| کد مطلب: ۱۱۸۷۶۷۴
لینک کوتاه کپی شد

غافلگیری در نیویورک

پیروزی «ممدانی» به‌عنوان شهردار نیویورک، یکی از بزرگ‌ترین شهرهای جهان، موجی از تحلیل‌ها را در ایران به‌دنبال داشته است.

 برخی از تحلیلگران داخلی با اشاره به این رویداد، کوشیده‌اند آن را با وضعیت سیاسی ایران مقایسه کنند اما واقعیت آن است که چنین مقایسه‌ای از اساس نادرست است. زیرا دو کشور از لحاظ ساختار سیاسی، فرهنگی و حقوقی تفاوت‌های بنیادین دارند. نخستین و مهم‌ترین تفاوت نظام انتخاباتی است. در ایالات متحده احزاب نقش اصلی را در فرایند سیاست‌ورزی ایفا می‌کنند و رقابت‌ها عمدتا در چارچوب احزاب شکل می‌گیرد. شهروندان از طریق عضویت در احزاب در فرآیند تصمیم‌گیری مشارکت دارند و می‌توانند در رقابت‌های درون‌حزبی خود را به ‌عنوان نامزد مطرح کنند اما در ایران ساختار انتخاباتی بر پایه تحزب استوار نیست و احزاب در عمل نقشی حاشیه‌ای دارند. مهم‌ترین جلوه این تفاوت در مرحله تأیید صلاحیت‌ها نمایان می‌شود. جایی که حتی اگر حزبی واقعی شکل گیرد و فرآیندهای دموکراتیک درون‌حزبی را هم طی کرده باشد، باز هم این احتمال وجود دارد که همه نامزدهایش از صحنه رقابت حذف شوند. به همین دلیل تا زمانی که احزاب جایگاه قانونی و واقعی خود را پیدا نکنند نمی‌توان از شکل‌گیری مردمسالاری واقعی سخن گفت. مقایسه ایران با کشوری چون آمریکا که نظام دوحزبی تثبیت ‌شده دارد، از اساس مغالطه‌آمیز است. در ایران بیش از ۱۵۰ حزب ثبت‌ شده وجود دارد که بسیاری از آنها عملا حزب خانوادگی یا محفلی بوده و فاقد پایگاه اجتماعی هستند. از سوی دیگر ساختار سیاسی و اداری ایران به‌گونه‌ای شکل گرفته که افراد برای پرهیز از برچسب ‌خوردن یا حذف‌شدن ترجیح می‌دهند از احزاب فاصله بگیرند. در نتیجه روابط شخصی، دوستی‌ها و حلقه‌های قدرت، جایگزین فعالیت تشکیلاتی شده است. این فرهنگ سیاسی، به‌جای آنکه شایسته‌سالاری را تقویت کند موجب رشد حامی‌پروری و انتصاب‌های مبتنی بر رفاقت می‌شود. نمونه‌ی روشن آن را می‌توان در انتصابات اخیر مشاهده کرد. جایی که یکی از بستگان نزدیک یکی از اعضای کمیسیون‌های مجلس به مدیریت یکی از شرکت‌های پتروشیمی منصوب شد. چنین پدیده‌ای محدود به جریان خاصی نیست و حتی در دولت کنونی که اصلاح‌طلب تلقی می‌شود نیز قابل مشاهده است. این وضعیت انگیزه احزاب را برای فعالیت کاهش داده و مانع از شکل‌گیری تشکل‌های تأثیرگذار شده است. در مجموع پیروزی جوانی چون ممدانی در نیویورک بیش از آنکه الگوی قابل قیاسی برای ایران باشد نشانه‌ای از ساختار موثر نهادهای حزبی و انتخاباتی است. در ایران تا زمانی که ساختار سیاسی، اداری و انتخاباتی بهینه نشود و احزاب از جایگاه نمایشی به جایگاه واقعی منتقل نگردند، نمی‌توان انتظار داشت نیرویی از اقلیت اجتماعی یا فکری بتواند مسیر سیاست را تغییر دهد. بنابراین پیش از هر مقایسه‌ای با جهان بیرون باید واقعیت‌های درونی خود را پذیرفت و در اصلاح آنها گام برداشت.

سعید نورمحمدی

فعال سیاسی اصلاح‌طلب

 

منبع : آرمان ملی

جدید

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار