کمال اطهاری در گفتوگو با «آرمان ملی مطرح کرد:
نیاز خروج از وضعیت جنگی
آرمان ملی- احسان انصاری: آیا دولت پزشکیان به روزمرگی افتاده است؟ چرا دولت در تحقق مطالبات مهم مردم ناتوان بوده است؟ تنشهای بینالمللی ناشی از سیاستهای گذشته کشور به چه میزان در روند حرکت دولت پزشکیان تأثیرگذار بوده است؟
نگاه دولت پزشکیان به مقوله توسعه چگونه بوده و در این زمینه چه اقداماتی انجام داده است؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با کمال اطهاری پژوهشگر توسعه گفتوگو کرده است. اطهاری معتقد است: «جهانی شدن توافقی باید جایگزین جهانی شدن اجباری ایران یا حضور در بازار جهانی با تک محصول نفت با هزینه مبادلاتی بسیار بالا در اثر تحریم گردد. برای برداشتن تحریم یا تضاد عمده خارجی برای توسعه پایدار ایران توافقی حتی مکروه با قطبهای اصلی اقتصادی جهان در یک بازی برد-برد ضرورت دارد. جهانی شدن توافقی با شرکت فعال و موثر در پیمانهایی چون بریکس ممکن میشود در صورتی که حضور در این پیمانها در جهت جهانی شدن توافقی باشد نه خیال و تصور به زانو درآوردن این و آن. در واقع جهانی شدن توافقی گامی ضروری برای دستیابی به مدیریت اجتماعی دموکراتیک جهانی یا فراتر رفتن از سازوکار نهادی سازمان ملل نیز هست که اکنون در واقع تنها سازمان دول است». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*کنشگری دولت پزشکیان در مقابل بحرانهای کنونی کشور به چه میزان باعث کاهش مشکلات شده است؟
واقعیت این است که سختکوشی موقرانه آقای پزشکیان باعث نشد که دولت بتواند ابزاری بیابد که در چشماندازی مشخص جامعه بحران زده را به سمت رویکرد جدید حرکت دهد. پزشکیان در واقع زین اسب مرده دولت را از همتای پیشین تحویل گرفت. در واقع هم حاکمیت و هم ملت او را بر کسانی که بر سایه این زین سوار بودند ترجیح دادند تا هریک به دلایل خاص خود بتوانند از مهلکهای که در آن گرفتار آمدهاند نجات بدهند. از یکسو جناحی در حاکمیت که خود را اصولگرا مینامد بعد از نزدیک ۳۵ سال که از جنگ تحمیلی میگذرد تضاد خارجی و نظامیگری را جایگزین اصل وظیفه دولت یعنی توسعه بخشی با هدف ایجاد رفاه برای تکتک افراد جامعه برای تحقق قابلیتها و ارتقای حیات مادی و معنوی آنها کرده است. با چنین موضعی آنها به انحصار پرفساد قدرت و ثروت دست یافته، قانونگذاری را در خدمت رانتجویی خود درآورده و بر حفظ این انحصار به قیمت ادامه تحریمی که ظالمانه مینامند اصرار دارند. از سوی دیگر جناح اصلاحطلب پس از حضور موفق در راس دولت با جنبش دوم خرداد، دچار اشتباهات استراتژیک شد تا قدرت را به انحصارطلبان بسپارد و از آن زمان تاکنون نتوانسته الگو و برنامهای توسعهبخش تدوین کند که جامعه را از لحاظ فکری و اخلاقی قانع سازد. در نتیجه پزشکیان بدون برنامه به ریاست دولتی رسیده که جناح مقابل هیچ وفاقی در بالا را که اندکی از منافع انحصاریاش بکاهد برنمیتابد.
*پزشکیان هم به دلیل تنشهای بین المللی پیرامون ایران نتوانسته کشور را وارد پروسه توسعه کند و بیشتر درگیر روزمرگی است. در چنین شرایطی در آینده در چه وضعیتی قرار خواهد گرفت؟
شرط بقای همه رژیمهای سیاسی ورود به اقتصاد دانش و به دنبال آن جامعه دانش است. در واقع آنچه سرمایهداری را در مقابل بحرانهای درونی و بیرونی روئینتن کرده، توانایی در انقلاب پیاپی در تولید است. نوآوریهای فناورانه در این نظام جهانی و در راس آنها هوش مصنوعی میرود که در کمتر از یک دهه آینده انقلاب چهارم صنعتی را تکمیل کند و کشورهایی که نتوانند با این تحول همراه شوند دچار عقب ماندگی اقتصادی، تاریخی و تمدنی خواهند شد. این کشورها نه تنها از تامین رفاه که حتی از حل مسائل بوم زیستی در حال تشدید خود در اثر گرمایش زمین بازخواهند ماند. انقلابهای فناورانه مانند حرکت لایههای زیرین زمین موجب آزادسازی نیروهای نهفته شده و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی موجود مانند پیکربندی طبقات و قدرت اقتصادی را در سطوح مختلف جهانی و ملی جابهجا میکنند. این تغییرات بزنگاههایی تاریخی را ایجاد میکنند که در آنها جابهجایی و سست شدن ساختارهای موجود هژمونیک امکان تغییرات سیاسی را فراهم میآورد. انقلابهای فناورانه هرچند موجب تغییرات اساسی در مناسبات اقتصادی در نظام جهانی میگردند اما تغییرات فرهنگی، ایدئولوژیک و درنتیجه سیاسی درازمدتتر هستند که نشانه آن برآمدن راست افراطی در کشورهای مرکزی سرمایهداری و بنیادگرایی است. یعنی فرایندهای توسعه بخش سیاسی حرکت خطی پیشرونده همراه با انقلابهای فناورانه ندارند بلکه جریانهای سلطهجو و افراطی میکوشند آنها را در خدمت خود بگیرند. جابهجایی و سست شدن ساختارهای موجود هژمونیک هم میتواند مخرب باشد و هم توسعه بخش. با ریزش ساختارهای گذشته هژمونیک، قدرتهای منطقهای در پی گسترش فضای حیاتی خود برآمدهاند و به همراه تلاش برای احیای هویت دینی و قومی و ملی موجب جنگهای داخلی و منطقهای شدهاند. یعنی بهرهگیری توسعه بخش از این بزنگاههای تاریخی بستگی به آرایشهای نیروها و راهبری و رهبری آنها در هر جامعه و در سطح جهانی دارد.
*بخشی از چالشهای دولت چهاردهم به دلیل تنشهای خارجی سیاستهای گذشته کشور بوده و دولت ناچار شده با این چالشها درگیر شود. این موضوع به چه میزان در بازده کلی دولت تأثیرگذار بوده است؟
حاکمیت ایران اگر دارای الگوی توسعه درونزا و بروننگر برای ورود به اقتصاد و جامعه دانش بود میتوانست به عنوان مثال عضو تشکیل دهنده بریکس در همان سال ۲۰۰۹ باشد نه دنبالهروی افتان و خیزان و بینصیبِ قافله آن بماند. این بینصیبی در اساس ناشی از افراطیگری جناح غالب و انزواجویی جنگطلبانه یا تضادهای غیر توسعه بخش آن با سرمایهداری جهانی بوده است. برآورد شده که دلار ۶۱ درصد ذخایر ارزی جهان را تشکیل داده، در ۸۵ درصد معاملات بین کشورها از دلار استفاده میشود، ۴۵ درصد بدهیهای خارجی کشورها و بیش از نیمی از صادرات جهان به دلار است و در واقع میتوان گفت دلار ارزی جهان روا است. به همین دلیل ایالات متحده امکان تحریم اولیه و ثانویه هر کشوری را پیدا میکند به خصوص کشوری چون ایران که مجبور باشد از دلار نفتی استفاده کند. پس هژمونی پولی و مالی دلار به هیچ وجه در بلندمدت نیز خدشه اساسی نخواهد دید. به همین دلیل سودایی ابتدایی است که کشوری برای توسعه خود در جنگ رودرروی اقتصادی با آن وارد شود. در چنین شرایطی اگر برای شکستن هژمونی سیاسی و نظامی آمریکا کشوری کوچک مقیاس در اقتصاد جهانی بخواهد از قراردادهای مالی بینالمللی مانند FATF خارج شود بر شدت تحریم خود افزوده و در عمل هژمونی ایالات متحده را تقویت کرده است.
نوآوریهای فناورانه در نظام جهانی و در راس آنها هوش مصنوعی، در کمتر از یک دهه آینده انقلاب چهارم صنعتی را تکمیل میکند و کشورهایی که نتوانند با آن همراه شوند دچار عقب ماندگی خواهند شد
*به نظرشما در ماههای آینده ترامپ فشارهای بیشتری به ایران اعمال خواهد کرد؟
در مورد تضادهای خارجی تلاش مقدم باید خنثیسازی خواست اسرائیل برای تداوم رابطه تخاصمی ایران با آمریکا و فشار حداکثری آن بر ایران باشد. این کاهش تنش از یکسو میتواند علاوه بر فروش نفت و فرآوردههای آن، دریافت ایران را به زنجیره جهانی ارزش وارد و جذب مستقیم سرمایه و فناوری کند. این درست است که اعمال هژمونی سیاسی ایالات متحده در خاورمیانه منوط به وجود اسرائیل است و حمایت از آن حتی نشان میدهد که امکان حمایت سرمایهداری از کشورهای عربی را مقابل ایران نیز دارد. نکته دیگر اینکه حمایت از اسرائیل هزینههایی سنگین دارد که آمریکا برای رقابت با چین و اجرای پروژههایی چون فرود انسان در مریخ برای برتری در این رقابت به آن محتاج است. هزینه دیگر آن دور شدن کشورهای عربی و روی آوری به رقبا از اتحادیه اروپا گرفته تا چین و روسیه است. به عبارت دیگر تضاد عمده خارجی برای توسعه ایران نه آمریکا که اسرائیل است. در شرایط کنونی نتانیاهو پیمان ابراهیم و ضمیمهسازی اراضی اشغالی را برباد رفته میبیند اما اجبار به تشکیل دولت فلسیطنی را هم نمیخواهد بپذیرد. در نتیجه تمام تلاشش چون گذشته ممانعت از انعقاد قراردادی چون برجام بین ایران و آمریکا است. در تمام حاکمیتهای دارای عقلانیت رهایی بخش و توسعه بخش یا حداقل دارای عقلانیت منفعت بخش در جهان جنگ ادامه سیاست و این یک ادامه اقتصاد و یا برای توسعه و حل تضادهای عمده داخلی است و در میان آنها تنها کل حاکمیت کره شمالی و یک جناح خاص در ایران استثنا محسوب میشوند که خواهان جنگ برای جنگ هستند.
*چگونه میتوان از وضعیت جنگ برای جنگ خارج شد؟
برای دستیابی به توسعه پایدار نه از جهانی شدن گریزی است و نه از ورود به اقتصاد و جامعه دانش. جهان خارج از اراده ما در مسیری تکاملی از لحاظ توسعه اقتصادی و اجتماعی پیش میرود که نه از آن میتوان جهش کرد و نه با فرمان آن را تغییر داد. آنچه میتوان و باید به انجام رساند توسعه دموکراتیک اقتصاد دانش در جهت جامعه دانش است تا با توسعه قابلیتافزا برای تکتک افراد جامعه است تا امکانات و رفاه لازم برای تکامل مادی و معنوی فراهم آید. در غیر این صورت از جهانی شدن تنها زیان تغییرات اقلیمی یا همهگیریها نصیب ایران خواهد شد. برای مدیریت تضادهای خارجی، حاکمیت ایران از یکسو و روشنفکران و فعالان جامعه مدنی از سوی دیگر باید با درس آموزی از تجربه کشورهایی چون چین و ویتنام تضاد عمده را موانعی بدانند که بر سر راه توسعه پایدار دموکراتیک ایران در جهت دستیابی و بالندگی اقتصاد و جامعه دانش است. از شروط اصلی این دستیابی و بالندگی ورود موفق به زنجیره جهانی ارزش با کالاهای دانشبر به جای تک محصول نفت است که باید توام با تکمیل زنجیره ارزش داخلی به طور مکمل یکدیگر انجام پذیرد. در این راه گام نخست تا رسیدن به مدیریت اجتماعی جهانی، جهانیشدن توافقی است. جهانیشدن توافقی باید جایگزین جهانیشدن اجباری ایران یا حضور در بازار جهانی با تک محصول نفت با هزینه مبادلاتی بسیار بالا در اثر تحریم گردد. برای برداشتن تحریم یا تضاد عمده خارجی برای توسعه پایدار ایران توافقی حتی مکروه با قطبهای اصلی اقتصادی جهان در یک بازی برد-برد ضرورت دارد. جهانی شدن توافقی با شرکت فعال و موثر در پیمانهایی چون بریکس ممکن میشود در صورتی که حضور در این پیمانها در جهت جهانیشدن توافقی باشد نه تصور به زانو درآوردن این و آن. در واقع جهانیشدن توافقی گامی ضروری برای دستیابی به مدیریت اجتماعی دموکراتیک جهانی یا فراتر رفتن از سازوکار نهادی سازمان ملل نیز هست که اکنون در واقع تنها سازمان دول است. سازوکار نهادی اتحادیه اروپا با تشکیل پارلمان و دیوان دادگستری اتحادیه اروپا میتواند نوعی الگو برای تکمیل یا فراتر رفتن از جهانی شدن توافقی باشد.
ارسال نظر