«آرمان ملی» بررسی میکند
پشت پرده بیثباتی دلار
آرمان ملی – صدیقه بهزادپور: واکنش دلار به رخدادهای سیاسی داخلی و خارجی تقریباً به فرآیندی عادی شده است، اما دلار این روزها گویا دیگر حاضر نیست عقبنشینی کند و تقریباً مدام در حال روند صعودی یا ثبات برای جهش بعدی است، و شاید گاهی برخی خبرها نهایتاً مثل یک نسیم زودگذر اثرش را میگذارد و بازار دوباره به همان ریتمِ تکراری برمیگردد.
به گفته کارشناسان؛ این وضعیت نشاندهنده یک واقعیت عمیق در اقتصاد ایران است و آنکه؛ نوسان دلار دیگر محصول خبرهای کوتاهمدت نیست، بلکه ریشه در ساختار اقتصادی کشور دارر و در حقیقت بازار فهمیده که نمیتواند بر اخبار تکیه کند، چون موتور قیمتی دلار به چیزی فراتر از هیجان رسانهای رسیده است و همواره روند صعودی را طی میکند.
دلیل اصلی تورم مزمن
به گزارش «آرمان ملی»، محمد کسائیان کارشناس اقتصادی در این باره گفت: مسأله نوسانات بازار ارز یکی از رویکردهایی است که شاخص بسیاری از بازارها و قیمتگذاری را تعیین میکند و حتی تعیین کننده نرخ تورم، کسری بودجه و... نیز میشود، اما بدیهی است که مسئله اصلی تورم مزمن کشور به زیرساختار و بسیاری از مشکلات مانند رشد بیمحابای نقدینگی و... بازمیگردد. زمانی که دولت کسری بودجه دارد و نمیتواند هزینههای جاریاش را از راه درآمدهای پایدار تأمین کند، چارهای جز تکیه بر منابع بانکی و خلق پول ندارد و در نهایت این چرخه، نقدینگی به شکل افسار گسیختهای افزایش یافته و تورم بالا نگه داشته میشود و اعتماد مردم را به پول ملی از بین میرود، در نهایت میتوان گفت که کسری بودجه و ناترازی در سیستم بانکی دو عامل مهم ریشهای تورم هستند. او افزود: زمانی که با افزایش نقدینگی مواجه میشویم، تورم مثل وزنهای سنگین در حوزههای مختلف باقی میماند و در این شرایط، مردم برای حفظ ارزش داراییهایشان به خرید دلار، طلا یا ارزهای سخت رو میآورند؛ چون به پول ملی به اندازه کافی اعتماد ندارند و در این راستا رویکرد افزایش و انباشت نقدینگی و پول شکل میگیرد که غالباً به سمت دلار متمایل است و در این راستا همچنان تقاضا برای ارز به خصوص دلار پایدار باقی میماند و فشار افزایشی روی نرخ دلار ادامه یابد.
دلار و نقش نهادهای مالی
او در پاسخ به این سئوال که نقش دولت و نهادهای مالی-پولی موثر دراین میان چیست، گفت: دولت در این پازل نقش بسیار ویژهای دارد، هرچند این چرخه معیوب تاثیرگذاری رخدادهای سیاسی بر اقتصادی طی سالیان طولانی شکل گرفته است که باعث ایجاد چالشهای متعدد در زیرساختهای اقتصادی شده که باعث گردیده تا دولت همیشه کسری بودجه داشته باشد، اما قطعاً دولت برای جبران آن نیاز به درآمد ریالی دارد، بنابراین این فرضیه هم وجود دارد که ناچار باید نرخ دلار را در برخی از مواقع بالا ببرد تا با فروش ارز بیشتر کسب درآمد کند که البته این افزایش نرخ ارز قطعاً خود باعث افزایش تورم و فشار بودجهای میشود و در نهایت این چرخه ادامه مییابد. این وضعیت نشان میدهد که کاهش دلار برای دولت معنای از دست دادن درآمد ریالی دارد. او درباره اینکه آیا واقعاً انگیزهای برای کاهش طولانیمدت نرخ ارز در حال حضار وجود دارد یا خیر گفت: در حقیقت بازار در این روزها به این سوال پاسخ داده است که این اتفاق آنگونه که مورد نظر است رخ نخواهد داد و در این بین وضعیت سیاستهای بودجهای نیز وضعیت را پیچیدهتر میکنند، چراکه حجم کسری بودجه بسیار جدی است و دولتها برای پوشش آن بارها از استقراض از بانک مرکزی استفاده کردهاند و در این راستا، وقتی پول بدون پشتوانه خلق میشود، فشار به سمت بازارهای دارایی مثل ارز و طلا، بیشتر میرود و از سوی دیگر، وقتی تورم را هم در این میان اضافه کنیم، ترجیح عمومی به نگهداری دلار بهعنوان سپری در برابر ریال، منطقیتر از نگاه بازار جلوه میکند که در نهایت با استمرار افزایش قیمت دلار منتهی میشود. کسائیان درباره شرایط نسبتاً بیتفاوت کنونی بازار نسبت به اخبار نسبتاً مثبتتر برای کاهش قیمت دلار گفت: وقتی اقتصاد یک کشور مستقل از تیترهای رسانهای دچار بحران ساختاری باشد، حتی احیاناً خبرهای مثبت مثل قطعنامه دیپلماتیک یا کاهش تنش بینالمللی نمیتواند بهصورت ماندگار نرخ ارز را پایین بیاورد یا نهایتاً اثر آن خبرها بیشتر در همان چند ساعت یا چند روز ظاهر میشود و در ادامه بازار به سرعت باز میگردد، چون نه رشد نقدینگی متوقف شده است، نه کسری بودجه تغییر کرده و در ادامه اعتماد مردم هم به بازار ارز بیشتر از دیگر بازارهاست.
تاثیر قطعنامه شورای حکام
این کارشناس در باره تاثیر خبر قطعنامه آمریکا و اروپا در شورای حکام علیه ایران گفت: وقتی خبری مبنی بر اینکه آمریکا و اروپا در شورای حکام علیه ایران قطعنامه منتشر میشود، واکنش بازار تقریباً قابل پیشبینی است، از یکسو، این خبر میتواند ریسک ژئوپلیتیک را افزایش بدهد و تقاضا برای داراییهایی مانند دلار را بالا ببرد؛ از سوی دیگر، چیزی که بازار توقع انتظار آن را در شرایط کنونی دارد، تغییر در سیاست اقتصادی ساختاری نیست بلکه شایعات و خبرهای کوتاهمدتی است که پیش از این نیز تجربه آن را دارد، این امر به خصوص زمانی که عراقچی، وزیر امور خارجه در واکنش به قطعنامه شورای حکام، پایان اعتبار مذاکرات مصر را اعلام کرد، به احتمال زیاد بازار طلا و ارز بلافاصله آن را به یک محرک افزایشی تلقی میکنند که البته تاثیر آن واقعی نیست بلکه در سایه تاثیر اخبار و رویکردهای سیاسی در بازار ایران دیده میشود، رویکردی که قطعاً در بطن خود واقعی نیست، اما در اقتصاد شکنندهای که اعتماد پایدار به سیاستگذاران نیست، هر خبر منفی سیاسی میتواند به محلی برای هجوم سرمایههای احتیاطی تبدیل شود.
تاثیر در بازار طلا
کسائیان ادامه داد: بازار طلا هم در این بین نسبت به این رویدادها متاثر میشود، هرچند بازار طلای جهانی نیز رویکردی افزایشی و حتی گاهی انفجاری دارد، در حقیقت نوسان قیمت جهانی طلا و فشارهای بینالمللی باعث شده طلا به یکی از مقاصد اصلی برای ذخیره سرمایه در ایران هم تبدیل شود، چرا که وقتی مردم بین خرید دلار و خرید طلا شک میکنند، اغلب بخشی از سرمایهشان را وارد بازار طلا میکنند. این انتخاب ترکیبی باعث میشود که فشار متقابل روی دو بازار ارز و طلا بیشتر شود و دلار همچنان در موقعیت صعودی باقی بماند. او توضیح داد: البته پیشبینی میشود تاثیر خبر قطعنامه مذکور در روزهای تعطیل اثری محسوس در بازار و صرافیها یا تابلوها نداشته باشد، اما بازار روی پیام بلندمدت آنها حساب میکند، در حقیقت این تاثیر غیرواقعی اخبار در کوتاهمدت است و حتی اگر در لحظه تابلوهای صرافی تغییر شدیدی نکند، بازی بزرگتر در ذهن فعالان بازار در حال رقم خوردن است که آیا این خبر نشاندهنده بازگشت فشار تحریم یا تشدید بیثباتی اقتصادی است؟
راه خروج از بحران
او درباره راه خروج و اصلاح این چالش گفت: راهحل پایدار در این وضعیت، اصلاح ساختاری و نه دستکاری مقطعی بازار ارز است، چراکه اگر میخواهیم دلار را در بلندمدت ثباتپذیر کنیم، باید بهسراغ مدیریت کسری بودجه ساختاری برویم، نقدینگی را کنترل کنیم و اعتماد عمومی به ریال را بازیابی کنیم، بدیهی است بدون این اصلاحات، هر موج خبری، هرچقدر هم فرامنطقهای یا غیر از این یا مثبت و... باشد، نهایتاً مانند یک دریچه موقتی خواهد بود که بسته میشود و بازار دوباره به همان مسیر همیشگی خود بازمیگردد. کسائیان معتقد است: در این باره میتوان تجربه کشور همسایه را مورد بررسی قرار داد، کشوری که با نوسانات قابل توجه اقتصادی و فشارهای بینالمللی دست و پنجه نرم میکند، اما وقتی انضباط مالی وجود دارد و تولید داخلی به اندازه کافی قدرتمند است، پول ملی میتواند تا حدی محور ثبات باشد، ولی در ایران، فرهنگ تولید و انضباط مالی هنوز به اندازه لازم تقویت نشده است، بنابراین پول ملی نتوانسته به عنوان یک پایگاه امن مورد توجه قرار گیرد که در این راستا سرمایهگذاران نیز در کشور به تولید در افق کوتاه یا بلندمدت حضور داشته باشند. دلار در حقیقت در ایران، امروز فقط یک ابزار مالی نیست؛ نمادی است از بیثباتی اقتصادی داخلی است و تا وقتی که شالوده اقتصادی کشور بر پایه نقدینگی بیپایان و کسری بودجه محکم بنا شده باشد این روند و تاثیرگذاری هر خبر در آن ادامه خواهد یافت و یا اینکه تاثیر خبر مثبت در شرایط کنونی را همگان با دیده شک و تردید مینگرند. او تاکید کرد: چنانچه تصمیمگیران بخواهند مسیر تغییر واقعی را آغاز کنند، باید از ریشههای اقتصادی وارد شوند؛ اصلاح بودجه، کنترل نقدینگی، حمایت از تولید داخلی و اعتمادسازی به ریال تنها راههاییاند که میتوانند نوسان دلار را از سطح خبر عبور داده و آن را به یک پدیده درونزا و قابل مدیریت تبدیل کنند و تا زمانی که این اتفاق نیفتد، هر خبر خوب، شاید نسیمی ایجاد کند، ولی دلار همان جایگاه ریشهای خود را در سختار اقتصادی کشور خواهد داشت.
ارسال نظر