| کد مطلب: ۱۰۹۵۹۸۳
لینک کوتاه کپی شد

گفت‌و‌گو با محمد آزرم به مناسبت سالروز تولد مهدی اخوان ثالث:

شعر اخوان محتوای زبان فارسی است

آرمان ملی- هادی حسینی نژاد: مهدی اخوان‌ثالث، متخلص به م.امید، یکی از چهره‌های سرشناس شعر معاصر به‌شمار می‌آید؛ شاعری که او را با آثاری همچون «ارغنون»، «زمستان»، «آخر شاهنامه» و «از این اوستا» در خاطره تاریخی خود ثبت کرده‌ایم.

شعر اخوان محتوای زبان فارسی است

اخوان را خلف‌ترین و مستعد‌ترین پیروان و شاگردان نیما در سرایش شعر نیمایی خوانده‌اند که توانست با تلفیق زبان آرکائیک و مناسبات اجتماعی و سیاسی زمانه‌ خود، آثار درخشانی را خلق کند: «سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت/ سرها در گریبان است...» یا سروده‌هایی که در مجموعه «در حیاط کوچک پاییز در زندان» منتشر شد. م.امید؛ راوی ناامیدی‌های چند نسل، تا پایان عمر گرانبار خود دست از سب و سیاق نیمایی‌سرایی برنداشت و از این منظر، بررسی تاثیرگذاری او بر جریان‌های شعری متاخر، کار ساده‌ای نیست. محمد آزرم، شاعر و منتقد ادبی که مشروح مصاحبه‌اش را از نظر می‌گذرانید، در این‌باره می‌گوید: «شعر اخوان آموزه‌ای است که شاعران توانمند فارسی را در آینده هم به احضار گذشته فارسی به زبان و برهم زدن نظم نمادین آن دعوت خواهد کرد.»

مهدی اخوان ثالث، متخلص به م. امید را موفق‌ترین نیمایی‌سرا پس از نیما دانسته‌اند. به نظر شما، اصلی‌ترین پارامترها در شعر او چه مواردی را شامل می‌شوند؟

در شعرهای شاخص اخوان ثالث یک ساختار زبانی منحصر به فرد مشهود است. این ساختار زبانی یکی از ویژگی‌های بصری شعر اخوان است. اخوان ثالث بعد از آشنایی با دیدگاه نیمایوشیج با استفاده از تجارب خود در سبک خراسانی، به تلفیق شعر نو نیمایی با شعر کلاسیک فارسی پرداخت و با به کارگیری زبانی فخیم و مطنطن در شعر نو نیمایی شیوه جدیدی پدید آورد. می‌توان گفت اخوان، نحوه ترکیب‌سازی زبانی در مکتب خراسانی را با زبان عامیانه در عروض نیمایی ترکیب کرد. بهره‌گیری از زبان خراسانی، نمادگرایی، گرایش به روایت و لحن زبان حماسی و یاس‌آلودگی فلسفی و اجتماعی از مختصات عمده شعر اخوان است، مختصاتی که به بهترین شکل در شعرهای زمستان، آخر شاهنامه، قصه شهرسنگستان و مرد و مرکب دیده می‌شود. به جز شعرهای اجتماعی که در مواردی زبان حماسی دارند، از شعرهای تغزلی اخوان هم باید یاد کرد. زبان اخوان در شعرهای تغزلی مثل دیگر شعرهای شاخص او، از ترکیب آرکائیسم و زبان امروز در روایت شکل گرفته و به نظر می‌رسد زبان او در شعرهای تغزلی، در لحظه‌های جوشش و اوج، هم در گزینش کلمات و هم در نحو، به سوی آرکائیسم گرایش بیشتری دارد. از آنجا که آرکائیسم یکی از گونه‌های هنجارگریزی زبانی است زبان اخوان به گریز از منطق نثرهم تمایل دارد. مثل این شعر از کتاب در حیاط کوچک پاییز در زندان؛ خیالم می‌برد شاید/ و شاید خواب/ با تصویرهایش گیج/ و سیل سایه‌اش آسیمه سر، گردان/ چنان چون طعمه‌ی گرداب / دلم گویی چو موج از خود گریزان است/ و از لبخندش ناباوری می‌بارد و هیهات.

اخوان در دوره معاصر، از زبان آرکائیک استفاده می‌کرد، حال آنکه در شعرش عناصر مدرن همچون روایت نیز نقش بسزایی داشت. از این منظر، شعر اخوان را تحلیل می‌‌کنید؟

آرکائیسم یا کهن‌گرایی در شعر، کاربرد عناصر کهن زبانی برای زنده کردن دوباره کلمات و ساختارهای نحوی گذشته، به منظور دستیابی به زبان شعری منحصر به فرد است و البته کارکردهای تکنیکی دیگری هم دارد. ساخت‌های کهن‌گرا بخشی از کهن‌گرایی نحوی شعر اخوان است. ساخت‌های کهن‌گرا در شعر اخوان آنچنان فراوان است که می‌توان گفت شعری از او نیست که در آن به ساخت‌های کهن فارسی بی‌توجهی شده باشد. ساختار جمله، فصل، ترکیب‌های وصفی، کاربرد حرف اضافه، پرش ضمیر، جابه‌جایی ارکان جمله و حذف، بخشی از جلوه‌های کهن‌گرایی در شعر اخوان است. روایتگری و داستان‌سرایی از ویژگی‌هایی است که در اغلب آثار او می‌توان مشاهده کرد. اخوان با بهره بردن از فضا و لحنی روایی و داستانی مثل راوی و نقالی زبردست، به بیان اندیشه‌ خود که از میراث باستانی و اسطوره‌های کهن ایرانی سرچشمه می‌گیرد، می‌پردازد. چنان که در شعر خوان هشتم او را در چهره یک نقال می‌بینیم که مثل راوی شاهنامه روایتگر اندیشه خودش است. روایت در شعر اخوان بیشتر رویکرد توصیفی دارد و نه روایتی داستان که با یک گره آغاز می‌شود و در فراز و فرود روایت به گره‌گشایی منجر می‌شود. جز در برخی از شعرهای کوتاه، روایت، زمینه تمام شعرهای اخوان را تشکیل می‌دهد. گاهی بر این روایت گفت و گو هم افزوده می‌شود ولی اخوان، تاکید می‌کنم جز در بعضی از شعرهای کوتاهش، موقعی در اوج شعری ست که روایت شکل ساده و مرسوم خود را از دست می‌دهد و به تمثیل یا اسطوره تبدیل می‌شود. خود اخوان جایی گفته است کاری که در شعرهایش کرده این است که اگر چه روایت را به حد عالی شعر از دیدگاه خودش ارتقا داده اما شعر را در حد روایت تنزل نداده.

چرا که خود را راوی شعر می‌دانست و معتقد بود که قصه و داستان نه تنها یکی از پراهمیت‌ترین قسمت‌های زندگی، بلکه اصل خود زندگی هستند. علاوه بر این، اخوان در تصویرهای شعری، از تکنیک‌های سینمایی و فیلمنامه نویسی، هم ارز با تکنیک‌ها و تمهیدات کلاسیک استفاده می‌کند.هنجارگریزی در شعر اخوان از آرکائیسم زبانی شعر او شکل می‌گیرد. هنجارگریزی را به طور معمول هنجارگریزی آوایی، لغوی، نحوی و معنایی تقسیم‌بندی می‌کنند که انحراف یا خروج از هنجارهای پذیرفته شده در محور زبان است و می‌تواند به برجسته‌سازی در زبان منجر شود و از هنجارهای خودکار شده زبان برای خلق زیبایی جدید، فراروی کند. در شعر اخوان هنجارافزایی یا قاعده‌افزایی هم دیده می‌شود. در واقع هنجارافزایی یا قاعده افزایی، افزودن قواعد اضافی بر قواعد زبان هنجار است و ماهیت اثر را از نثر مرسوم به نظم تغییر می‌دهد و نشانه توانایی شاعر در بهره بردن از ظرفیت‌های زبانی است. هنجارافزایی چیزی نیست جز توازن در وسیعترین مفهوم خود و این توازن از طریق تکرار کلمات حاصل می‌شود و طولانی‌تر کردن وزن عروضی و قافیه، تکرار واج‌ها و کلمات و جمله در محدوده آن قرار می‌گیرد.

برجسته‌سازی آوایی از مشخصات هنجارافزایی در شعر اخوان است. مخاطب با خواندن شعر دنبال تلفظ متعارف کلمات نیست، در پی لذتی است که از هارمونی موسیقیایی کلمات حاصل می‌شود. پس شاعر باید با عبور از هنجارهای زبان معیار، به قاعده‌ها و هنجارهای فراتر دست یابد؛ با این شرط آن که تمامی آنها در جهت حفظ جلوه‌های موسیقیایی شعر به کار گرفته شود. هنجارگریزی آوایی در شعر اخوان به این شکل است که او از قواعد شناخته شده آوایی زبان هنجار، عامدانه برای خلق فضاهای زیبا به قواعد نامرسوم گریز می‌زند. مثلا در شعر خوان هشتم می‌گوید: «او/ از تن خود – بس بتر از رخش -/ بی خبر بود و نبودش اعتنا با خویش./ رخش را می‌دید و می پائید./ رخش ، آن طاق عزیز، آن تای بی همتا/ رخش رخشنده/ با هزاران یادهای روشن و زنده،/ آه،.../ قصه می‌گوید:/ این برایش سخت آسان بود و ساده بود/ همچنانکه می‌توانست او – اگر می خواست –/ کان کمند شصت خم خویش بگشاید/ و بیندازد به بالا، بر درختی، گیره‌ای، سنگی/ و فراز آید./ ور بپرسی راست، گویم راست/ قصه بی‌شک راست می‌گوید/ می‌توانست او اگر می‌خواست/ لیک...» ویژگی دیگر روایت در شعر اخوان انتخاب کلماتی در محور جانشینی زبان است به نحوی که آن کلمات خارج از محدوده کاربردی زبان در یک زمان خاص باشد. در واقع انتخاب، مستلزم گسترده بودن دایره لغوی شاعراست که دست اخوان در این حوزه بسیار باز بود.

روش و منش اخوان در شعر، بیشتر او را به عنوان ادیب و سخنور در ذهن‌ها متبادر می‌کند؛ شاعری نظیر فردوسی. نظر شما در این باره چیست؟

قائل به دوگانگی شاعر و ادیب نیستم. ضمن اینکه بلاغت زبانی را برای شعر لازم می‌دانم. بلاغتی که برساخته فرم شعر باشد نه برآمده از اسلوب کهن. علاوه بر این فردوسی را شاعر بی‌نظیر شعر فارسی می‌دانم که شاهنامه‌ او برای ذهن‌های هوشیار می‌تواند مولد ایده و ابتکار خلاقانه در حوزه شعر باشد. شعر اخوان را می‌توان در دو حوزه حسی و ذهنی دسته‌بندی کرد. منظور از حوزه حسی، رفتار و رویکرد شاعر نسبت به پدیده‌های طبیعی است که از طریق حواس پنجگانه و به صورت مستقیم به دست می‌آید و یکی از ویژگی‌های شعر اخوان که می‌توان آن را جزو ویژگی سبکی او دانست نوشتن تجربیات حسی در شعر است که این شیوه پیش از او در شعر نیما یوشیج به صورت گسترده‌ای دیده می‌شود. اخوان دلبسته ساخت‌های زبانی کهن است و به اتکا ادبیات قدیم به زبانی فخیم و برجسته دست یافته و با به‌کارگیری نشانه‌های سجاوندی که از ابزارهای جدید رسم الخط زبان فارسی و از امکانات زبان نوشتاری است بهره برده است. آرکائیسم زبانی اخوان، ادامه حیات زبان گذشته در خلال زبان امروز است. کاربرد این نوع زبان مانع تحول و پویایی نیست و افقی زمانی در زبان می‌سازد. علاوه بر این نشانه اصالت زبانی و ریشه‌داری آن و پایداری ملتی است که تحولات تاریخی، هویت و مظاهرهویت آنان را محو نکرده است. امروز بیش از هر زمان دیگری روحیه ملی و حماسی برخی از شعرهای اخوان ثالث باید مورد توجه مخاطب هوشمند شعر فارسی باشد.

مشخصا اشعاری همچون قصه شهر سنگستان یا خان هشتم را چطور ارزیابی می‌کنید؟ خصوصا از منظر کارکرد امروزین آن‌ها.

اگر با نقد کهن‌الگویی که به کشف ماهیت و ویژگی اسطوره‌هـا و کهـن الگوهـا و نقـش آنهـا در ادبیات می‌پردازد، به شعر قصه شهر سنگستان نگاه کنیم، از رابطه شعر با سرشت انسان ایرانی سخن می‌گوید؛ چرا که شعر، تجلّی نیروهای پویا و پایای برخاسته از اعمال روان جمعی انسان است. اساس کهن‌الگویی شعر قصـۀ شـهر سنگسـتان، بـر اسـطوره قهرمـان ـ منجی شکل گرفته و دیگر کهن‌الگوها در ارتباط با آن معنا می‌شوند. کهن‌الگوهای قهرمان، مرگ و تولّـد دوباره، پیر دانا، سایه و خویشتن؛ و نمادهای کهن‌الگویی مثل درخت، کوه، غار، دره، چشمه، چاه و عدد هفت در ایـن شعر نقش بسیار مهمی دارند. در قصه شهر سنگستان، شاهزاده به عنوان قهرمان ـ منجی می‌خواهد شهر و مردم خود را نجات دهد. از میان مراحل سه‌گانه تحول و رستگاری کهن‌الگوی قهرمان، کارکرد او با سـه مرحله جدایی و حرکـت؛ تغییر و بازگشت منطبق است. به طور معمول در قصه‌ها و افسانه‌های عامیانه با پایان خوش رو‌به‌رو هستیم و قهرمان موفق می‌شود طلسم را بشـکند و کشور و مردم خود را نجات دهد؛ اما در این شعر، شکست کلّی اسطوره قهرمان ـ منجی و پایان باز شعر بـه علت ارتبـاط آن بـا وضعیت دنیای امروز است که ناکامی‌های آن به ساختار اسطوره‌ها و رفتار قهرمانان آن هم نفوذ کرده و در نتیجه کوشش‌های قهرمان ـ منجی به جایی نمی‌رسد. به بیان دیگر این شعر، می‌تواند دعوت به گذر از چنین باوری برای رسیدن به رستگاری باشد. نکته دیگر اهمیت این شعر وجه اجرایی آن است که می‌توان آن را در این ظرفیت هم جدی گرفت. خان هشتم هم از منظر فرمی شعر جذابی است و در خود اجرایی زبانی دارد. قبلا درباره آن نقدی نوشته‌ام. در این شعر راوی و روایت درست در میانه شعر و جایی که سخن از به چاه افتادن رستم و رخش است، گرفتار پرانتزی می‌شوند که راوی درباره شعر موج نو و حمله به جیغ بنفش باز می‌کند.

زمستان هم یکی از به یادماندنی‌ترین اشعارش است، شعری نمادین که می‌توان آن را در هر دوره ناگواری تعبیر تازه کرد.

شعر زمستان اخوان یکی از شعرهای فارسی است که در وضعیت بازگشت جاودانه نیچه است. و به ما می‌گوید بر زمستان از بیرون نمی‌توان فائق آمد. ما نمی‌توانیم بـا از نادیده گرفتن آن یـا بـه کنـار انداختنِ آن بر آن فائق آییم؛ همان کاری که به قول هایدگر وقتی خدای مسیحی را با آرمان دیگری ماننـد عقل، پیشرفت، سوسیالیسم اقتصادی و سیاسی یا صرف دموکراسی جایگزین می‌کنـیم، انجام می‌دهیم. تلاش برای کنار گذاردن زمستان سبب می‌شود که حتی سـفت و سخت‌تر خودش را به رخ بکشد.

به عنوان آخرین سوال، به نظر شما اخوان شاعر تاثیرگذار و جریان‌سازی بود؟ چرا؟

به نظر من تاثیر اخوان را باید در شعر شاعرانی جست‌و جو کرد که عمیقا مفاهیمی مثل فرم، زبان و اسطوره را درک کرده‌اند. شعر اخوان آموزه‌ای است که شاعران توانمند فارسی را در آینده هم به احضار گذشته فارسی به زبان و برهم زدن نظم نمادین آن دعوت خواهد کرد. شعر اخوان محتوای زبان فارسی شده و هیچ شاعر جدی و باهوشی از این مساله به سادگی رد نخواهد شد.

منبع : آرمان ملی
نویسنده : هادی حسینی نژاد

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار