| کد مطلب: ۱۱۷۶۰۱۷
لینک کوتاه کپی شد

امان‌ا... قرایی مقدم در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

باید شکاف بین دولت و ملت را ترمیم کرد

آرمان ملی- احسان انصاری: آیا انسجام اجتماعی شکل گرفته در حین جنگ12 روزه در دوران پس از جنگ کمرنگ شده است؟ چه عواملی باعث مخدوش شدن انسجام اجتماعی می‌شوند؟ جامعه ایران در چه شرایط اجتماعی قرار دارد و چگونه می‌تواند از انسجام اجتماعی شکل گرفته صیانت کرد؟

باید شکاف بین دولت و ملت را ترمیم کرد

 رادیکالیسم به چه میزان انسجام اجتماعی در جامعه ایران را تهدید می‌کند؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر امان‌ا... قرایی مقدم جامعه‌شناس گفت‌وگو کرده است. قرایی‌مقدم در این زمینه معتقد است: «در شرایط کنونی گرانی، تورم، فقر به همراه تضادهای درون گروهی و تضادهای سیاسی جزئی از واقعیت‌های امروز جامعه ایران است. برخی از اقشار مردم احساس می‌کنند چیزی برای از دست دادن ندارند و به همین دلیل نیز احساس بی‌تفاوتی می‌کنند. از منظر جامعه‌شناسی این مسأله دارای اهمیت و قابل بررسی است. در طول این سال‌ها خودآگاهی طبقاتی در جامعه ایران افزایش پیدا کرده است. این تعبیری است که کارل مارکس درمورد افزایش آگاهی طبقات جامعه به کار می‌برد. امروز میزان آگاهی کارگران و طبقان زحمتکش جامعه افزایش پیدا کرده و دیگر مانند گذشته نیست. امروز آگاهی سبب تغییرات لحظه‌ای در جامعه شده است. جامعه امروز با جامعه چند سال و یا حتی چند ماه قبل متفاوت است و به صورت مرتب در حال تغییرو تحول است. شبکه‌های اجتماعی نیز در این اتفاق نقش تعیین کننده‌ای داشته‌اند.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

*پس از جنگ12 روزه بسیاری بر حفظ انسجام اجتماعی و همبستگی ملی تأکید داشتند؟ آیا این موضوع تنها در زمان جنگ بود و یا در واقعیت نیز در دوران پس از جنگ ادامه پیدا کرد؟

اگر انسجام اجتماعی را که اخیرا بر آن تاکید می‌شود از لحاظ جامعه‌شناسی رفع کنش‌های متقابل گسسته مانند رقابت و تضاد‌های درون گروهی و واگرایی اجتماعی و حرکت به سوی کنش‌های متقابل پیوسته چون همکاری، همنوایی و حرکت به سوی همگرایی اجتماعی در نظر بگیریم باید عنوان کرد در مسیر صحیحی در حال حرکت هستیم. باید بدانیم که جهت این حرکت که به یگانگی اجتماعی، سازگاری و انسجام اجتماعی منجر می‌شود از لحاظ اجتماعی و حرکت به سوی توسعه یافتگی بسیار مفید و موثر است. از نظر امیل دورکیم این موضوع مهم‌ترین سرمایه اجتماعی و تشریح توسعه یافتگی است که در قرن نوزدهم و بعد هم در قرن بیستم از دیدگاه صاحب نظرانی مانند هنی فن، جاکوب، جیمز کلمن و فرانسیس فوکویاما مورد توجه قرار گرفته است. تا این سرمایه اجتماعی مهم درجامعه کمرنگ و ضعیف باشد جامعه به توسعه یافتگی نمی‌رسد. به عبارت دیگر و به تعبیر ژزف شومپیتر نظریه‌پرداز و استاد دانشگاه هاروارد این انسجام اجتماعی است که آب و هوای اجتماعی را برای توسعه یافتگی مساعد می‌کند و تا این مهم حاصل نشود جامعه به توسعه یافتگی نمی‌رسد. انسجام اجتماعی یعنی حرکت به سوی سلامتی و رسیدن به اهداف ملی و میهنی جامعه، برابری و عدالت و آزادی در بین همه مردم و پایداری نظام.

*برخی اتفاقات پس از جنگ با واکنش منتقدان همراه شد که آن را برخلاف رویه انسجام ملی تعبیر می‌کردند. آیا رفتار رادیکال می‌توان در چنین شرایطی مسأله انسجام اجتماعی را به یک شعار تقلیل بدهد؟

در گذشته گروه‌های رادیکال در ایران به قدرت رسیده‌اند و ما تجربه تلخی در زمینه رادیکالیسم داریم. این رادیکالیسم در بین هر دو جریان سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب وجود داشته است. در برخی مقاطع اصلاح‌طلبان دچار تندروی‌هایی شدند و از سوی دیگر در برخی مقاطع نیز اصولگرایان با چنین وضعیتی مواجه بودند که مهم‌ترین آن دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد بود. کورت لوین در دهه چهل میلادی روی سه گروه آزمایش انجام داد. وی سه گروه از دانش‌آموزان را جدا کرد و هر کدام را تحت یک نوع رهبری قرار داد. گروه نخست با رهبری دموکراتیک، گروه دوم به صورت آنارشیستی و گروه سوم با رهبری دیکتاتوری اداره می‌شدند. پس از مدتی لوین مشاهده کرد که میزان خشونت در بین گروهی که به صورت دیکتاتوری اداره شده 30 برابر گروه‌های دیگر بوده است. از سوی دیگر گروهی که به صورت دموکراتیک اداره می‌شد انتقادات را می‌پذیرفت و تلاش می‌کرد نقاط ضعف را جبران کند. این در حالی است که گروهی که به صورت دیکتاتوری اداره می‌شد انتقادات را به گردن دیگران می‌انداخت. این وضعیت در جوامع مختلف نیز وجود داشته است. با وجود آنکه بیش از یک دهه از مرگ معمر قذافی می‌گذرد، اما کشور لیبی به دلیل استقرار سال‌ها دیکتاتوری در این کشور همچنان یک جامعه خشن محسوب می‌شود. در چنین جوامعی ظاهر و باطن مردم با هم فرق دارد. این در حالی است که در حکومت‌های دموکراتیک میزان خشونت کاهش پیدا کرده و مردم از صداقت بیشتری برخوردار هستند. من معتقدم در شرایط کنونی نیز گروه‌های رادیکال می‌توانند مسأله انسجام اجتماعی را کمرنگ کرده و به حاشیه ببرند.

در گذشته گروه‌های رادیکال در ایران به قدرت رسیده‌اند و ما تجربه تلخی در زمینه رادیکالیسم داریم. این رادیکالیسم در بین هر دو جریان سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب وجود داشته استژ

*جامعه ایران بین چالش‌های مهم داخلی و بین‌المللی و افراطی‌گری‌های برخی گروه‌های سیاسی و اجتماعی گرفتار شده است. به همین دلیل نیز تحلیل چشم‌انداز آینده با ابهام مواجه است. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟

این روزها پیوسته سخن از شکاف بین مسئولان و مردم مطرح می‌شود و این یک واقعیت غیرقابل انکار است. دلیل اصلی آن نیز این است که مردم به دنبال مشارکت واقعی در تصمیم‌گیری هستند و تاکنون چنین مشارکتی به صورت واقعی شکل نگرفته است. جریان‌های سیاسی نیز به مردم به صورت ابزاری نگاه می‌کردند. نکته‌ای که براساس آگاهی تاریخی از بین رفته و مردم دیگر حاضر نیستند بدون نتیجه مطلوب در زمین جریان‌های سیاسی بازی کنند. به تعبیر فوکویاما اعتماد عمودی در ایران کمرنگ شده است. در جامعه شناسی دو نوع اعتماد عمودی و افقی وجود دارد. اعتماد عمودی بین ساختارهای تصمیم‌گیر با مردم و بالعکس است و اعتماد افقی اعتمادی است که بین اقشار مختلف مردم با یکدیگر وجود دارد. این در حالی است که در شرایط کنونی اعتماد عمودی در جامعه ایران خدشه‌دار شده است. امروز اعتماد بین مردم و مسئولان نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است. از یک طرف مسئولان با گزینش افراد به نوعی بی‌اعتمادی خود را نشان می‌دهند و از سوی دیگر نیز مردم به شکل‌های مختلف بی‌اعتمادی خود را نشان می‌دهند. هنگامی که اعتماد عمومی در یک جامعه کاهش پیدا می‌کند سرمایه‌های اجتماعی به مرور زمان از بین می‌رود. ماکس وبر معتقد است جوامع مختلف به سه نوع مشروعیت عقلایی، مشروعیت سنتی و مشروعیت کاریزماتیک تقسیم بندی می‌شوند. وی معتقد است در جوامع سنتی و کاریزماتیک انتقاد وجود ندارد و هرچه سنت‌گرایان می‌گویند باید اجرا شود. در چنین جامعه‌ای مفاهمیمی مانند «به چه دلیل» و «چرا» وجود ندارد. در جوامعی که توسط افرادی مانند هیتلر و موسولینی اداره می‌شدند چیزی به نام انتقاد وجود نداشت و کسی جرأت انتقاد نداشت. جامعه ایران نیز یک جامعه سنت‌گراست و در گذشته پادشاهان و خودکامگان زیادی به خود دیده است. در چنین فرهنگ سیاسی هیچ گاه انتقاد محلی از اعراب نداشته و همواره براساس آنچه شاه می‌گفته عمل می‌شده است.

