| کد مطلب: ۱۱۹۱۲۰۵
لینک کوتاه کپی شد
شکست  وفاق؛ شکست همه است

حسین نورانی‌نژاد در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

شکست وفاق؛ شکست همه است

آرمان ملی- حمید شجاعی: دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان بیش از 15 ماه است که روی کار آمده و در این مدت نیز عملکردهایی در حوزه‌های مختلف از خود برجای گذاشته که رفته‌رفته مورد قضاوت مردم قرار گرفته و نسبت به این عملکردها نظرات مختلف خود را عرضه می‌کنند، اما آنچه امروز مهم است اینکه در چه شرایطی قرار داریم و قرار است برای برون رفت از این شرایط چه راهکارهایی در دستور کار قرار گرفته و چه اقداماتی انجام شود.

آنچه مسلم است و همه در مقاطع نیز با آن مواجه بوده‌ایم شرایط اقتصادی نامساعد و بغرنجی است که جامعه با آن روبه‌رو بوده و صرفا تماشاگر این شرایط است و توان انجام کاری در جهت بهبود این شرایط ندارد. نگاهی به شرایط اقتصادی و معیشتی جامعه از یکسو، افزایش لجام گسیخته قیمت کالاهای اساسی، بنزین و بازارهای سرمایه‌ای همچون سکه، طلا و ارز نشان می‌دهد که امروز کشور در چه وضعیتی است و مردم چه وضعیتی دارند. در حالی که حل مشکلات اقتصادی کشور یکی از مسائلی بود که رئیس‌جمهور بارها نسبت به آن صحبت می‌کرد. عدالت، آزادی، مقابله با تبعیض و رانت مفاهیمی بود که پس از روی کار آمدن پزشکیان دوباره بازخوانی شد. اما بر آیند جامعه طی 15 ماه گذشته این نیست که شرایط آنطور که که باید و شاید بهتر شده باشد. چرا اقداماتی انجام شده؛ اما مشکلات و معضلات به حدی بوده که عملکردهای دولت را نیز تحت الشعاع قرار دائده است. هرچند که برای حل مشکلات کشور صرفا نباید از دولت انتظار داشت و هر دستگاهی به نوبه خود باید برای این مهم کوشش کند. مهم این است که میزانی از رضایتمندی عمومی در جامعه ایجاد گردد. البته که جامعه همچنان وعده‌های رئیس‌جمهور را پیگیری می‌کند و منتظر تحقق آنها است. وعده‌هایی مثل رفع فیلترینگ که گویا به محاق رفته است. اما کمترین حق جامعه این است که دولت در قبال آنها شفاف و پاسخگو باشد تا بدانند مخالفان تحقق وعده‌های رئیس‌جمهور چه کسانی هستند. در همین راستا برای بررسی عملکرد دولت؛ میزان تحقق وعده‌های رئیس‌جمهور و راهکارهای برون رفت از شرایط موجود «آرمان ملی» با حسین نورانی‌نژاد فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو حزب اتحاد ملت ایران به گفت‌وگو پرداخته که می‌خوانید.

*با توجه به 15 ماه گذشته از دولت آقای پزشکیان در زمینه وعده‌های داده شده به ویژه با توجه به اینکه رئیس‌جمهور بسیار بر وعده حل مشکلات اقتصادی و معیشتی تاکید داشت چه میزان دولت را زمینه تحقق وعده‌ها موفق می‌بینید؟

