«آرمان ملی» سیر تحول در رویکردهای حاکمیتی را بررسی میکند
بازگشت میانهروها به متن و تندروها به حاشیه
آرمان ملی- حمید شجاعی: تندروی و میانهروی همواره دو رویکرد حاکم بر جامعه بوده است که طی دهههای مختلف اثرات داخلی و بینالمللی خود را بر کشور داشتهاند و امروز با گذشت 46 سال از انقلاب اسلامی میتوان بهوضوح میتوان به بررسی نشست که کدام رویکرد و تا چه میزان اثرات مثبت یا سوء خود را بر جامعه و کشور گذاشته است. آنچه که مسلم است هر زمان که تندروها روی کار آمدهاند و بر مبنای رویکردهای تندروآنه و واپسگرایانه خود امورات کشور را پیش بردهاند بیش از آنکه به سمت سوی رشد، توسعه و حل مشکلات در حوزههای مختلف برویم؛ بیشتر شاهد عقبگرد، فرصتسوزی و ایجاد هزینه و خسارت برای کشور بودهایم.

اما بالعکس زمانیکه امورات کشور در اختیار میانهروها بوده تا حد ممکن کشور با بهبود شرایط داخلی و بینالمللی و بروز برخی گشایشها در حوزههای مختلف مواجه بوده است. لذا این رویهها که مبتنی بر دو دیدگاه و جهانبینی مختلف بنا نهاده شدهاند از دیرباز کشور را به سمت و سویهای مختلفی بردهاند و حتی میتوان گفت بحث تندروی و میانهروی از همان اوایل انقلاب نیز وجود داشت و امری تازه نیست. تندروها صرفا معتقد به راه و روش و منویات خاص خود هستند و جریانات دیگر را نه برمیتابند و نه قبول دارند و به همین جهت فقط به دنبال اهداف خود هستند؛ حتی اگر این اهداف با منافع ملی در تضاد و تباین باشد. برای فهم این مساله نیازی نیست راه دوری برویم یادآوری دوره 8 ساله دولت احمدینژاد و آنچه طی آن 8 سال بر کشور و ملت رفت نشان آشکاری از حاکمیت تندروها بود که نتیجه آن را در تصویب 6 قطعنامه شورای امنیت علیه ایران و کوچک شدن 6 واحدی اقتصاد کشور میتوان دید. آن نتایج بهدست آمدند چون زمامداران وقت امور نخواستند راه دیگری را در جهت حل مشکلات کشور امتحان کنند. البته که ایستادگی و مقاومت خوب و موثر است؛ اما زمانیکه عقلانیت و تدبیر همراه آن شود و در زمان معین و مشخصی اعمال شود. هر چند که بسیاری از تندروها برای پوشش اقدامات خود که انتقادی به آنها وارد نشود با پوشش انقلابیگری وارد میشوند و بر همین اساس کارهای خود را توجیه میکنند. در حالی که اگر انقلابیگری واقعی تعریف شود شاید اینها حتی در آن زمره قرار نگیرند. تندروها که از آنها طی سالهای اخیر به خالصسازان نیز تعبیر میشود طی چند سال اخیر بسیار بروز و ظهور داشتند و تلاششان بر این بود که همان رویه را ادامه دهند. از انتخابات مجلس یازدهم در سال 98 که مجلس را تا کنون در اختیار گرفتند و پس از آن دولت را از میانهروها در پی این بودند که پس از اتفاقات ناگواری که برای رئیسجمهور فقید رخ داد همان رویکردهای سابق را ادامه دهند؛ اما روی کار آمدن مسعود پزشکیان و تشکیل دولتش به نحوی ترمز دلواپسان و خالصسازان را کشید تا به نحوی پاستور را از دست بدهند و سازمانها و مجموعههای تحت نظر دولت را نیز از یاران و همراهان خود خالی بییند. هر چند که پزشکیان با رویکرد وفاق ملی با آنها مواجه شد؛ اما دلواپسان و تندروها بر رویکرد سابق خود ماندند و از هیچ تلاشی برای زمینزدن دولت و ایجاد مشکل خودداری و دریغ نمیکنند و با برنامه و هدف مشخص تلاش میکنند تا دوباره سنگر از دست رفته را بازپس بگیرند. رویکردی که به نظر نمیرسد چندان به حقیقت مبدل شود چرا که حدقل اتفاقات و تحولات چند ماهه گذشته نشانی از آنچه آنها میخواهند ندارد بلکه آنچه مشاهده میشود این است که فعلا باد به پرچم میانهروها میوزد و آنها هستند که به نظر میداندار خواهند بود.
* خروج تندروی
تحولات مختلفی که طی چند ماهه گذشته در جامعه رخ داده باعث شده تا رویکردها، اقدامات، سیاستها و تصمیمات نسبت به گذشته تغییرات بسیاری داشته باشد. چنانکه پس از جنگ 12 روزه بسیاری از نگاهها نسبت به جامعه و روندهای حاضر تغییر کرده است. چه اینکه اگر مروری به اظهارلات اخیر علیاکبر ولایتی، محمدباقر قالیباف، علی لاریجانی، مسعود پزشکیان و دیگر مقامات و مسئولان در خصوص اتفاقات اخیر و مقاومت جامعه طی جنگ 12 روزه بیندازیم همه بر یک نکته مشترکند و آن هم پرداختن به مطالبات جامعه و بازگشت به مردم. اینکه بازگشت نیز با حرکت رو به جلو اتفاق میافتد برگشت به سیاستهای پیشین آن را رقم نمیزند. از همین روی نیز شاهدیم که در تقابل دو رویکرد میانهروی و تندروی کمکم تندروها به حاشیه رانده میشوند و میانهروها و عقلا روی کار میآیند تا امورات کشور را در حوزههای مختلف با درایت و تدبیر پیش ببرند. نمونههایی از این میانهروی را میتوان در احتمال بالای بازگشت علی لاریجانی بهعنوان چهرهای میانهرو و عقلانیت محور به شورای عالی امنیت ملی در نظرگرفت که به عبارتی از تغیر رویکردها در سطح کلان قدرت سیاسی اشاره دارد. استعفا و کنارهگیری حجتالاسلام کاظم صدیقی از امامت جمعه تهران و ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر نیز دیگر اتفاقی است آن را نیز میتوان در همین مسیر قلمداد کرد و به نظر این رویه در ادامه نیز پایدار خواهد بود. چه اینکه گمانهزنیها این موضع را تقویت میکند که با بازگشت علی لاریجانی به شورای عالی امنیت ملی سعید جلیلی که جایگاه لیدری تندروها و دلواپسان را دارد نیز از این شورا خواهد رفت تا روند خروج از تندروی به سمت میانهروی و عقلانیت به نحو بهتر و موثرتری پیش برود. آنچه مسلم است اینگونه شواهد و قرائن را میتوان پالسهای مثبتی از سیر تحول و تغییر در نگاه حاکمیت به جامعه و فضای بینالمللی در نظر گرفت و باید دید در ادامه چه تغییر و تحولاتی را در سطوح کارگزاران و تصمیمگیریها شاهد و ناظر خواهیم بود.
*استقبال جامعه
قائم مقام حزب اعتدال و توسعه در خصوص بازگشت علی لاریجانی به شعام و حرکت به سمت اصلاحات اظهار داشت: میتوان این موضوع را بهعنوان یک شروع در نظر گرفت. بعد از جنگ تحمیلی ۱۲روزه، مطالباتی از سوی مردم شکل گرفت. مردمی که به صحنه آمدند و با انسجامی کمنظیر از نظام حمایت کردند و با ایستادگی خود برای ایران، «بازدارندگی اجتماعی» رقم زدند. مردمی که نفرت خود از اسرائیل را ابراز و جنگافروزی را محکوم کردند و از ایران و نظامیان عزیز حمایت نمودند. محمود واعظی به خبرآنلاین گفت: نیاز است برخی سیاستهای گذشته که در عمل موفق و دارای کارکرد مولد نبوده و رضایت مردم را به ارمغان نیاوردهاند، بدون اغماض اصلاح شوند. اگر این بازگشت، گام نخست تغییر رویکرد و ارسال پیام به مردم باشد، آن را اقدامی سازنده میدانم که بازخورد مثبتی از سوی جامعه خواهد داشت. وی در خصوص احتمال برکناری سعید جلیلی از شورای عالی امنیت ملی و محدودشدن جایگاه تندروها تصریح کرد: آقای جلیلی به مدت حدود ۱۵ سال، نماینده رهبری در شورایعالی امنیت ملی بودهاند. دیدگاه و نظرات ایشان، هرچه که بوده، طی این مدت طولانی بیان و عملیاتی شده و در صورت مصلحت، میتواند چرخش شکل بگیرد. از آنجایی که آقای احمدیان مدت کوتاهی است در این جایگاه حضور یافتهاند و از بدنه نظامی کشور هستند، با توجه به تشکیل شورای دفاع، بیشتر میتوانند خدمت کنند. اگر بهموجب مصلحت مقام معظم رهبری، نمایندگی رهبری به دکتر علی لاریجانی واگذار شود، این موضوع میتواند نشانهای از تقویت اعتدال باشد. وی اظهارکرد: نتیجه انتخابات اخیر ریاستجمهوری نیز نشان داد که اکثریت مردم، تندروی و سیاستهای افراطی را نمیپسندند. بنابراین رخداد چنین تغییری، مورد استقبال طیف گسترده و بخش قابلتوجهی از جامعه خواهد بود.
ارسال نظر