هستهای و مدیریت افکار عمومی
تلاش اخیر تروئیکای اروپایی را میتوان نقطهای جدید در روند پرونده هستهای کشور دانست. نقطهای که نشان میدهد فضای تصمیمگیری در آژانس بینالمللی انرژی اتمی وارد مرحله جدیدی علیه ایران خواهد.
آژانس مأموریت دارد که وضعیت پرونده ایران را بر اساس تعهدات مندرج در NPT و همچنین ادعاهایی را که اعضای برجام درباره فعالیتهای ایران مطرح میکنند، ارزیابی و درباره آن تصمیمگیری کند. آنها قصد دارند پیشنویس قطعنامهای را در مورد ایران در دستور کار قرار دهند. البته اکنون چین و روسیه که در سالهای گذشته در موضوعات هستهای ایران نقشهایی داشتهاند، اکنون مبنای بررسی پرونده ایران را صرفاً «برجام» نمیدانند. این تغییر رویکرد معنای مهمی دارد؛ غرب تلاش میکند چارچوب فشار را از حوزه تعهدات برجامی که در آن محدودیتها زمانمند و مشخص بود، به حوزه پادمان منتقل کند. پادمانها برخلاف برجام محدود به دوره زمانی مشخص نیستند و احکام آن میتواند دامنه گستردهای از بازرسی، گزارشدهی و محدودیتهای جدید را شامل شود. برجام یک سقف مشخص برای نوع برخورد و فشارهای بینالمللی علیه ایران تعیین کرده بود اما اکنون که برخی طرفها برجام را عملا کنار گذاشته و قید و بندهای آن را معتبر نمیدانند، این احتمال وجود دارد که فشارها بر اساس ادعاهای مبتنی بر پادمان افزایش یابد. در چنین شرایطی هر یک از اعضای شورای امنیت میتواند با استناد به گزارشهای جدید آژانس و با این ادعا که محدودیتهای برجامی دیگر برقرار نیست، موضوع ایران را دوباره به شورای امنیت ببرند و زمینهساز صدور قطعنامههای جدید شوند. به همین دلیل، سازمان انرژی اتمی ایران وظیفه دارد با دقت و شفافیت بیشتری افکار عمومی را در جریان ماهیت این تحولات قرار دهد. آگاهی جامعه از اینکه آژانس و شورای حکام در حال عبور از چارچوب سابق هستند و چه پیامدهایی میتواند برای فضای سیاسی و اقتصادی کشور داشته باشد، موضوعی ضروری است. دستگاه دیپلماسی و تیم فنی کشور باید ضمن پاسخگویی دقیق و مستمر به ادعاهای آژانس بر این نکته تأکید کنند که هرگونه فشار میتواند روند تعاملات را دشوارتر و مسیر تفاهم را پیچیدهتر کند. آینده پرونده هستهای ایران بیش از هر زمان دیگری به نحوه مدیریت افکار عمومی، دیپلماسی فعال و هماهنگی درونی نهادهای مرتبط وابسته است.
حسین کنعانیمقدم
کارشناس روابط بینالملل
ارسال نظر