من معتقدم که دولت تا حدی موفق بوده اما به نظرم مهم‌تر از این که شاخص را بر اساس عملکرد دولت بر اساس وعده‌هایش ببینیم، باید به شاخص رضایتمندی جامعه نگاه کنیم که فراتر از دولت و به طور کلان نسبت به شرایط خود و عملکرد مجموعه کشور، به وضوح ناراضی است. آقای پزشکیان یکی از کم وعده‌ترین نامزدهای ریاست جمهوری بوده که رای آورده، در حالی که نه چهره کاریزماتیک و محبوب آنچنانی بود و نه چهره اجرایی بارزی را از ایشان، جامعه سراغ داشت. اما با حداقل آراء ممکن ایشان رای آورد، چون اکثریت جامعه نسبت به جریان رقیب تکلیفش را می‌داند. آنها هم مسبب و مدافع و توجیه‌گر وضع موجودند. اما آقای پزشکیان را جریانی حمایت می‌کرد که خواستار تغییر است؛ جامعه هم تغییر می‌خواهد. به همین دلیل، بدون این که در مناظرات آقای پزشکیان حرف خاص و وعده آنچنانی مطرح شده باشد، به صداقت او و وعده کلی عمل بر اساس خواست و رضایت جامعه، به او رای داد. اما مشخص است آنچه شایسته و مورد خواست جامعه است و آنچه می‌تواند کشور را از بحران‌های مختلف اقتصادی و زیست محیطی و معیشتی و امنیتی و حس عمیق تبعیض نجات دهد، چیزی بسیار فراتر از دولتی است که همه می‌دانیم در ایران، چندان اختیاری متناسب با مسئولیت‌هایش ندارد. ممکن است بپرسید که پس چرا در انتخابات از آقای پزشکیان حمایت کردیم و مردم را به رای به او دعوت نمودیم. انگیزه‌های حمایت از آقای پزشکیان مختلف بود. گروهی بنا بر اعتماد به شخص او یا انگیزه‌های قومی رای دادند. گروهی برای کسب مناصب و در واقع نوعی رای قبیلگی برای کسب قدرت، تلاش انتخاباتی داشتند. برخی واقعا تصور می‌کردند که با رای آوری پزشکیان، امکان تغییر و اصلاحات بنیادین و حل ریشه‌ای مشکلات وجود دارد. حالا یا واقعا این را باور داشتند یا برای کسب رای، چنین جعل امیدی کردند. اما گروه دیگری هم بودند که با علم به عمق مشکلات مختلف از جمله مشکلات ساختاری، رای به پزشکیان را جزیی از مجموعه اقداماتی دانستند که کمی فضای تنفس به جامعه بدهد، از تنش‌ها کم کند، پیام مثبتی به جامعه بین‌الملل بدهد و خلاصه منفذی برای تداوم تلاش‌ها برای تغییر واقعی و مورد نیاز جامعه باز کنند. برای گروه آخر، نتایج فوری و عمیق مورد انتظار نبود که حالا شوکه یا سرخورده شده باشند یا از رای خود پشیمان شده باشند. انتظاری حداقلی داشتند با علم به این که حل واقعی مشکلات، نیاز به اصلاحات عمیق ساختاری، رفتاری و رویکردی دارد و این انتظار را هم از دولت ندارند و می‌دانند که با حضور کاندیدای مورد حمایتشان هم هرگز جزیی از حکومت محسوب نخواهند شد تا تصور اصلاح صرفا از بالا را به خود و مخاطبانشان القا کنند. از نظر این دسته، رای به پزشکیان، تنها گامی در میان گام‌های مختلف برای تغییرات مورد نیاز است.

*مواجهه دولت با سایر ارکان نظام و قوا را در راستای حل چالش‌ و مشکلات چگونه ارزیابی می‌کنید و اساسا شعار وفاق ملی دکتر پزشکیان چه میزان در این مسیر تاثیرگذار بوده است؟

 ایده وفاق تا حدی موثر بود، به خصوص در یک سال اول، اما به مرور از کارآمدی آن کاسته شده است و گویی جریان رقیب فهمیده که می‌تواند از ایده وفاق به عنوان ابزار حفظ قدرت، به نام اصلاح‌طلبان و به کام خود استفاده کند. منتها انصاف این است که در مواردی مانند قانون حجاب، تاکنون دولت توانسته از راهبرد وفاق استفاده کند. ولی مورد برجسته دیگری به ذهنم نمی‌رسد که به عنوان دستاورد وفاق یاد کنم. با این حال یک هشدار لازم به ذکر است. شکست ایده وفاق، صرفا شکست دولت یا حامیان پزشکیان نیست. شکست وفاق، شکست همه درون قدرت هم هست. چون نشان می‌دهد اعتماد و حسن ظن، کار نکرده است.

*از دیدگاه شما با وجود اینکه رفع فیلترینگ یکی از وعده‌های مهم رئیس‌جمهور بوده چرا بعد از 15 ماه این وعده تحقق نیافته و بهتر نیست رئیس‌جمهور موانع موجود را با مردم در میان بگذارد؟

مساله فیلترینگ به سه دلیل حل نشده و اسباب گرفتاری‌های امنیتی و اجتماعی مختلف شده است. یکی عدم همراهی جریان رقیب، دوم ساختار معیوب و نقش‌آفرینی شوراهای غیر قابل توجیه و غیر پاسخ‌گو و غیر شفاف مانند شورایعالی فضای مجازی و سوم عدم قاطعیت دولت و دکتر پزشکیان در این باره و دست کم گرفتن عوارض فیلترینگ که جامعه را دوقطبی، عصبانی و سرخورده کرده است که آخر این چه ساختاری است که رئیس‌جمهورش نمی‌تواند به راحتی یکی از وعده‌های اصلی انتخاباتی خود را اجرا کند؟ اگر دولت در این حد هم اختیار نداشته باشد، چرا باعث سرخوردگی و ناامیدی و بی‌تفاوتی به انتخابات بعدی نشود.

