بیانیه مشترک شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا حامل چه پیامهایی است؟
بیانیه آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس یک متن دو قسمتی است که نکات مهمی میتوان از آن استنباط کرد. نخست این بیانیه ادعاهای گذشته علیه ایران را تکرار میکند و عنوان میدارد که از فعالیتهای ایران نگران است. این قسمت بیانیه بهواسطه مذاکراتی که ایران و عربستان داشتهاند مشخصا میتواند حل شود و از سوی دیگر شاهد هستیم که امارات نیز عنوان کرده که میخواهد تنشهای خود را با ایران کاهش دهد و در همین راستا مشاور امنیت ملی خود را عازم تهران میکنند تا گفت و گوهای سیاسی و امنیتی با ایران داشته باشند. مشخصا اگر تنشها بین ایران و کشورهای عربی همسایه کاهش پیدا کند یک زمینه همکاری بزرگ در حوزه اقتصادی فراهم میشود که به سود تمامی طرفها خواهد بود. پیش شرط این اتفاق این است که تضمینهای امنیتی طرفین به یکدیگر دهند تا خیالشان از بابت تنشها و درگیریهای سخت آسوده شود. ما در دوران دولت اصلاحات یک تجربه موفق در این زمینه داشتهایم و ایران و عربستان طبق توافقی در آن برهه زمانی به یکدیگر تضمین امنیتی دادهاند. آن یک توافق خوب بین دولت آقای خاتمی و عربستان بود که سبب شد تا سطح اعتماد بالا رفته و همکاریها بیشتر شود. امروز
نیز این اتفاق با امضای توافقهای مشابه میتواند رقم بخورد تا زمینههای اعتمادسازی فراهم شود.
دولت بایدن به دنبال ایجاد زمینههای همکاری خاصی است؟
آمریکا در این بیانیه عنوان میکند که حاضر است زمینههای همکاری جدیدی برای ایران ایجاد کند تا در عرصه اقتصادی میان ایران و کشورهای همسایهاش تعامل بیشتر شود. از نظر سیاسی و امنیتی در سطح جهان، توافق ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بسیار مهم است. امروز شاید به طرحی همچون طرح هرمز که آقایروحانی پیشنهاد آن را داده بود نیاز داشته باشیم تا امنیت بر این منطقه حکمفرما شود. حجم زیادی از نگرانیهای متقابل میتواند با یک طرح صلح برطرف شود و امنیت به خلیج فارس بازگردد. امروز این زمینه وجود دارد تا تنش جای خود را به همکاری متقابل دهد و باید از فضای ایجاد شده در این راستا به بهترین شکل ممکن استفاده کرد. فارغ از ادعاهایی که در بیانیه مشترک وجود دارد ایران میتواند از پیشنهاد همکاری اقتصادی با کشورهای حاشیه خلیج فارس استقبال کند و تعامل خود را با این 6 کشور عربی بیشتر کند. مشخصا اعلام نگرانی کشورهای عربی در این بیانیه بیمورد و بلاوجه است. با این وجود ایران در حال مذاکره با امارات و عربستان است و میتواند با سایر کشورهای عربی نیز وارد رایزنی شود تا این نگرانیها برطرف شود و جای خود را به همکاریهای اقتصادی دهد.
همکاری اقتصادی و تجاری خود میتواند یک ضمانت بزرگ برای ایجاد صلح پایدار باشد و تنشها را کنار زند زیرا هیچ کشوری منافع اقتصادی خود را بهخاطر مسائل سیاسی از بین نخواهد برد. ایران باید با کشورهای همسایه خود منافع مشترک ایجاد کند و تاریخ نشان داده است هرگاه دو همسایه منافع مشترک داشته باشند کمتر به یکدیگر تعدی خواهند کرد زیرا که حقوق و دارایی مشترک خواهند داشت. این بسیار مهم است که ایران با همسایههای خود در این خصوص به یک تعریف مشترک برسد. آمریکا در این بیانیه عنوان میکند که در صورت توافق در احیای برجام این زمینه مهیاست تا ایران و 6 کشور عربی دیگر همکاری اقتصادی زیادی داشته باشند. ایران در همین راستا باید با بحرین، امارات، عربستان، قطر، عمان و کویت وارد گفت و گوهای مجزا شود تا منافع مشترک برای خود تعریف و پایه گذاری کنند.
تفاهم با آمریکا به خودی خود مسیر همکاری اقتصادی را برای ایران باز نمیکند؟
در عرصه سیاسی و اقتصادی باید توجه داشت که اگر برجام مسیر احیا را طی کند، علاوه بر کشورهای حاشیه خلیج فارس، میتوان گفت که هندوستان، کره جنوبی و ژاپن نیز منافع زیادی در همکاری مشترک با ایران بهدست خواهند آورد. ایران پتانسیل و ظرفیتهای اقتصادی خوبی دارد که بسیاری از کشورها را در صورتی که تحریم نباشیم، به سمت خود میکشاند. در همین راستا باید توجه داشت که حل مشکلات با کشورهای عربی و حل مشکلات با آمریکا به نحوی مکمل یکدیگر هستند. امروز اگر ایران با آمریکا به توافق دست پیدا کند میتواند نیمی از مشکلات خود با کشورهای عربی را حل شده بداند و بالعکس اگر با کشورهای عربی به تفاهم برسد قسمت قابل توجهی از اختلافاتش با آمریکا حل میشود. این یک مساله دو طرفه است که ارتباط تنگاتنگی به یکدیگر دارند. روابط و منافع کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس امروز با منافع آمریکا گره خورده است و باید این اصل را مدنظر داشت. علت اینکه باید مدنظر قرار گیرد این است که یک جریان در آمریکا همواره کشورهای عربی را خطاب قرار میدهد که یک تهدید به نام ایران در کنار آنها وجود دارد و مشخصا زمانی که دروغ بودن این حرفها برای آنها ملموس شود، شرایط
تغییر میکند. از سوی دیگر زمانی که ایران با کشورهای همسایه خود دیگر مشکلی نداشته باشد و با آنها همکاری اقتصادی داشته باشد میتواند با قدرت بیشتری وارد مذاکره با آمریکا شود زیرا ابزارهای بیشتری در دست دارد و فشار کمتری را تحمل می کند. بنابراین مهم نیست که روند پیش رو چه تاثیری بر برجام خواهد گذاشت، مهم این است که ایران روابط خود را با کشورهای همسایهاش به خصوص کشورهای عربی بهبود بخشد. باید یک بنیاد خوب ساخته شود تا مساله ایران هراسی به کل حذف شود و اختلافات منطقهای ایران دیگر بهانهای در دستان غربیها نباشد. امروز برخی از کشورها به بهانه همین ایران هراسی تجارت خود را رونق دادهاند و اسلحههای زیادی به کشورهای عربی میفروشند و از سوی دیگر نیز خود به همین بهانه واهی در منطقه خاورمیانه وجود دارند و هزینه به کشورهای منطقه تحمیل میکنند. باید توجه داشت که تنش امروز در منطقه تمام نشده است و هنوز رابطه ایران و عربستان قطع است و این رویه در حال ورود به ششمین سال خود است. باید در ابتدا رابطه سیاسی ایجاد شود تا بعد بتوان در سایر عرصهها نیز رایزنی کرد. همکاری ایران و عربستان مشخصا میتواند اوضاع را در سوریه، عراق،
یمن، لبنان و حتی در افغانستان بهتر کند. به همین علت امروز مذاکره ایران و عربستان از اهمیت بسزایی برخوردار است و باید مورد توجه قرار گیرد.
