علاوه براصل گسترش روابط با روسیه، سفرآقای رئیسی به مسکو حاشیههایی داشت وبحثهای بسیاری رابرانگیخت. نوع استقبال طرف روسی خصوصا رفتارآقای پوتین از چنان بازتاب منفی در داخل کشورمان برخوردار بود که برخی به خاطر آنچه که ندانمکاری وضعف تشریفات خواندند و به وزیرخارجه توصیه کردند که فورا استعفا دهد. شهروندان کشورمان انتظار دارند هر ایرانی در هرکجای جهان حضور بههم رساند مورد احترام قرار گیرد، مسلما این انتظاربرای نماینده بلندپایه کشور بسیار بیشتر است و با حساسیت شدید روبهرو میشود. هنوزهیچ توضیح جامعی ازسوی وزارتخارجه پیرامون ابهامها ونوع تشریفات وپروتکلهای اعمال شده در سفرآقای رئیسجمهوربه مسکو ارائه نشده است و معلوم نیست که اگر درآن سامان وضعیت اپیدمی کرونا تا این درجه حاد است که طرفین حتی امکان نزدیک شدن به هم درحدود دو متر را ندارند، فوریت این سفر چه بوده است و چرا به وقت مناسبتری موکول نشده است؟ آیا زودتر نشستن آقای پوتین قبل از آقای رئیسی برصندلی خود که رسم احترام نیست هم بهخاطر کرونا بوده است!؟ چرا هنگام ورود آقای رئیسجمهور به کاخ کرملین وی به استقبال ایشان نیامد؟ و... درابتدا بهنظر میرسد که چنین مواردی کوچک و قابل چشم پوشی هستند ولی دیپلماتها بهتر میدانند که درملاقات سران کشورها ثانیهها وکوچکترین حرکات طرفین ضمن اینکه زیر ذرهبین خبرنگاران و ناظران و مفسران قرار دارد، دارای معانی زیادی است و در دنیای سیاست حتی دارای تبعات مثبت و منفی هم خواهد بود. به هرحال این سفرکه درآن هیچ قراردادی به امضا نرسید و هیچ تفاهمی هم صورت نگرفت و حتی یک بیانیه مشترک هم صادر نشد سوالها و ابهامهای متعددی را برانگیخت. اگرقرار بودکه صرفا پیامی ردوبدل شود وزیر خارجه بهخوبی میتوانست این کار را انجام دهد یا ازابتدا میشد بهعنوان یک سفرکاملا غیررسمی اعلام شود و انتظارات ازآن رابه حداقل برساند. ازآقای امیرعبداللهیان که سالها در وزارت خارجه بودهاند و به ظرایف این سفرها قاعدتا اشراف دارند این انتظار میرفت که برای همه مراحل آن برنامهریزی دقیق داشته باشند وکوچکترین بیرغبتی از طرف مقابل را حدس بزنند و درصورت لزوم ازآن منصرف شوند، این درحالی است که ما شاهد نوع رفتار روسها با آقای قالیباف هم بودیم! قطعا افزون برمحتوا وجزئیات مذاکرات که نکات خاصی ازآنها....
منتشر نشد همین رفتارها ازسوی کشورهای رقیب ومخالف مورد مداقه قرارخواهد گرفت وچه بسا درنوع مواجهه با ایران تاثیرداشته باشد. آقای پوتین هرموقعیتی درمناسبات جهانی داشته باشد که چهره چندان محبوب و قدرتمندی هم نیست رفتارهای شخصیش به خودش مربوط است و دردیدار رئیسجمهور یک کشور بزرگ نمیتواند امیال خود را رجحان دهد. برای ملت روسیه که در ادب و فرهنگ بزرگانی چون لئوتولستوی، داستایوفسکی، الکساندرپوشکین وآنتوان چخوف رابه جهان معرفی کرده است، زیبنده نیست کهشان ومنزلت مهمانان خود را محفوظ ندارند. چنانچه ما ایرانیان به پاس اوج فرهنگ، اخلاق و ادب بزرگان خود از فردوسی تا سعدی و حافظ و مولوی در برابر مهمانان به مدنیت وادب و وقارفرهنگی مشهوریم. اما باید دید که چراکشور ما در زمینههای مختلف دچار چنین مشکلاتی میشود و چه کسی مسئول رفع و رجوع آنهاست. متاسفانه ناگزیر باید عنوان کنیم که نهادهای تخصصی ما زیر سلطه سیاست ازکارکردهای معمول خود فاصله گرفتهاند و وجوه کارشناسی آنها واقعا دچار ضعفهای مفرط است. ایران که دریک موقعیت کم نظیرجغرافیایی بعضا به چهارراه بینالمللی تشبیه میشود باید در دیپلماسی و روابط خارجی خود از غنای بالا و چابکی و عمق همه جانبهای برخوردارباشد. افزون بر شناخت دقیق کشورها خصوصا کشورهای نزدیک و همسایه وتاثیرگذار باید شخصیتهای کشورها هم دقیقا زیرذرهبین کارشناسان وزارتخارجه باشند وکوچکترین حالات روانی ورفتاری آنها شناخته شده باشد. ما در وزارت خارجه باید پوتینشناس، بایدنشناس، شی جین پینگ شناس، جانسونشناس، مکرونشناس داشته باشیم و مثلا هنگامی که رئیسجمهور بخواهد ملاقاتی با چنین افرادی داشته باشد کارشناس مربوطه اطلاعات دقیقی از اخلاق و رفتا وحساسیتهای آنها ارائه کند. چه بسیار در مذاکرات تاریخی نوع رفتار شخصیتها تاثیرگذاربوده است وکسی برنده گفتوگو شده است که اطلاعات دقیقی از خلقیات طرف مقابل داشته است. شاید در نگاه اول خواننده این سطور که بر انتصابهای جناحی و فامیلی گسترده به دوراز شایسته سالاری درکشورمان وقوف دارد، لبخندی بزند وچنین انتظاری را جزو رویاها بداند ولی ما ناچار به گفتن هستیم که اگر امروز و فردا این دانشها برایمان جزو آرزوهاست حداقل فرزندانمان شاهدکارشناسان زبده دروزارتخانهها باشند. بایدتاریخ بخوانیم وآقایان مسئول بیشتر بخوانندکه مثلا الیزابت اول چگونه ازطریق همین شناختها از رهبران دیگر کشورها، انگلستان فقیر ومنزوی را به قدرت برترکشتیرانی در همه دریاهای جهان تبدیل کرد. اینها گفته شدکه اگر در ویترین روابط خارجی ضعفهای ما برای همه ملموس میشود دردیگر حوزهها هم بدانیم که بکارگیری مدیران ناآشنا به حوزههای تخصصی ممکن است چه صدمات غیرقابل جبرانی به بارآورد.