صباح زنگنه در گفتوگو با «آرمان ملی»:
حضور ایران در کنسرسیوم نیاز به ضمانت دارد
آرمان ملی- احسان انصاری: ابهامات درباره فضای مذاکرات ایران و آمریکا روزبهروز افزایش پیدا کرده است. از یک طرف برخی رسانهها مدعی توفق در دور ششم مذاکرات هستند و از سوی دیگر عنوان میشود که ایران پیشنهاد آمریکا را نپذیرفته است.

در چنین شرایطی ترامپ دستور توقف فشار حداکثری علیه ایران را صادر کرده که میتواند یکی از زمینههای توافق احتمالی باشد. البته گزارشهای فصلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میدهد که نقاط کور کلیدی شامل عدم اطلاع از تعداد سانتریفیوژهای ایران یا محل تولید و نگهداری این ماشینها و قطعات آنها میشود. این نهاد همچنین توانایی انجام بازرسیهای سرزده در مکانهایی را که توسط ایران اعلام نشده است از دست داده است. پس از پنج دور مذاکره بین مذاکره کنندگان ایرانی و آمریکایی موانع متعددی همچنان باقی مانده است. در اشاره به این موانع میتوان به رد درخواست آمریکا مبنی بر تعهد به کنار گذاشتن غنیسازی و امتناع ایران از ارسال ذخایر اورانیوم غنی شده با خلوص بالای خود به خارج از کشور اشاره کرد. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی مهمترین ابهامات مذاکرات و چشمانداز پیش رو با دکتر صباح زنگنه نماینده دائم ایران در سازمان کنفرانس اسلامی و تحلیلگر روابط بینالمللی گفتوگو کرده است. زنگنه معتقد است: «آمریکا به دنبال این است که انتظارات زیاد را در سطح جامعه ایران درباره مذاکرات به وجود بیاورد. تصور آمریکاییها این است که با افزایش انتظارات مردمی مذاکره کنندگان و حتی دولتمردان ایرانی تحت فشار افکار عمومی قرار خواهند گرفت که در نهایت به دادن امتیازاتی به آمریکا منجر خواهد شد. این استراتژی آمریکا از ابتدای مذاکرات تاکنون بوده است. نکته مهم اینکه مقامات و مذاکره کنندگان ایرانی به این فضا آشنا هستند و تحت تأثیر این فضا قرار نخواهند گرفت. به هر حال ما در گذشته تجربههای مختلفی در این زمینه داشتهایم و به خوبی مختصات این شرایط را درک کرده ایم. به همین دلیل مذاکره کنندگان ایرانی هم مراقب فضای داخلی هستند و هم به دنبال این هستند که در شرایط کنونی رابطه معقول و متعادلی با جامعه جهانی داشته باشند». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*فضای مذاکرات از یک طرف بیانگر احتمال توافق ایران و آمریکا در دور ششم مذاکرات است و ازسوی دیگر عنوان میشود ایران به پیشنهاد آمریکا برای رسیدن به توافق پاسخ منفی داشته است. ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟
فضای به وجودآمده پیرامون مذاکرات بیشتر جنگ روانی و رسانهای آمریکا است که علیه ایران به راه انداخته است. هدف از این جنگ روانی نیز منفعل کردن مذاکره کنندگان ایرانی است. از سوی دیگر آمریکا به دنبال این است که انتظارات زیاد را در سطح جامعه ایران درباره مذاکرات به وجود بیاورد. تصور آمریکاییها این است که با افزایش انتظارات مردمی مذاکره کنندگان و حتی دولتمردان ایرانی تحت فشا افکار عمومی قرار خواهند گرفت که در نهایت به دادن امتیازاتی به آمریکا منجر خواهد شد. این استراتژی آمریکا از ابتدای مذاکرات تاکنون بوده است. نکته مهم اینکه مقامات و مذاکره کنندگان ایرانی به این فضا آشنا هستند و تحت تأثیر این فضا قرار نخواهند گرفت. به هر حال ما در گذشته تجربههای مختلفی در این زمینه داشتهایم و به خوبی مختصات این شرایط را درک کرده ایم. به همین دلیل مذاکره کنندگان ایرانی هم مراقب فضای داخلی هستند و هم به دنبال این هستند که در شرایط کنونی رابطه معقول و متعادلی با جامعه جهانی داشته باشند.
*یکی از مباحث مطرح شده پیرامون مذاکرات پیشنهاد تشکیل کنسرسیوم بین ایران و کشورهای منطقه بوده است. به چه میزان شرایط برای تحقق این طرح وجود دارد و آیا رابطه ایران و کشورهای منطقه در وضعیتی قرار دارد که بتوان نسبت به نتیجه بخش بودن این طح خوشبین بود؟
این طرح یک راهکار است که در کنار راهکارهای دیگر پیرامون مذاکرات مطرح شده است. من معتقدم باید جزئیات این طرح بررسی شود و همه پیامدهای مثبت و منفی آن در نظر گرفته شود. از سوی دیگر باید مشخص شود که این طرح قرار است در چه زمان بندی صورت بگیرد وچه ضمانتهایی درباره آن وجود دارد. ایران از اینکه با کشورهای منطقه و همسایه همکاری داشته باشد استقبال خواهد کرد. تفاوتی هم ندارد که این همکاری در زمینه هستهای صورت بگیرد و یا در زمینههای دیگر. به دلیل اینکه ایران و کشورهای منطقه از جمله کشورهای تولیدکننده نفت و گاز جهانی هستند و در بازار جهانی در این زمینه تأثیرگذار هستند ما باید پیش از این به یک سکوی مشترک با کشورهای منطقه در زمینه بازار نفت و گاز دست پیدا میکردیم. اگر این اتفاق رخ داده بود در شرایطی که ایران با تحریمهای بینالمللی مواجه میشد این سکوی مشترک به سود ایران تمام میشد و اجازه نمیداد پیامدهای اقتصادی تحریمها روی اقتصاد ایران تأثیرگذار باشد. اگر این اتفاق رخ بدهد در زمینه امنیت اقتصادی و ریسکهایی که در این زمینه وجود دارد امنیت جمعی ایجاد میشود که به سود همه کشورهای منطقه است. سندیکای انرژی بین کشورهای منطقه میتواند سریعتر تشکیل شود و امکان سنجش جدیت اعضا نیز به راحتی قابل حصول است. اگر در گذشته این اتفاق رخ داده بود شرایط برای تشکیل یک سندیکای هستهای بین کشورهای منطقه راحتتر بود. تشکیل کنسرسیوم یک مسأله پیچیده است که نیاز به بررسی بیشتری دارد. نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که ایران از نظر دانش هستهای و فنی بومی و ذاتی از کشورهای منطقه جلوتر است.
تشکیل کنسرسیوم یک مسأله پیچیده است که نیاز به بررسی بیشتری دارد. نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که ایران از نظر دانش هستهای و فنی بومی و ذاتی از کشورهای منطقه جلوتر است
*در چنین صورتی تشکیل کنرسیوسیوم بیشتر به سود ایران خواهد بود یا کشورهای منطقه؟
این یک واقعیت است که ایران نسبت به کشورهای منطقه از نظر فناوری هستهای پیش دستی و بالادستی دارد. با این وجود ایران از این آمادگی برخوردار است که دانش خود را در این زمینه در خدمت کشورهای منطقه قرار بدهد. نکته مهم اینکه اگر غرض از طرح موضوع این سندیکا این است که ایران از غنیسازی دست بکشند چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. حتی درخواست و نیت این موضوع نیز اشتباه است و ایران چنین درخواستی را نخواهد پذیرفت. نیتها و اهداف باید در این زمینه شفاف باشد. اگر قرار است ایران وارد یک کنسرسیوم منطقهای هستهای شود و پس از مدتی نتیجه و ثمری به همراه نداشته باشد و زمان از دست برود بهتر است از ابتدا چنین اتفاقی رخ ندهد. پرسشی که در این زمینه مطرح است این است که اگر ایران وارد این کنسرسیوم شود در نهایت با چه دستاوردهای فنی مواجه خواهد شد و چه نتایج ملموس سیاسی و اقتصادی برای ایران خواهد داشت؟ ایران در گذشته در سندیکای انرژی هستهای با فرانسه وارد شده بود و مبالغ هنگفتی نیز در این زمینه سرمایهگذاری کرده بود. با این وجود در یک مقطع زمانی فرانسه و برخی کشورهای دیگر اجازه ندادند ایران از عضویت در این سندیکا بهره ببرد. ایران در گذشته تجربه کنسرسیوم را از پشت سر گذرانده و به همین دلیل باید همه ابعاد و پیامدهای احتمالی این پیشنهادات بررسی و ارزیابی شود و در نهایت تصمیم گرفته شود که به سود منافع ملی ما باشد. ما از نظر نیروی انسانی در وضعیت خوبی قرار داریم و از سوی دیگر در زمینه انرژی هستهای نیز در همه سطوح حرف برای گفتن داریم. من معتقدم ما باید هدف اصلی از طرح این گونه پیشنهادات را مورد بررسی قرار بدهیم و به صورت منفعل و دستپاچه در مقابل هر نوع پیشنهادی عمل نکنیم.
*در روزهای اخیر ترامپ دستور توقف فشارحداکثری علیه ایران را صادر کرده است. آیا این اقدام به عنوان زمینهای برای توافق بین ایران و آمریکا خواهد بود؟
ایران باید این اقدام ترامپ را راستی آزمایی کند که آیا واقعا در عمل چنین وضعیت به وجود آمده است. اگر پاسخ این راستی آزمایی مثبت بود باید از آن استقبال کرد که میتواند نشان دهنده حسن نیت ترامپ نسبت به توافق با ایران باشد. این اقدام و اقدامات مشابه دیگر به منزله پیش شرط لازم برای توفق خواهد بود. به هر حال کشوری که به دنبال توافق با کشور بزرگی مانند ایران است باید در ابتدا زمینهها و پیش شرطهای آن را رعایت کند و حسن نیت خود را نشان بدهد. متأسفانه در ماهها و هفتههای گذشته چنین رویکردی از آمریکا مشاهده نمیشد. در شرایط کنونی نیز اگر آمریکا به دنبال متوقف کردن فشار حداکثری به ایران است باید پیامدهای آن برای ایران قابل درک و سنجش باشد. اگر چنین اتفاقی در عمل نیز رخ بدهد میتواند زمینه ساز آغاز مذاکرات جدیتری برای رسیدن به توافق نهایی بین دو کشور باشد. ایران و آمریکا هردو به این مذاکره نیاز دارند. آمریکا به دنبال این است که جایگاه و موقعیت خود را در جهان حفظ کرده و بخشی از بحرانهای داخلی خود را بتواند حل کند. نگاه آمریکا به ایران متغیر است اما در یک محاسبه جدی و فراگیر نشان میدهد که باید از وضعیت قطع روابط خارج شود تا ثبات، امنیت و تحقق رشد اقتصادی در منطقه و در جهان تضمین شود. به همین دلایل آمریکا به دنبال یافتن راهی برای همکاری با ایران است. نکته دیگر اینکه در دنیای سیاست بحث اعتماد مطرح نیست و بلکه بحث ایجاد سازوکارهای درست برای اطمینان داشتن به نتایج تعامل حائز اهمیت است. هیچ کشوری صد درصد قابل اطمینان نیست حتی کشورهایی که قراردادها بستند و قراردادهایشان در پارلمان هایشان به تصویب رسید. در چنین شرایطی هنگامی که ایران و آمریکا احساس کنند در وجود رابطه منافعی خواهند برد هردو ملت برنده خواهند شد اما اگر بخواهیم به صورت صوری رابطهای برقرار کنیم که اطراف احساس منفعتی نداشته باشند این رابطه شکننده خواهد بود.
ارسال نظر