*برای حفظ انسجام اجتماعی شکل پس از جنگ چه باید کرد؟

جامعه دموکراسی یعنی شایسته سالاری. چنانکه در فرمان حضرت امیر(ع) به مالک اشتر می‌بینیم. یعنی پرهیز از اعمال نفوذ و همه‌چیز را در اختیار گرفتن توسط افراد وگروه‌های الیگارشی. انسجام اجتماعی یعنی آزادی انتخاب و اندیشه و بیان و انتخاب شدن و انتخاب کردن. به عبارت دیگر حق و حقوق شهروندی بدون هیچ‌گونه مانعی. یعنی همه اعضای جامعه با هر فرهنگی و هر نوع طرز تفکری از امتیازات برابر و مساوی برخوردارند و کسی را نتوان از لحاظ بیان و اندیشه محدود ساخت و محروم کرد. در غیر این صورت نمی‌توان سخن از آزادی و دموکراسی به میان آورد و نقض غرض است. همبستگی اجتماعی از لحاظ جامعه شناسی یعنی راهی به سوی وحدت و یکپارچگی بین مردم، نهادها و مسئولان. یعنی پاسداری و توجه به اهداف ملی و مملکتی و ارزش‌ها و هنجار مورد قبول جامعه و توجه به رشد و توسعه اجتماعی، ملی و میهنی. در واقع همه سلول‌ها، اعضاء، جوارح و بافت‌ها درجامعه مانند پیکر انسان به یکدیگر وابسته و نیازمند یکدیگرند و همه در جهت سلامت جامعه در حرکتند و کوچک‌ترین تغییری در هر جزء براساس نظریه ساختگرایی کلود لوی اشتراوس خللی را در نظام اجتماعی به وجود خواهد آورد. اهمیت همبستگی اجتماعی از لحاظ جامعه شناسی به اندازه‌ای مهم است که بدون آن امکان رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی سیاسی، فرهنگی و آرامش و روحی وروانی به وجود نخواهد امد. اما همبستگی اجتماعی زمینه مساعد می‌خواهد و تا به وجود نیاید قوام و دوام نمی‌گیرد مگر آنکه صاحبان قدرت برای دوام و بقا و پاسداری از هویت ملی و پا برجایی وطن، دست ازجناح بندی و قطبی‌نگری و مصلحت‌گرایی بردارند و دموکراسی و حاکمیت مردمی ازهمه جهات برقرار گردد. در این صورت است که همبستگی اجتماعی به‌وجود خواهد آمد و جامعه به سوی توسعه یافتگی حرکت خواهد کرد. در شرایط کنونی گرانی، تورم، فقر به همراه تضادهای درون گروهی و تضادهای سیاسی جزئی از واقعیت‌های امروز جامعه ایران است. برخی از اقشار مردم احساس می‌کنند چیزی برای از دست دادن ندارند و به همین دلیل نیز احساس بی‌تفاوتی می‌کنند. از منظر جامعه شناسی این مسأله دارای اهمیت و قابل بررسی است. در طول این سال‌ها خودآگاهی طبقاتی در جامعه ایران افزایش پیدا کرده است. این تعبیری است که کارل مارکس در مورد افزایش آگاهی طبقات جامعه به کار می‌برد. امروز میزان آگاهی کارگران و طبقات زحمتکش جامعه افزایش پیدا کرده و دیگر مانند گذشته نیست. امروز آگاهی سبب تغییرات لحظه‌ای در جامعه شده است. جامعه امروز با جامعه چند سال و یا حتی چند ماه قبل متفاوت است و به صورت مرتب در حال تغییر و تحول است. شبکه‌های اجتماعی نیز در این اتفاق نقش تعیین کننده‌ای داشته‌اند.

 

 

 

 

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار