روایتهایی از روستا و رنج و رستگاری
«طرحهای روستایی، کلاغها،» روایتی تپنده از حیات روستایی و بجاکار(زارع و برنجکار) و فعله و کارگر است، روایتی از رنج انسان است آرمیده بر درختان توت، اندوه فقر و بیماری و مالاریا، چشم حسرت و نومیدی دوخته بر کیف بزرگ مامور بهداشت که از شهر آمده است با قرصهای پیشگیری از مالاریا اما روستایی اندوهگین و بیچیز قرص نان میخواهد و محمود طیاری کتابش را با همین نگاه و حسرت، با همین تعامل تاریخمند میان روستایی محروم و مامور از شهرآمده شروع میکند، روایتی که در نهایت ایجاز و شاعرانگی خود، ژرفای رنج را نیز بازنمایی میکند: «کیف بزرگ من، در دهکده کوچک تو، چه کارها که نمیکند، وقتی آن را به دست میگیرم، باران یک سلام روستایی است که بر من میبارد. -–من شرمگینام سخت، آنها در تشویش.»
کد خبر: 1092069 تاریخ انتشار : 1402/11/01
