بهمن آرمان در گفتوگو با «آرمان ملی»:
پنلهای خورشیدی مشکلی را حل نمیکند
آرمان ملی- احسان انصاری: بحران انرژی پیامدهای اقتصادی گستردهای از جمله کاهش تولید صنعتی، افزایش تورم و آسیب به بخشهای حیاتی مانند پتروشیمی و سیمان دارد. همچنین وابستگی به درآمدهای نفتی و نوسانات قیمت انرژی اقتصاد را در برابر شوکها آسیبپذیر میکند. ازسوی دیگر کمبود انرژی و به ویژه برق و گاز تولید در صنایع مختلف را به شدت مختل میکند.

این امر به کاهش تولید افزایش هزینههای تولید و در نهایت کاهش رشد اقتصادی منجر میشود. در شرایط کنونی کشور با بحران انرژی مواجه است که پیامدهای اقتصادی برای زندگی مردم خواهد داشت. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی مهمترین پیامدهای اقتصادی بحران انرژی در کشور با دکتر بهمن آرمان اقتصاددان گفتوگو کرده است. آرمان در این زمینه معتقد است: «برخی کارشناسان که از فیلترهای وزارت اطلاعات عبور کرده بودند و در مراکز تصمیمگیری قرار داشتند کنار گذاشته شدند و در مواردی به جای آنها افرادی کوچک و نامناسب جایگزین آنها شدند. نتیجه این وضعیت این بود که بسیاری از تالابها و رودخانههای کشور خشک شدند و از سوی دیگر سدهای کشور خالی شدند و به رغم اینکه نزدیک به90 درصد آب کشور در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد ما امروز در این زمینه نیز وارد کننده هستیم. بدون تردید اگر کشاورزی ما مدرن میشد و ناچار نبود از روشهای سنتی و پرهزینه استفاده کند، شاید وضعیت به این نقطه نمیرسید. من نمیدانم آیا مسئولان کشور به این موضوع فکر کردهاند که اگر به جای اینکه نفت ایران تحریم شود، مانع ورود کالاهای اساسی به ایران میشدند، تکلیف مردم چه میشد و با چه مشکلاتی مواجه میشدند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*مهمترین پیامدهای اقتصادی بحران انرژی در ایران چیست؟
واقعیت این است که پیامدهای اقتصادی وضعیتی که امروز برای انرژی کشور رخ داده آشکار است و دیر یا زود خود را نشان خواهد داد. امروز کار مردم به جایی رسیده که اگر کسی برای مداوا به پزشک و یا دندانپزشک نیز مراجعه میکند از این موضوع هراس دارد که آیا برق میرود یا خیر. اینکه ما فکر کنیم به صورت ناگهانی و به صورت تصادفی وارد چنین وضعیتی شدهایم نیز صحیح نیست. سوءمدیریت، عدم توجه به دیدگاه کارشناسان و متخصصان و عدم آیندهنگری از جمله مهمترین دلایلی است که در شرایط کنونی برای کشور بحران انرژی به وجود آورده است. پس از دولتهای آقای هاشمی و خاتمی که دولت آقای احمدینژاد روی کار آمد ایشان عنوان کردند که من خودم کارشناس هستم و به همین دلیل نیاز به کارشناس ندارم. در چنین شرایطی بود که برخی کارشناسان که از فیلترهای وزارت اطلاعات عبور کرده بودند و در مراکز تصمیمگیری قرار داشتند کنار گذاشته شدند و به جای آنها در مواردی افرادی کوچک و نامناسب جایگزین آنها شدند. نتیجه این وضعیت این بود که بسیاری از تالابها و رودخانههای کشور خشک شدند و از سوی دیگر سدهای کشور خالی شدند و بهرغم اینکه نزدیک به90 درصد آب کشور در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد، اما ما امروز در این زمینه نیز وارد کننده هستیم. بدون تردید اگر کشاورزی ما مدرن میشد و ناچار نبود از روشهای سنتی و پرهزینه استفاده کند، شاید وضعیت به این نقطه نمیرسید. من نمیدانم آیا مسئولان کشور به این موضوع فکر کردهاند که اگر به جای اینکه نفت ایران را تحریم کنند، مانع ورود کالاهای اساسی به ایران میشدند، تکلیف مردم چه میشد و با چه مشکلاتی مواجه میشدند؟ امروز ایران به جایی رسیده که سالانه مبلغ 100 میلیون دلار عدس وارد میکند. این در حالی است که ما در گذشته به دلیل شرایط آب و هوایی که در کشور داشتیم در زمینه حبوبات نه تنها وارد کننده نبودیم و بلکه صادر کننده هم بودیم.
*چرا دولتها در عین حالی که میدانستند ممکن است با چنین وضعیتی در زمینه انرژی و آب مواجه شویم به دیدگاه کارشناسان توجه نکردند؟ آیا اولویتهای سیاسی جای اولویتهای تخصصی را گرفته بود؟
فامیلگرایی و استفاده از کسانی که فاقد تجربه و دانش کافی بوده و از انگیزه کافی برای توسعه کشور برخوردار نیستند از جمله مهمترین دلایل تشدید بحران انرژی در کشور است. امروز به اندازهای دلایل و ریشههای این بحران برای مردم ایران مشخص است که نیازی به این نیست که دیگران حرفی درباره وضعیت تبدیل کشتزارها به بیابان عنوان کنند و گفته شود که مثلا در فلان کشور بیابانزدایی صورت میگیرد. دریاچه ارومیه را نیروهای غیبی خشک نکردند، بلکه مدیران نالایق و بیسواد خشک کردند. کارشناسان سوئیسی که روی رودخانههای شمال ایران مطالعه انجام دادند برای حوزه آبریز دریاچه ارومیه 120 هزار هکتار گیاه با مصرف کم آب در نظر گرفتند. این در حالی است که در شرایط کنونی در حدود 600 هزار هکتار گیاه با مصرف بالای آب مانند درختان میوه، سیب و... در این منطقه کشت میشود. از سوی دیگر خشک شدن زایندهرود در اصفهان به دلیل وجود کارخانههای فولادسازی و صنعتی در این منطقه نیست. به صورت کلی مصرف برق صنایع در کشور در حدود 4 تا 6 درصد است. دلیل اصلی خشک شدن زایندهرود این است که در بالا دست هر کسی هر کاری دوست داشته انجام داده و با حفر چاه و کاشت درخت باعث خشک شدن زایندهرود شده است. در واقع مشکل کشور در بیآبی نیست و بلکه مشکل در سوء مدیریت منابع آبی است. ایران از دو طرف به دریا راه دارد. این در حالی است که در کشوری مانند عربستان در حدود 7 میلیارد مترمکعب آب دریا را شیرین میکنند و به وسیله آن صحرا را به جنگلهای دستساز تبدیل میکنند. شرایط به شکلی است که فضای سبزی که امروز در دوبی وجود دارد در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ما هم دیده نمیشود.
فامیلگرایی و استفاده از کسانی که فاقد تجربه و دانش کافی بوده و از انگیزه کافی برای توسعه کشور برخوردار نیستند از جمله مهمترین دلایل تشدید بحران انرژی در کشور است
*آیا تصمیماتی که برای مهار و کنترل بحران انرژی گرفته شده را در مدیریت بحران موثر میدانید و یا فکر میکنید بحران در وضعیتی قرار دارد که در آینده تشدید خواهد شد؟
بحران انرژی در کشور به دلیل سوءمدیریت و اگر بدبینانه نگاه کنیم به دلیل حضور افراد نفوذی بوده که به دنبال ویرانی کشور بودهاند. به همین دلیل نیز نهادهای نظارتی و امنیتی باید با جدیت بیشتری ریشههای مدیریتی این بحران را بررسی کنند. در شرایط کنونی نیز دولت تصمیمهای اشتباهی گرفته و تصمیمات خود را مبتنی بر جریانی کرده که آلوده به فساد است. براساس برخی اخبار گویا برای واردات پنلهای خورشیدی نیاز به امضای طلایی وجود دارد. این در حالی است که پنلهای خورشیدی که در شرایط کنونی ایران از چین وارد میکند، پنلهای نسل اول هستند و ضریب بازیافت آنها 23 درصد بیشتر نیست. از سوی دیگر ایران کشوری است که دارای گرد و خاک زیادی است که این گرد و خاک هنگامی که روی شیشههای این پنلها مینشیند بازدهی آنها را کاهش میدهد. واقعیت این است که مشکل بحران انرژی در کشور با پنلهای خورشیدی حل نخواهد شد. در این زمینه باید نیروگاه برق و به خصوص نیروگاههای برقآبی که ظرفیتهای لازم برای آن در کشور وجود دارد میتواند به بهبود این بحران کمک کند. برای حل بحران آب نیز با توجه به اینکه جمعیت ایران نسبت به کشورهای حاشیه خلیج فارس بیشتر است نیاز به این دارد که حداقل 9 میلیارد متر مکعب آب دریا را شیرین کند و به فلات مرکزی ایران بفرستد.
*اخیرا دولت تصمیم گرفته برای حل بحران آب تهران از سد طالقان استفاده کند. آیا این راهحل میتواند به حل بحران آب تهران کمک کند؟
این تصمیم مانند آنچه درباره زایندهرود گرفته شده اشتباه است. در اصفهان هر ساله کشاورزان نسبت به انتقال آب به یزد اعتراض میکنند. این وضعیت درباره سد طالقان نیز وجود داشته و در حالی که هنوز دولت تصمیم خود را در این زمینه عملی نکرده کشاورزان منطقه نسبت به این تصمیم اعتراض کردهاند. واقعیت نیز این است که سد طالقان برای آبیاری دشت قزوین ساخته شده و نه برای انتقال به تهران. اشتباهات کارشناسی و فساد نهادینه شده برخی بهرغم اینکه میدانند این تصمیمات اشتباه است اما روی آن اصرار کنند و کشور را با بحران جدیدی مواجه کنند. شرایط کشور به شکلی است که به جای اینکه از افراد متخصص استفاده شود در مواردی از افراد فرصتطلب و فاسد استفاده میشود که کاری جز خیانت به کشور نمیکنند.
*از امضاهای طلایی در بحران انرژی صحبت کردید. این امضاهای طلایی در کجا قرار دارد؟
پنلهایی که وارد کشور میشود هزینه ارزی سنگینی را بر کشور تحمیل میکند. به صورت طبیعی کسانی که اقدام به وارد کردن این پنلها میکنند باید دارای امضاهای طلایی باشند تا به هدف خود برسند. اغلب این افراد نیز در این روند کمیسیون که به نوعی رشوه است دریافت میکنند. به همین دلیل نیز برخی از کارشناسان وارد کردن این پنلها را برابر با داشتن امضاهای طلایی میدانند. با همین امضاها بود که در گذشته برخی چندین تریلیون از بانکهای کشور وام میگرفتند و در نهایت نیز سر از خارج از کشور در میآوردند. در شرایط کنونی نیز واردات پنلهای خورشیدی به کسانی داده میشود که از این امر متنفع میشوند.
ارسال نظر