ماشه در برابر ماشه
سفر رئیسجمهوری به نیویورک و تماسهای دیپلماتیک با کشورهای اروپایی فارغ از شعار و هیاهو، ظرفیتی واقعی برای پیشبرد منافع ملی و تضمین امنیت کشور فراهم میآورد.
در چنین بزنگاههایی مهم است که تهران با محاسبهای دقیق و از موضع قدرت وارد شود؛ نه با عقبنشینی یا امتیازدهی شتابزده، بلکه با رویکردی که بتواند هزینههای طرف مقابل را در صورت رفتار غیرمنصفانه افزایش دهد. این همان معنای «حفظ منافع ملی از موضع قدرت» است که میتواند رفتارهای اروپا را متاثر از ایالات متحده، تحت فشار قرار دهد و امکان دستیابی به نتایج مطلوبتر را افزایش دهد. اروپا بهطور تاریخی خط مشی کلی خود را تا حد زیادی در چارچوب سیاست ایالات متحده تعریف کرده است، اما این بدان معنا نیست که تهران توان چندانی برای اثرگذاری ندارد. اتخاذ مواضع حسابشده، نشان دادن آمادگی برای اعمال گزینههای متقابل و تبیین پیامدهای حقوقی و عملی هر اقدام خصمانه میتواند بازدارندگی ایجاد کند. ایران باید صرفاً پنجرههای دیپلماسی را باز نگه دارد هرچند در ظاهر درهای دیپلماسی بسته باشد. در همین چارچوب، تهران میتواند سیاست ماشه در برابر ماشه را، بهعنوان یکی از گزینههای دفاعی در نظر بگیرد. منظور از این گزاره، پاسخ متقابل و نسبتاً متناسب به اقداماتی است که میتوانند منافع حیاتی کشور را تهدید کنند. اگر طرفهای مقابل تصمیم به فعالسازی مکانیسمهایی مانند ماشه یا تلاش برای بازگرداندن تحریمها بگیرند، تهران نیز باید آمادگی داشته باشد تا با واکنشی سنجیده و هدفمند با چنین تصمیمی مقابله کند؛ واکنشی که هم بازدارنده باشد و هم به جامعه بینالمللی پیام روشنی بدهد. یکی از پیامدهای عملی چنین استراتژیای، تهدید یا اقدام متقابل در حوزه تنگه هرمز است؛ بخشی از قدرت تاثیرگذاری ایران بر جریان انرژی جهانی که همواره یکی از عوامل محوری در محاسبات راهبردی تهران بوده است. اعلام یا اعمال محدودیتهای عبور و مرور در تنگه، اگرچه اقدامی دشوار و پرهزینه است، اما این امکان میتواند ظرفیتسازی شود تا به اهرمی برای افزایش هزینههای طرف مقابل و بازگرداندن توازن در میز مذاکره تبدیل شود.
حسین کنعانیمقدم
تحلیلگر سیاسی
ارسال نظر