سه آسیب عمده در چندصدایی
در روزهای اخیر، انبوهی از اخبار ضد و نقیض و گاه متناقض در مورد تحولات آتی برجام و مکانیسم ماشه، فضای رسانهای و تحلیلی را پر کرده است.
از پیشنهاد روسیه و چین به شورای امنیت برای تمدید ششماهه تحریمهای تسلیحاتی ایران گرفته تا اخبار مبهمی درباره توافقهای جداگانه با کشورهای اروپایی. با وجود این حجم از گزارشها، به نظر میرسد تنها نقطه ثابت و قابل اتکا در این میان، پیگیری جدی پیشنهاد مشترک مسکو و پکن است که میتواند فرصتی برای تنفس و ادامه مذاکرات فراهم کند. در کنار این محور، مذاکرات فشرده ایران با متحدان اروپایی خود (فرانسه، آلمان و بریتانیا) نیز در جریان است. هدف اصلی دیپلماسی ایران در این مرحله، جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه توسط این کشورهاست؛ اقدامی که میتواند به بازگرداندن تمام تحریمهای پیشین شورای امنیت منجر شود و برجام را در عمل به تاریخ بسپارد. در مقابل، اروپاییها با استفاده از تریبونهای مختلف به ایران هشدار میدهند که زمان به سرعت در حال اتمام است و تهران باید برای نجات برجام دست به ابتکار عمل بزند. با وجود اهمیت این لحظه حساس، آنچه بیش از هر چیز نگرانکننده به نظر میرسد، چندصدایی آشکاری است که از درون به گوش میرسد. این چندصدایی به وضوح در اخبار و اظهارنظرهای متناقضی که از کانالها و نهادهای مختلف منتشر میشود، قابل مشاهده است. به عنوان مثال، در حالی که دیپلماتهای کشور در حال مذاکره برای مهار بحران هستند، برخی از نمایندگان مجلس از ارائه طرحهای دو فوریتی برای خروج از پیمان NPT خبر میدهند. این گونه اظهارنظرهای ناهماهنگ و رادیکال، پیامهای بسیار مخربی به طرفهای مقابل و جامعه بینالمللی ارسال میکند. این وضعیت سه آسیب عمده به دنبال دارد: سردرگمی طرفهای مقابل: اروپا و دیگر بازیگران در تحلیل مواضع واقعی ایران دچار سردرگمی میشوند و نمیتوانند تشخیص دهند که کدام صدا نماینده اراده رسمی و نهایی نظام است. این امر اعتماد لازم برای رسیدن به یک توافق را از بین میبرد. دوم تضعیف مذاکره کنندگان: وقتی مواضع تندتری از درون کشور مطرح میشود، دست تیم مذاکرهکننده برای چانهزنی و ارائه طرحهای منطقی ضعیف میشود. طرف مقابل این سؤال را مطرح میکند که آیا توافقی که با این تیم حاصل شود، در نهادهای دیگر کشور مورد پذیرش قرار خواهد گرفت؟ سوم ارائه تصویری از بیثباتی: این چندصدایی به دشمنان این امکان را میدهد که ایران را فاقد یک استراتژی واحد و منسجم معرفی کنند و آن را کشتی بیناخدایی تصویر کنند که نمیتوان شریک مطمئنی برای آن بود. در چنین شرایطی، بحث بر سر تمدید تحریمها یا فعال نشدن مکانیسم ماشه، در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد. اولویت فوری و ملی کشور، باید ایجاد وحدت رویه و صدایی واحد باشد. دستگاههای دیپلماسی، مجلس، شورای عالی امنیت ملی و سایر نهادهای ذیربط باید در پشت درهای بسته به یک راهبرد مشخص و هماهنگ برسند و سپس همه بر اساس آن خط قرمزها و اهداف مشترک، مواضع خود را تنظیم و اعلام کنند. دیپلماسی موفق، دیپلماسی مبتنی بر انسجام داخلی است. تا زمانی که این انسجام و هماهنگی حیاتی محقق نشود، هرگونه حرکت در عرصه بینالمللی نه تنها به نتیجه مطلوب نخواهد رسید، بلکه ممکن است موقعیت ایران را در میدان پیچیده برجام بیش از پیش تضعیف کند. اکنون زمان آن است که منافع ملی بر هرگونه اختلاف نظر داخلی ارجحیت یابد و جهان، تنها یک صدا از ایران بشنود: صدایی قاطع، حساب شده و یکپارچه.
علی بیگدلی
کارشناس روابط بینالملل
ارسال نظر