ایده وفاق تا حدی موثر بود، به خصوص در یک سال اول، اما به‌مرور از کارآمدی آن کاسته شد. گویی جریان رقیب فهمیده که می‌تواند از این ایده به عنوان ابزار حفظ قدرت، به نام اصلاح‌طلبان و به کام خود استفاده کند

*رئیس‌جمهور با حمایت اصلاح‌طلبان به قدرت رسید اما امروز می‌بینیم که اصلاح‌طلبان به لحاظ کارکردی و اجرایی در زمره منتقدان رئیس‌جمهور، رویکردها و عملکردهای دولت قرار دارند این موضوع را چگونه می‌بینید؟

 اصلاح‌طلبان همچنان رویکرد اتحاد و انتقاد دارند. ضمن اینکه همه اصلاح‌طلبان هم یکدست نیستند و برخی دوز اتحادشان و برخی دوز انتقادشان قوی‌تر است. اما در مجموع، همچنان اصلاح‌طلبان تنها جریان متشکل حامی دولتند. جالب آنکه اکثرا کسانی که بنا بر تحلیل و اهداف مختلف حساب زیادی باز کرده بودند، امروز ناراحت‌تر و طبعا منتقدترند‌. کسانی که از ابتدا توقع کاملا حداقلی داشتند و همه تخم‌مرغ‌های سیاست‌شان را در سبد دولت نچیده‌اند، کمتر منتقدند.

*اخیرا شاهد دومینوی استعفاها در ارکان مختلف دولت هستیم؛ از نگاه شما این مساله به جهت فاصله گرفتن دولت از وعده‌های اولیه و تحقق مطالبات مردم است یا اینکه امیدی به حل مشکلات و تحقق مطالبات در این دولت نیست؟

ستاد دولت متاسفانه هماهنگ و قوی نیست. آقای دکتر پزشکیان باید بتواند در مسائل کلان و حاکمیتی و ارتباط با جامعه فعال باشد و نقش مربی برای دولت را داشته باشد، ولی یک کاپیتان فعال و پرکار و مسلط و با کاریزمای لازم، دولت را هماهنگ و مدیریت کند. جای چنین شخصیتی در دولت خالی است. هماهنگی در دولت بالا و میان وزرا آنطور که باید باشد، نیست. دولت، بعد از رئیس‌جمهور به یک چهره قدرتمند و مورد اجماع و اقبال و اجرایی و حل مساله‌ای نیاز دارد. این به نظرم دلیل اصلی مشکلی است که اشاره کردید.

* از نگاه شما راهکار خروج و برون‌رفت از شرایط فعلی که باعث احیای اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی گردد چیست؟

پاسخ به این پرسش خیلی سخت است. چند سال پیش از این خیلی راحت می‌شد راه حل داد ولی آن زمان شنیده نشد و حالا با نتایج سنگین چند دهه راهبرد غلط در اداره کشور مواجه شده‌ایم و انواع و اقسام بحران‌ها، بیرون زده است که نمی‌دانی کدام را باید اول حل کنی. شاید هم همه بحران‌ها، از اقتصادی تا زیست محیطی، تا ناترازی‌های انرژی و تا بحران اعتماد و مسائل سیاست خارجی، یک راه حل واحد داشته باشد. راستش هم برای خودمان و هم برای مخاطبان، تاکید مستمر بر اصلاح و تغییر خسته کننده شده است. تنها نکته مثبت شرایط بد فعلی این است که نیازی به اثبات غلط بودن برخی راهبردهای اداره کشور نیست و آنچه قبلا هشدار داده می‌شد، امروز محقق شده است، اما نکته مهم این است که از این بدتر هم متصور است، اگر ضرورت تغییر، تغییرات عمیق و کلان و متاسفانه فوری احساس نشود. قبلا می‌گفتیم تدریجی و درست هم می‌گفتیم. اما امروز شتاب تحولات از سویی و انباشت مسائل و بحران‌ها به نحوی است که «زمان» را هم به یک عنصر تعیین کننده بدل کرده است. البته امید چندانی به شنیده شدن این هشدارها ندارم. آخرین باری که شخصا امید بستم، روزهای اولیه پس از جنگ 12 روزه بود و اینکه شاید با عبور از آن گردنه، رفتارها و رویکردها تغییر کند و بازگشت به مردم محقق شود، اما متاسفانه چنین نشد. به همین دلیل شخصا بار دیگر فکر می‌کنم که باید درون جامعه به فکر بستن کمربندها و ایجاد اتحاد ملی برای مقابله با مشکلات و تحقق هدف اصلاحات مورد نیاز بود. نمی‌گویم از اصلاح از بالا دست بشوییم یا اگر منفذی باز شد، از آن صرفنظر کنیم، اما دل نبندیم. ما مردم خودمان را داریم و بس.

 

 

 

 

منبع : آرمان ملی

جدید

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار