| کد مطلب: ۱۱۹۲۳۲۸
لینک کوتاه کپی شد

هزینه سنگین فرار مغزها

کاهش رتبه علمی ایران در سال‌های اخیر را نمی‌توان پدیده‌ای اتفاقی یا صرفاً آماری دانست. این افت بیش از هر چیز بازتابی از نامساعد بودن فضای اجتماعی، فرهنگی و نهادی کشور است.

 فضایی که به‌ جای جذب و نگهداشت نخبگان، آنان را به خروج از کشور سوق داده است. حدود ۲۵ سال پیش، نگارنده و سایر اساتید و دردمندان مسئله «فرار مغزها» را مطرح کریم و نسبت به پیامدهای آن هشدار داده شد. آن هشدارها امروز به واقعیت تبدیل شده است. وقتی نخبگان از کشور می‌روند، تنها افراد جابه‌جا نمی‌شوند، بلکه سرمایه‌های فکری، علمی و انسانی یک جامعه مهاجرت می‌کنند. حاصل سال‌ها آموزش، پژوهش و سرمایه‌گذاری عمومی، در اختیار کشورهای دیگر قرار می‌گیرد. مقالات علمی، اختراعات و دستاوردهای پژوهشی نخبگان مهاجر، به نام دانشگاه‌ها و مراکز علمی خارج از کشور ثبت می‌شود و طبیعی است که در چنین شرایطی رتبه علمی ایران در سطح جهانی کاهش یابد. علم و دانش به محیطی نیاز دارد که در آن امنیت شغلی، آزادی اندیشه، امکان رشد حرفه‌ای و ‌شان اجتماعی وجود داشته باشد. اگر این بستر فراهم نباشد، نخبه ناچار به رفتن می‌شود. این قاعده‌ای جهانی است و ایران نیز از آن مستثنا نیست. در چنین وضعیتی، نه‌تنها دانشگاه‌ها تضعیف می‌شوند، بلکه کل نظام آموزشی و پژوهشی کشور آسیب می‌بیند. مارشال، برنده جایزه نوبل اقتصاد، جمله‌ای کلیدی دارد که به‌خوبی اهمیت سرمایه انسانی را نشان می‌دهد. او می‌گوید: «اگر آموزش‌ و پرورش یک شهر در طول صد سال تنها یک نخبه پرورش دهد، همان یک نفر هزینه صد سال آموزش را جبران کرده است.» این جمله یادآور آن است که توسعه واقعی، نه با منابع طبیعی و نه با واردات فناوری، بلکه با انسان‌های توانمند و خلاق شکل می‌گیرد. ممکن است کشوری درآمد داشته باشد و بتواند تکنولوژی بخرد، اما اگر نتواند نخبگان خود را حفظ کند هرگز به توسعه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی پایدار نخواهد رسید. تکنولوژی وارداتی بدون نیروی انسانی خلاق و منتقد، صرفا مصرفی خواهد بود و نه مولد. پیامد فرار نخبگان تنها محدود به دانشگاه‌ها نیست. زمانی که استاد دانشگاه، پزشک، خبرنگار، پژوهشگر و حتی کارگر متخصص از کشور می‌روند، کیفیت آموزش، درمان، اطلاع‌رسانی و تولید کاهش می‌یابد. این کاهش کیفیت، به‌تدریج خود را در افت شاخص‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی نشان می‌دهد. در چنین شرایطی، نیروهایی که به‌نوعی نخبه‌زدایی می‌کنند، بر نیروهای جاذبه غلبه می‌یابند. نتیجه این روند تضعیف بنیان‌های توسعه و در نهایت، سقوط تدریجی کشور در رقابت‌های علمی و اجتماعی جهانی است. اگر سیاست‌گذاری‌ها اصلاح نشود و‌شان و جایگاه نخبگان به رسمیت شناخته نشود، این چرخه معیوب همچنان ادامه خواهد داشت.

امان‌ا... قرایی مقدم

جامعه‌شناس

 

منبع : آرمان ملی

جدید

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار