محسن جلیلوند در گفتوگو با «آرمان ملی»:
روند مذاکرات گام به گام خواهد بود
آرمان ملی- احسان انصاری: مذاکرهکنندگان ایرانی و آمریکایی نخستین دور از گفتوگوهای خود را در مسقط پایتخت عمان با میانجیگری دولت عمان به پایان رساندند.

این تعامل دیپلماتیک نخستین مذاکره رسمی میان دو کشور از زمان بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در ژانویه سال جاری است. نمایندگان ایران و آمریکا در سالنهایی جداگانه اما در یک ساختمان گرد هم آمدند و وزیر امور خارجه عمان بین این اتاقها برای تبادل ایدههای مکتوب در رفت وآمد بود. در مجموع به گفته عباس عراقچی مذاکره کننده ارشد ایران چهار نوبت تبادل پیام میان دو طرف طی دو ساعت و نیم صورت گرفت. در هنگام خروج از محل نشست، وزیر امور خارجه ایران در حضور وزیر خارجه عمان با استیو ویتکاف نماینده ویژه ایالات متحده در امور خاورمیانه مواجه شد. اگرچه این مواجهه کوتاه به این دلیل که ترامپ از سال ۲۰۱۸ تاکنون بارها تلاش کرده بود تماس مستقیم با ایران برقرار کند و موفق نشده بود، آمریکاییها برای این تماس اهمیت بالایی قائل شدهاند. گویا ویتکاف پیشنویسی را با خود آورده بود که در آن نه از برچیدن برنامه هستهای ایران سخنی به میان آمده بود و نه تهدید صریح به اقدام نظامی در صورت شکست مذاکرات وجود داشت. با توجه به مخالفت قاطع تهران با برچیده شدن کامل برنامه هستهای خود و درخواست ایران برای پایان دادن به تهدیدهای نظامی از سوی ترامپ چنین موضعی از سوی آمریکا احتمالاً به پیشرفت مذاکرات در مسقط کمک خواهد کرد. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی اولین دور از مذاکرات بین ایران و آمریکا با دکتر محسن جلیلوند تحلیلگر روابط بینالملل گفتوگو کرده که در ادامه ماحصل آن را میخوانید.
*ارزیابی شما از روند مذاکرات ایران و آمریکا که در مسقط پایتخت عمان برگزار شد چیست؟
واقعیت این است که برخلاف گمانهزنیهای رسانهای که در این زمینه وجود دارد من زیاد نسبت به آینده مذاکرات خوشبین نیستم. کسانی که نسبت به مذاکرات خوشبین هستند چند فاکتور مهم را نسبت به رابطه ایران و آمریکا را نادیده میگیرند. پس از مذاکرات روز شنبه نیز بیشتر به دنبال این بودند که آیا مذاکرات به صورت مستقیم برگزار شده و یا غیرمستقیم و چرا عراقچی با ویتکاف پس از پایان مذاکرات روبهرو شده است. این افراد نمیتوانند نگاه راهبردی به موضوع داشته باشند و بیشتر به دنبال این هستند که قیمت دلار و طلا پایین آمده تا به شایعات دامن بزنند. با این وجود اگر بخواهیم به صورت فنی و دقیق به پشت پرده مذاکرات توجه کنیم موضوعاتی مهمی مطرح است که باعث میشود زیاد به نتایج مذاکرات خوشبین نباشیم.
*چه مسائلی در پشت پرده وجود دارد؟
مسأله اصلی در خاورمیانه ایران و آمریکا و نتیجه مذاکرات آنها نیست و آنچه اهمیت دارد مسأله اسرائیل است. هدف اصلی آمریکا نیز از تهدید و یا مذاکره این است که میزان غنیسازی اورانیوم ایران به سطحی برسانند که ایران حتی اگر بخواهد، نتواند به سوی ساخت سلاح حرکت کند. چرا قبل از اینکه ویتکاف با عراقچی در عمان با هم دیدار کنند ترامپ نتانیاهو را از مجارستان خواست و مسائلی را با وی در میان گذاشت؟ دلیل همه این مسائل این است که موجودیت اسرائیل حفظ شود. این در حالی است که وضعیت جبهه مقاومت و برنامه موشکی ایران به شکلی است که موجودیت اسرائیل را تهدید میکند. به همین دلیل اگر قرار است مذاکرات به نتیجه مثبتی دست پیدا کند در مرحله نخست طرف مقابل میخواهد ایران در وضعیتی قرار بگیرد که نتواند موجودیت اسرائیل به خطر بیندازد. در گامهای بعدی نیز ایران باید در وضعیتی قرار بگیرد که نتواند امنیت اسرائیل را تهدید کند. به همین دلیل برنامه هستهای ایران در اولویت کشورهای غربی قرار دارد و آنچه برای کشورهای غربی مهم است این است که ایران نتواند به صورت هستهای موجودیت اسرائیل را تهدید کند. تا زمانی که آمریکا و کشورهای غربی به یک ضمانت عملی دست پیدا نکنند که برنامه هستهای ایران فینفسه موجودیت اسرائیل را تهدید خواهد کرد و فشارها و تحریمها بر سر جای خود باقی خواهد ماند.
*آیا ایران با علم به این موضوع پای میز مذاکره با آمریکا نشسته است؟
اگر ایران قصد دارد ذخایر خود را به 200 کیلوگرم اورانیوم که قبل از برجام بود تقلیل بدهد و میزان غنیسازی را نیز در حد سه و نیم درصد نگه دارد، سوال این است که این همه هزینه که برای افزایش غنیسازی به60 درصد داده چه خواهد شد و چرا در طول این مدت چنین استراتژی را در پیش گرفته بوده است؟ اگر ایران به این وضعیت بازنگردد به صورت طبیعی مذاکرات به نتیجه نخواهد رسید و احتمال افزایش تنشها افزایش پیدا خواهد کرد. به همین دلیل من زیاد به آینده مذاکرات خوشبین نیستم. نکته دیگر اینکه هنوز مشخص نیست آیا ایران حاضر است چنین امتیازی در مذاکرات بدهد که میزان غنیسازی خود را به قبل از برجام کاهش بدهد. این در حالی است که اگر ایران چنین امتیازی بدهد به معنای این است که ایران در سیاستهای خود بازنگری کرده و راه دیگری در پیش گرفته است.
*براساس گمانهزنیهای رسانهای ایران در روز شنبه دو درخواست مهم داشته؛ آزاد شدن پولهای بلوکه شده خارجی و نداشتن مانع برای صادرات نفت. آیا این دو خواسته ایران در کوتاهمدت محقق خواهد شد؟
معمولأ در مذاکراتی در این سطح طرفین حداکثرهایی را مطرح میکنند و در نهایت روی حداقلهایی توافق میکنند. در حالت خوشبینانه اگر ایران قصد داشته باشد میزان غنیسازی خود را کاهش دهد آمریکا نیز عنوان میکند ما نیز افزایش تحریمها را متوقف میکنیم؛ یعنی فریز کردن میزان غنیسازی در مقابل فریز کردن تحریمها. همه چیز گامبهگام جلو خواهد رفت و شرایط به شکلی نیست که ایران یکباره میزان غنیسازی خود را کاهش دهد و در مقابل آمریکا نیز یکباره تحریمها را بردارد.
اگر بخواهیم به صورت فنی و دقیق به پشت پرده مذاکرات توجه کنیم موضوعات مهمی مطرح است که باعث میشود زیاد به نتایج مذاکرات خوشبین نباشیم
*در حالی که مکانیسم ماشه در اختیار کشورهای اروپایی است، حذف این کشورها از روند مذاکرات چه پیامدهایی برای آینده مذاکرات خواهد داشت؟
این عادت ترامپ است و همواره با کشورهای اروپایی به همین صورت برخورد میکند. در ماجرا اوکراین نیز ترامپ همین رویکرد را در پیش گرفت و بدون حضور کشورهای اروپایی تنها با روسیه مذاکره کرد. این روش ترامپ است. واقعیت اما به این صورت است که کشورهای اروپایی در جریان مذاکرات قرار دارند و به ترامپ گفتهاند اگر قرار است در مذاکره با ایران از آمریکا حمایت کنند، ترامپ هم باید در ماجرای اوکراین از اروپاییها حمایت کند. آمریکا و اروپا در نهایت به هم توافق خواهند کرد. کشورهای اروپایی بدون اجازه آمریکا آب هم نمیخورند. نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که اگر ترامپ بخواهد و یا لازم ببیند کشورهای اروپایی را تحت فشار قرار خواهد داد تا مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال کنند.
*موضوع سرمایهگذاری آمریکا در ایران مورد تأیید قرار گرفته است. آیا شرایط دو کشور برای ارتباط اقتصادی پس از مثبت بودن نتیجه مذاکرات فراهم است؟
این موضوع قبلا هم توسط رابرت مالی مطرح شده بود. وی عنوان کرده بود شرایطی فراهم شود که شرکتهای آمریکایی در ایران سرمایهگذاری کنند. در چنین شرایطی آمریکا دیگر نمیتواند خودش را تحریم کند. مثلا اگر ایلان ماسک قصد داشته باشد در ایران سرمایهگذاری کند ترامپ که دیگر وی را تحریم نخواهد کرد. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که اگر قرار است آمریکا در ایران سرمایهگذاری کند نیازمند وجود سفارت و جایی برای تصمیمگیری در این زمینه است. نمیتوان شرایطی را متصور شد که ایران و آمریکا بدون اینکه با هم رابطه سیاسی داشته باشند ارتباط اقتصادی برقرار کنند. اگر قرار است آمریکا در ایران سرمایهگذاری کند نیاز به سازوکار و ضمانت دارد و بدون آن چنین امری محقق نخواهد شد. به هر حال نباید شرایط به شکلی شود که پس از باز شدن سفارت آمریکا و یا هر سازوکاری که ممکن است ایجاد شود عدهای به سفارت حمله کنند و یا نیروی شرکتهای آمریکایی را به اتهام جاسوسی بازداشت کنند. به همین دلیل اگر همین امروز نیز روابط ایران آمریکا برقرار شود پنج یا شش سال طول میکشد که آمریکا بتواند در ایران سرمایهگذاری اقتصادی کند. در دنیای امروز نمیتوان شرایطی را متصور شد که یک کشور با کشور دیگر رابطه اقتصادی داشته باشد اما رابطه سیاسی خیر. اگر قرار باشد همان جو قدیمی نسبت در موضوع آمریکا وجود داشته باشد، چطور میتوان انتظار داشت که شرایط سرمایهگذاری شرکتهای بزرگ آمریکایی در ایران فراهم باشد؟
ارسال نظر