آیا ساز و کاری وجود دارد تا ایران بتواند وارد یک سازمان همکاری منطقهای با کشورهای عربی شود؟
در میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس یک سازمان همکاری تحت عنوان کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود دارد که البته ماهیت آن اساسا به گونهای است که ایران نمیتواند در آن عضویت پیدا کند زیرا پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در راستای مقابله با ایران شکل گرفته است. این پیمان که بین کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس وجود دارد در برخی مفاد نیز با سیاستهای ایران متضاد است زیرا برای نمونه منافع مشترکی برای این کشورها و آمریکا تعریف کرده است که مشخصا سازگار با سیاستهای ایران نیست. شورای همکاری خلیج فارس با هماهنگی آمریکا و در راستای مقابله با ایران تشکیل شده است. بنابراین ایران باید به دنبال یک پیمان امنیتی جدید میان عربستان، کویت، امارات، بحرین، قطر، عمان، عراق و خود تحت عنوان پیمان امنیتی 6 + 2 باشد تا بتواند تحولی در روابط منطقه ایجاد کند. امروز ضرورت دارد تا پیمان منطقهای 6 + 2 در خاورمیانه شکل گیرد و همکاری مشترک نیز با شورای همکاری خلیج فارس داشته باشد. حضور عراق نیز در این پیمان در کنار ایران مهم است زیرا عملا هم با خلیج فارس مرز مشترک دارد و هم به بازیگری مهم بدل شده است. پیمان 6 + 2 شاید امروز مسیری باشد که بتواند
خاورمیانه را از بحران خارج کند و تنشها را کاهش دهد و منجر به توسعه خاورمیانه شود.
با توجه به افزایش رغبت کشورهای عربی نسبت به از سرگیری روابط با ایران که مشخصا یکی از چالشهای پیش روی ایران و غرب را به صورت اتوماتیک حل میکند، چند درصد احتمال وجود دارد توافق برجام احیا شود؟
حقیقتا برجام امروز در حالت کما قرار دارد و باید مذاکرات وین آغاز شود تا مشخص شود که این توافق سیاسی از کما خارج میشود یا خیر. امروز آمریکا باید با لغو تحریمها به ایران ثابت کند که تمایل دارد تا توافق شکل گیرد و ایران نیز به بخشی از تعهدات خود عمل کند. در کوتاه مدت هیچ راهی جز اقدام در برابر اقدام نمیتواند منجر به احیای برجام شود و باید این مسیر در پیش گرفته شود. آزادسازی پولهای ایران از کشورهای دیگر میتواند یک شوک باشد تا برجام از کما خارج شده و در مسیر احیا قرار گیرد. نیاز است تا آمریکا داراییهای بیشتری از ایران آزاو کند و برای مثال ایران غنی سازی بیش از 60 درصد را متوقف کند. طبق برخی شنیدهها قرار بر این شده است تا یک توافق محدود میان ایران و آمریکا در همین راستا صورت گیرد تا مسیر مذاکرات برای احیای برجام هموار شود. این روش قابل راستی آزمایی است و مشخصا در هر مرحله که اقدام مقابل صورت نگیرد ایران نیز میتواند یک گام از تعهدات خود عقب نشیند. احیای برجام پیچ و خم های زیادی دارد و مشخصا برای رسیدن به توافق بهتر میتوان از مسیر گام به گام پیش رفت. مثلا در گام دوم ایران میتواند غنی سازی خود را به زیر
20 درصد برساند و در مقابل نیز آمریکا تحریمهای بانکی، نفتی، بیمه و کشتیرانی ایران را لغو کند. این گونه بهتر میتوان به توافق رسید و به پیش رفت و نتایج ملموس بدست آورد و در هر مرحله نیز که طرف مقابل کم کاری کرد میتوان صرفا یک مرحله به عقب بازگشت اما سایر توافقات پابرجا بماند. آزادسازی داراییهای ایران مشخصا میتواند شوک مورد نظر برای احیای برجام باشد اما باز هم باید تا 8 آذر منتظر ماند و مشاهده کرد که چه گزینههایی از سوی طرفین مطرح میشود. اقدام در برابر اقدام مشخصا میتواند بهترین مسیر در این عرصه باشد. باید توجه داشت که امروز هم زمان با برجام نیاز داریم تا تعادل را در عرصه سیاست خارجی خود ایجاد کنیم و صرفا به همکاری با قدرتهای شرق و غرب اکتفا نکنیم. امروز اگر چین در حال مراوده تجاری با ایران است به این علت است که انرژی خود را با قیمت مناسب تری دریافت میکند و به جای آن کالا میدهد که کاملا برای آنها صرفه اقتصادی دارد. همین چین در مناسبات با ایران سایر موارد را نیز مدنظر میگیرد و به نظر میرسد به تازگی مقدار کمتری نفت از ایران خریداری میکند.
ارسال نظر