غلامعلی دهقان در گفتوگو با «آرمان ملی»:
اختلاف های سیاسی به انسجام ملی ضربه می زند
آرمان ملی- احسان انصاری: سخنان اخیر سیدمحمد خاتمی و حمله همهجانبه تندروها به حسن روحانی و ظریف بهانه گفتوگوی «آرمان ملی» با غلامعلی دهقان تحلیلگر مسائل سیاسی بود.
دهقان در این گفتوگو به مهمترین نکات کلیدی گفتمان خاتمی اشاره کرده و گفت: «دوم خرداد با تمام خاطراتش به تاریخ پیوسته اما گفتمان دوم خرداد یا به تعبیر بهتر گفتمان خاتمی همچنان در اتمسفر فکری سیاسی کشور زنده است و حامیان بسیار دارد.» وی همچنین معتقد است: «واقعیت این است جوهره دومخرداد و یا گفتمان خاتمی گفتمانی در تراز انقلاب ۱۳۵۷ است.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*دیدگاه شما درباره اظهارات اخیر آقای خاتمی چیست؟
سخنان سیدمحمد خاتمی در جمع نخبگان سیاسی یزد نشان داد وی همچنان درک درست و منطقی از اوضاع و احوال کشور دارد. وی نکات قابل توجهی در سخنان خود مطرح کرد که در اینجا فقط به یک مورد آن اشاره میشود و آنهم عوامل تاثیرگذار در نبرد ملی و میهنی اخیر با اسرائیل است. خاتمی به خوبی و درستی از نقش مهم مردم در شکست دشمن سخن گفت. او گفت البته مردم برای ایران آمدند و ما نباید این حضور را برای خود مصادره کنیم. واقعیت این است چند ماه پس از نبرد خردادماه قرائن و شواهد نشان میدهد دشمن تصور میکرد با حملات هوایی میتواند بخشی از جامعه منتقد و معترض ایرانی را بهعنوان نیروی زمینی خود وارد درگیری با حاکمیت کند. این انتظار و آرزوی خام ناشی از توهمات اپوزیسیون خارج از کشور بهخصوص سلطنت طلبان بود و این تحلیل راهبردی خلاف، به حاکمان اسرائیل هم سرایت کرده بود. نکته دیگر سخنان خاتمی تکیه بر نقش سختافزار قدرت در اقتدار ایرانیان بود. تاکید وی بر موشکهای ایرانی در همین راستا است. موشکها چنان از پدافند چندلایه اسرائیل عبور کردند که در خواب هم نمیدیدند تاد آمریکایی شکست بخورد. به هر حال انتظار میرود همگان بهخصوص اصحاب قدرت و اهالی سیاست با درک درست از شرایط، کلیت ایران را بر هر موضوع دیگر اولویت دهند.
*خاتمی در سخنان خود نکات دیگری هم داشتند. بهخصوص درباره نسبت دین و آزادی. به نظر شما ابعاد گفتمان خاتمی چه تفاوتهایی با بنیادگرایی و گفتمان سکولار دارد؟
نزدیک به سه دهه از دوم خرداد ۱۳۷۶ میگذرد. دوم خرداد با تمام خاطراتش به تاریخ پیوسته اما گفتمان دوم خرداد یا به تعبیر بهتر گفتمان خاتمی همچنان در اتمسفر فکری سیاسی کشور زنده است و حامیان بسیار دارد. اول اینکه، این گفتمان به عنصر زمان و مکان در اجتهاد شیعی باور دارد و به دیدگاه امام خمینی که میگفت اجتهاد مصطلح در حوزهها برای اداره کشور کافی نیست و باید مقتضیات زمان و مکان را در اجتهاد در نظر گرفت فکر میکند. امام خمینی در قضیه فتوای مربوط به شطرنج نشان داد چگونه با تغییر و تحولات زمانه میتواند احکام هم تغییر کند. گفتمان خاتمی درک درستی از زمانه دارد. دوم اینکه همانطور که شهید مطهری میگفت عدل و عدالت معیاری برای دین است. دین واقعی نمیتواند عدالت را نادیده بگیرد. عدالت هم صرفا در بعد اقتصادی نیست و فراتر از آن ابعاد سیاسی و اجتماعی دارد. سوم اینکه گفتمان دومخرداد به کرامت ذاتی انسانها قائل است. همانطور که امامعلی در نهجالبلاغه خطاب به مالکاشتر فرمود: مردم در مصر از این دو دسته خارج نیستند؛ یا برادر دینی تو و یا اینکه مثل و مانند تو در آفرینش هستند که در هر صورت مراعات حال آنها لازم است. واقعیت این است جوهره دومخرداد و یا گفتمان خاتمی گفتمانی در تراز انقلاب ۱۳۵۷ است و همچنان با گذشت زمان نه تنها از مقبولیت آن کم نمیشود و بلکه از گستره بیشتری هم برخوردار خواهد شد. اسلام مسلمانان روشنفکر و یا اسلام روشنفکران مسلمان. خاتمی گفته بود تا میگوییم خدا روشنفکر لائیک میگوید انسان و تا ما میگوییم انسان، متحجران میگویند خدا؛ ما میگوییم انسان خدایی.
*گفتمان پزشکیان به چه میزان به گفتمان خاتمی نزدیک بوده است؟
من فکر میکنم بین این دو نوع گفتمان قرابت معنایی و مفهومی زیادی وجود دارد. آقای خاتمی دغدغه انسان داشت. این در حالی است که آقای پزشکیان نیز همین دغدغه را دارد. آقای خاتمی به جامعه مدنی اعتقاد داشت و باور داشت که باید دیدگاههای مختلف فکری در جامعه وجود داشته باشند. آقای پزشکیان نیز همین رویکرد را دنبال میکند و به همین دلیل با سختگیریهای اجتماعی مخالف است. شعار آقای خاتمی ایران برای همه ایرانیان بود و جبهه مشارکت در انتخابات مجلس ششم با همین شعار وارد رقابتهای انتخاباتی شد. البته این شعار در همان سال نیز مورد انتقاد محافظهکاران و از جمله مصباح یزدی قرار گرفت. این وضعیت به خوبی نشان میدهد که ما یک اختلاف فکری را در ذیل اندیشه دینی داریم که البته من آن را بد نمیدانم. گفتمان آقای پزشکیان از بسیاری جهات به گفتمان آقای خاتمی شباهت دارد. نوع نگاهی که آقای پزشکیان به دین دارد ما را به یاد جریانی در تاریخ معاصر به عنوان نواندیشان دینی و یا روشنفکران دینی میاندازد. در واقع آقای پزشکیان حلقه وصل سنتگرایی و دنیای مدرن است.
* چرا تندروها هنوز به روحانی و ظریف حمله میکنند، در حالی که هیچ سمتی ندارند؟
ما ایرانیها ویژگیهایی داریم که هرازچندگاه خود را سر بزنگاهی نشان میدهد. این روزها یکی متهم میشود که در قضیه برجام خوب عمل نکرده و دیگری متهم که در داستان کرسنت بیراهه رفته و آن دیگری در این وانفسای اقتصادی چرا ولخرجی و ولنگاری داشته است. به نظر میرسد گزاره مرحوم مهدی بازرگان در اول انقلاب که میگفت در سربالایی به خاطر صعوبت و سختی راه، رفتارها دگرگون میشود تا از آن مرحله عبور کنند دوباره در حال خودنمایی است. واقعیت این است که ما در هنگامه جنگ اول جهانی و در زمانی که عثمانی در غرب و انگلیس در جنوب و روسهای تزاری در شمال و شمال غربی و شمال شرقی کشور جولان میدادند ترجیح میدادیم شاهد دعوای ناصرالملک و عضدالملک قجر برای ریاست ایل قجر و قائم مقامی احمدشاه جوان باشیم. همچنین ناظر دعوای اعتدالیون و عامیون بر سر تصاحب کابینه و حتی کشاندن عوام در این معرکه بودیم، همانطور که در هزاردستان رضا تفنگچی عامی و الکیخوش را هم وارد بازی سیاست کردند. سپس نوبت جنگ جهانی دوم رسید. کشور اشغال بود، اما نزاع تودهایهای کمونیست با ملیون و مذهبیها روزبهروز گستردهتر شد. یکی خواهان واگذاری نفت شمال به شوروی و دیگری خواهان ملی شدن نفت شد. سالها بعد انقلاب میشود و بخشی از مناطق مرزی کشور توسط قوای صدام بعثی اشغال میشود، اما بازار دعواهای سیاسی هم گرم است. جریان بنیصدر با حزب جمهوری اسلامی درگیر است. حرکت مسلحانه گروههای ضد انقلاب هم شکل میگیرد و گروههای فعال در استانهای مرزی مثل خلق عرب و کومله هم دنبال فرصت هستند و... حالا دوباره دشمن در تمامی جهات نظامی، اقتصادی، رسانهای و... به کشور حمله کرده، اما باز شاهد باز شدن سر نزاعهای قدیمی و صعوبت کار هستیم. در موقعیتهای گذشته خوششانس بودیم. در روسیه انقلاب شد و روسهای تزاری عقبنشینی کردند. نوبت بعد با درایت احمد قوام به خیر گذشت و بعد از انقلاب با شروع جنگ عراق و انسجام ملی از آن پیچ رد شدیم. این بار هم ختم بخیر خواهد شد، اگر اتحاد ملی و ایران را فراموش نکنیم و از گذشته بیاموزیم.
ارسال نظر