارتش هماهنگ منطقهای متکی بر توان، تجربه و ظرفیتهای جهان اسلام چندان دور از ذهن نخواهد بود. با وجود شکست اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه، منطقه همچنان در شرایط حساسی قرار دارد اما شاید همین شرایط فرصتی تاریخی برای کشورهای مسلمان باشد تا به جای تکیه بر قدرتهای خارجی فرامنطقهای، اتحاد دفاعی خود را بسازند. اتحادی که میتواند سنگبنای امنیت پایدار و بومی در غرب آسیا باشد.
حسن هانیزاده
تحلیلگر روابط بینالملل
ارسال نظر