گزارش میدانی خبرنگار «آرمان ملی» از بندرعباس
عمق فاجعه
آرمان ملی- آرتا دخت زاهدی: در تاریخ ششم اردیبهشت، بندرعباس شاهد یکی از بزرگترین فاجعههای تاریخ معاصر خود بود. انفجار مهیب مواد اشتعالزا در اسکله شهید رجایی که بزرگترین بندر صادرات و واردات ایران به شمار میرود، شعلههای آتش را به آسمان پرتاب کرد و به یکباره زندگی هزاران نفر را تغییر داد.

حادثهای که نه تنها در بطن خود خسارات سنگینی به بار آورد، بلکه برخی کمکاریها، عدم پیشبینیها و برخی ناکارآمدیها در مدیریت بحران را آشکار ساخت.
سکوت اطلاعرسانی
در ساعات اولیه این فاجعه، شدت انفجار به حدی بود که آثار آن حتی در مناطق دورتر از بندر رجایی نیز محسوس بود. بسیاری از خانههای روستاها، شهرها و شهرکهای اطراف و نزدیک به اسکله رجایی آسیب و صدمه جدی دیدند. شیشهها در خانهها شکست، دیوارها ترک برداشت و مردم در وحشت از وقوع یک زمینلرزه مبهوت بودند. در ابتدا با فکر زمینلرزه وحشت کرده بودند که به سرعت مشخص شد انفجاری مهیب باعث این صدا بوده است. شهروندان در ساعات ابتدایی حادثه با سردرگمی بسیاری روبهرو شدند. از یکسو، اخبار از فضای مجازی به سرعت در حال انتشار بود، اما از سوی دیگر، هیچگونه اطلاعرسانی رسمی و دقیق از سوی مقامات به مردم داده نمیشد. این عدم شفافیت در پاسخگویی به بحران، باعث افزایش نگرانی و ترس میان مردم شد. حتی تا ساعتها پس از وقوع حادثه، مردم در جستوجوی عزیزان خود بودند و هیچ اطلاع رسمی و دقیقی از مصدومان و کشته شدگان وجود نداشت و این مساله انتقادی وارد بود.
گمشدگان در میان خاک و دود
در ساعات پس از حادثه، مردم همچنان به دنبال عزیزان خود میگشتند. بسیاری از خانوادهها از صبح تا غروب در بیمارستانها و درمانگاهها حضور داشتند، بدون آنکه به اطلاعات دقیق و قابل اعتمادی دست یابند. بدون نام و بدون اطلاعرسانی مناسب، مصدومان به بیمارستانهای دیگر استانها منتقل میشدند و این خود به بحران مفقودین افزود. تصاویری از خانوادههایی که با دلی شکسته به جستوجوی عزیزان خود بودند، در فضای مجازی دستبهدست میشد و مردم تلاش میکردند تا شاید خبری از عزیزانشان بیابند. اما یک نکته بسیار مهم در این خصوص که به شدت در این فاجعه نادیده گرفته شد، این است که تعداد مفقودین بسیار بیشتر از آن چیزی است که از کانالهای رسمی اعلام میشود. این موضوع در حالی است که با جستوجویی ساده و با مراجعه به محلهها و مناطق مختلف بندرعباس، به راحتی میتوان دریافت که بسیاری از خانوادهها هنوز در جستوجوی عزیزان خود هستند و هیچ خبری از آنها ندارند. هر چند که دولت و سایر دستگاهها در این خصوص اظهاراتی را داشتند و تمهدیداتی را برای بهبود شرایط مطرح کردند؛ اما عدم هماهنگی چیزی بود که بسیار به چشم میخورد و نبود اطلاعات دقیق و شفاف در خصوص مفقودین تنها بر سردرگمی مردم افزود است.
همبستگی اجتماعی
اما در میان همه این درد و رنجها، یک نکته برجسته و امیدبخش نیز وجود داشت؛ همبستگی مردم. در شرایطی که سیستمهای رسمی نتواستند به موقع و مؤثر عمل کنند، مردم به یاری هم شتافتند. به محض اعلام کمبود خون بسیاری از مردم بندرعباس برای خون دادن خود را به مراکز خونگیری رساندند و در همان ساعات اولیه خون به میزان کافی از مردم دریافت شد. پزشکان و پرستاران به صورت داوطلبانه و رایگان به درمان مصدومان پرداختند. برخی از داروخانهها اقلام دارویی و درمانی مورد نیاز مردم را به صورت رایگان در اختیار آنها قرار میدادند. همه مردم از تمامی صنوف هر کدام به نوبه خود در این کمک رسانی شرکت داشتند؛ از تعمیرکاران تا فروشگاهها، همگی دست به کار شدند تا به آسیبدیدگان کمک کنند. در این بین، سهم مردم در مدیریت بحران پس از حادثه به وضوح قابل مشاهده بود. در حالی که سیستمهای دولتی با بحرانهای اطلاعاتی مواجه بودند، مردم با همبستگی بینظیر خود توانستند بسیاری از مشکلات را مدیریت کنند. حتی برخی از مردم خانههای خود را به روی خانوادههای آسیبدیدگان باز کردند که به جستوجوی عزیزانشان از شهرهای دیگر به بندرعباس آمده بودند. هتل داریوش، یکی از هتلهای نزدیک به محل حادثه، اعلام کرد که خدمات رایگان خود را به امدادگران و آتشنشانان جهت استحمام و استراحت ارائه میدهد.
ضعف زیرساختهای بهداشتی
یکی از بزرگترین چالشهایی که این حادثه به نمایش گذاشت، کمبودهای گسترده در سیستمهای بهداشتی و درمانی استان هرمزگان بود. با وجود اینکه بیمارستانها و مراکز درمانی بندرعباس در وضعیت آمادهباش قرار گرفتند، ظرفیت این مراکز برای مقابله با حجم بالای مصدومان به وضوح ناکافی بود. حجم بالای مصدومان و شدت آسیبها باعث شد که بسیاری از بیمارستانها به سرعت پر شوند و تیمهای پزشکی و پرستاری با فشار زیادی مواجه بودند. این وضعیت نشان داد که استان هرمزگان به عنوان یکی از استانهای مهم کشور از لحاظ اقتصادی و تجاری، هیچگونه آمادگی مناسبی برای مقابله با بحرانهای بزرگ ندارد. زیرساختهای درمانی استان در مقایسه با نیازهای موجود، بسیار ضعیف و فرسوده هستند. بسیاری از بیمارستانها و مراکز درمانی با کمبود تجهیزات و نیروی انسانی مواجه بودند و این کمبودها تنها به فشار بر دوش کادر درمانی افزود. پیشبینی نشده بودن این حجم از مصدومان و عدم تأمین منابع لازم برای امدادرسانی به آنها، شکافهای جدی در سیستم بهداشت و درمان استان را نمایان کرد. انتقال مصدومان به بیمارستانهای دیگر استانها مانند سیرجان، شیراز و کرمان، بدون اطلاعرسانی دقیق و شفاف، باعث سردرگمی بیشتر خانوادهها شد. در بسیاری از موارد، مصدومان بدون نام و مشخصات دقیق به این بیمارستانها منتقل میشدند و خانوادهها هیچ اطلاعی از وضعیت عزیزان خود نداشتند این وضعیت به وضوح نشان داد که استان هرمزگان به سرمایهگذاریهای فوری و جامع در بخش درمان نیاز دارد. توسعه مراکز درمانی، افزایش تجهیزات پزشکی و نیروی انسانی و همچنین آمادگی برای مقابله با بحرانها باید در دستور کار قرار گیرد.
*ضعفهای ساختاری
با وجود حضور مقامات بلندپایه در صحنه، از جمله وزیر کشور، وزیر راه و شهرسازی و رئیسجمهور انتظار میرفت که هماهنگی بیشتری برای مدیریت این بحران بزرگ وجود داشته باشد. بسیاری از اقدامات اولیه به کندی انجام شد و عدم اطلاعرسانی دقیق، وضعیت را پیچیدهتر کرد. در این شرایط، آنچه که بیش از همه به چشم میآید، این است که بدون یک مدیریت یکپارچه و جامع، هیچ سیستم دولتی یا امدادی نمیتواند به درستی بحران را مدیریت کند. در حالی که مردم به شدت برای کمک و دریافت اطلاعات ضروری، به بیمارستانها و مراکز مختلف مراجعه میکردند، ترافیک شدید در سطح شهر باعث چالش بیشتر وضعیت شد. بیمارستانها به شدت شلوغ و سیستم مدیریت بحران با کمبود امکانات مواجه بود. این وضعیت، نشاندهنده عدم کنترل و مدیریت صحیح در مقیاس کلان و مقامات دولتی بود که نتواستند به موقع در برابر حجم وسیع بحران اقدامات مناسب را انجام دهند. با گذشت یک روز از این فاجعه مردم همچنان به دنبال گمگشتههای خود میگردند و کسی پاسخگوی درستی برای آنها نیست. با یک پرس و جوی میدانی این موضوع نمایان میشود که آمار مفقودین این حادثه بیش از اعلامهای رسمی است و هیچ آمار دقیقی از تعداد مفقودین وجود ندارد.
*نیاز به بازنگری
این فاجعه به وضوح ضعفهای ساختاری و مدیریتی را در استان هرمزگان و کشور نمایان ساخت. اما از سوی دیگر، همبستگی، ایثار و کمکهای مردمی بهعنوان نقطهای روشن و امیدبخش در تاریخ این بحران ثبت خواهد شد. این حادثه نشان داد که در مواقع بحرانی، مردم همیشه در کنار یکدیگر میایستند و برای همدیگر کمک میکنند. مردم در مرحلهای که سیستمهای رسمی توان پاسخگویی و مدیریت بحران را نداشتند، نقش اساسی و تعیینکنندهای ایفا کردند و بیشترین سهم را در مراحل بعد از حادثه داشتند، اما آنچه که بهطور جدی نیازمند توجه است، تقویت سیستمهای رسمی و دولتی در آمادگی برای بحرانها و ارائه مدیریت جامع در پاسخگویی به حوادث است.
ارسال نظر