امانا... قراییمقدم در گفتوگو با «آرمان ملی»:
افزایش قتلهای خانوادگی در جامعه ایران هشداری جدی است
آرمان ملی- احسان انصاری: قتلهای خانوادگی در کشور افزایش مشهودی پیدا کرده به شکلی که در روزهای اخیر فردی در آمل 5 عضو خانواده خود را کشت و به زندگی خود پایان داد. همسرکُشی دیگر پدیدهای است که در ماههای اخیر در جامعه ایران افزایش پیدا کرده است.

این در حالی است که قتلهایی که در اغلب آنها قربانی زنان هستند باعث ایجاد ناامنی روانی در بین زنان جامعه شده است. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی ریشهها و ابعاد این اتفاقات با دکتر امانا... قرایی مقدم جامعهشناس گفتوگو کرده است. قرایی مقدم در این زمینه معتقد است: «وضعیت بزهکاری در جامعه ما به حد خطرناکی رسیده و دامن بزرگ و کوچک و خرد و کلان را به شکلهای مختلف گرفته است. متأسفانه دیده شده که دختر و زنی را در جلو چشم مردم مورد آزار و اذیت قرار میدهند، به ناموس مردم تجاوز میکنند و با قساوت او را از ماشین بیرون میکشند و میبرند. از سوی دیگر اموال خانه مردم را با شمشیر و قمه و ساطور و کارد و تفنگ و شکستن درب منازل و آپارتمان به غارت میبرند. شرایط به شکلی است که هر روزه صدها نفر و خانواده، گرفتار این مصیبت میشوند و بانگ مرغی برنمیخیزد.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*مهمترین دلایل افزایش قتلهای خانوادگی و همسرکُشی در کشور چیست؟
من فکر میکنم ریشه این گونه قتلها فرهنگی است و باید موضوع را از خشونتهای رایج در جامعه جدا کنیم. اقدامات این چنینی در ذهن و فکر برخی افراد به خصوص در جوامع محلی رسوب کرده است. به قول ویلفردو پارتو اینگونه اقدامات ریشه در رسوبات فرهنگی یک جامعه دارد. قانون نیز نمیتواند در این زمینه راه حل ایجاد کند و تنها راه حل این است که نسلهای زیادی از بین برود تا دیدگاههای جدیدی در بین جامعه به وجود بیاید. البته افزایش قتلهای خانوادگی در جامعه ایران یک هشدار بزرگ است. من ریشه اینگونه جنایت را فرهنگی میدانم و معتقدم برخلاف دیدگاه کسانی که ریشه این جنایتها را اقتصاد و خشونت میدانند چنین نیست باید ریشه این اقدامات را در آداب و رسوم و فرهنگ جستوجو کرد. قتلهای ناموسی مناطق فقیر و غنی نمیشناسد و ارتباطی به وضعیت اقتصادی ندارد. سنتهای غلط باعث میشود که مردان نگاه درستی به زنان نداشته باشند. بسیاری از مردان خشونتهای مختلفی علیه زنان را به اسم غیرت روا میدارند که در شهرهای کوچک این پدیده بیشتر است. از سوی دیگر علت و ریشه خشونت علیه دختران و زنان را باید در فرهنگ و آداب و رسوم و خصوصیات شخصیتی مردان، میزان تحصیلات، پایگاه طبقاتی، میزان درآمد، پایگاه شغلی، محل سکونت، تربیت خانوادگی و... جستوجو کرد.
*چرا اغلب خشونتهای خشن در جامعه ایران علیه زنان صورت میگیرد؟ آیا زنان هنوز در جامعه ایران به خودباوری تاریخی در زمینه حقوق خود دست نیافتهاند؟
بررسیهای تاریخی نشان میدهد که در طول تاریخ حوادث تلخ و خشونت آمیزی همراه با مصائب و آلام بسیاری علیه دختران و زنان به وقوع پیوسته که تاکنون هم در کشور کم و بیش وجود دارد. نه تنها با گذشت زمان خشونت و پرخاشگری علیه دختران و زنان به عنوان یک مساله حاد اجتماعی باقی مانده، بلکه خشونت مدرن با مصادیق و وجوه جدیدی مطرح گردیده است. به همین دلیل به عنوان یک آسیب اجتماعی باید کوشش کرد تا هم از طریق حقوقی و قانونی وهم از راه تعلیم و تربیت و بازنگری در ارزشها و هنجارهای سنتی و فرهنگی منحط از دامنه فجایع وخیم خشونت علیه زنان جلوگیری شود و راهکارهایی جهت پیشگیری و کاهش آسیبهای آن ارائه شود. خشونت علیه زنان نه تنها موجب صدمه و آزار و اذیت زنان در درون خانواده میشود بلکه به خود فرد آزار کننده، فرزندان و جامعه نیز آسیب روحی و روانی میرساند و باعث میشود تا کودکان از عوارض و تبعات ناشی از آن به خصوص در زندگی خانوادگی و بعدها در بزرگسالی بهشدت رنج ببرند. نکته دیگر اینکه خشونت علیه زنان و دختران فقط خانگی نیست، بلکه در دو حوزه خصوصی و عمومی بر آنان اعمال میشود و شکلهایی به خود میگیرد که با ساختار اجتماعی، فرهنگی و سنتی جامعه متناسب است و در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. همچنین سطحینگری، طرح مکرر مصادیق و نمونههای خشونت در رسانهها، فضای هیجان آفرین مطبوعاتی، قوانین تبعیضآمیز و تفکر رایج زنستیزی که عمدتاً برخاسته از سنتها است و نمیتوان به سادگی با آن مقابله کرد، الگوهای خشونت را در جامعه ترویج میدهد و در نتیجه انتخاب راهکار تعلیق به محال میشود. البته من معتقدم در کنار افزایش خشونت علیه زنان به صورت کلی میزان بزهکاری در جامعه ایران افزایش پیدا کرده است.
نه تنها با گذشت زمان خشونت و پرخاشگری علیه دختران و زنان به عنوان یک مساله حاد اجتماعی باقی مانده، بلکه خشونت مدرن با مصادیق و وجوه جدیدی مطرح گردیده است
*چرا میزان بزهکاری در جامعه ایران افزایش داشته است؟ چه عواملی در این زمینه نقش داشتهاند؟
وضعیت بزهکاری در جامعه ما به حد خطرناکی رسیده و دامن بزرگ و کوچک و خرد و کلان را به شکلهای مختلف گرفته است. متأسفانه دیده شده که دختر و زنی را در جلو چشم مردم مورد آزار و اذیت قرار میدهند، به ناموس مردم تجاوز میکنند و با قساوت او را از ماشین بیرون میکشند و میبرند. از سوی دیگر اموال خانه مردم را با شمشیر و قمه و ساطور و کارد و تفنگ و شکستن درب منازل و آپارتمان به غارت میبرند. شرایط به شکلی است که هر روزه صدها نفر و خانواده، گرفتار این مصیبت میشوند و بانگ مرغی برنمیخیزد. وضعیت جامعه ایران نشان میدهد هزینهای که خلافکاران میپردازند بسیار نازل است و به همین دلیل باید مجازاتهای سنگین و زندان با اعمال شاقه محکوم گردند و سزای عمل و هزینه این قانونشکنیها را بدهند تا عبرت دیگران گردد. باید این واقعیت درک شود تا امنیت و احساس ایمنی به جامعه بازگردد و گرنه روزبهروز بر میزان این خلافکاران از بزرگ و کوچک افزوده خواهد شد و برای حکومت مشکلات بزرگ ایجاد میکند و کاری از دست کسی ساخته نخواهد بود. البته نمیتوان نقش و اهمیت دولتها را نادیده گرفت. دولت همواره در این باره مسئولیت دارد.
*به نظر میرسد دولتها و به خصوص دولت چهاردهم به دلیل چالشهای جدی بینالمللی و اقتصادی از مسائل اجتماعی غفلت کرده است. غفلت از مسائل اجتماعی چه پیامدهایی برای کشور خواهد داشت؟
همه این مسائل باهم مرتبط هستند. امروز سیاست خارجی با اقتصاد و اقتصاد با آسیبهای اجتماعی در ارتباط است. هنگامی که شرایط اقتصادی تغییر کند به تبع آن آسیبهای اجتماعی نیز کاهش پیدا خواهد کرد. مشکلات معیشتی و بیکاری مهمترین مشکلات امروز جامعه ایران هستند که روی مسائل اجتماعی نیز تأثیر گذاشتهاند. این در حالی است که اگر رونق اقتصادی در کشور شکل بگیرد امیدواریها نسبت به حل مشکلات اقتصادی و به تبع آن اجتماعی بیشتر خواهد شد. چالش دیگری که در شرایط کنونی وجود دارد افزایش شکاف طبقاتی است که روزبهروز شدت بیشتری پیدا میکند. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند جامعه در آینده با چالشهای بیشتری مواجه خواهد بود. عملگرایی میتواند به دولت چهاردهم کمک کند که از چالشهای موجود در جامعه عبور کند. اگر دولت به دنبال رضایت اجتماعی است باید تلاش کند مشکلات معیشتی را حل کند. امروز به شکل ملموس و قابل مشاهدهای چالشهای اجتماعی به مسائل اقتصادی گره خورده و روی آن تأثیر گذاشته است. من فکر میکنم در شرایط کنونی کلید حل مشکلات اجتماعی حل مسائل اقتصادی و معیشتی جامعه است. همین که دولت تلاش میکند به صورت عملی مشکلات را حل کند و در صحنه حضور پیدا میکند به نوعی انگیزه برای اقشار مختلف اجتماعی و به خصوص قشر ضعیف جامعه است. دولت باید تلاش کند در مسیر افزایش رضایت اجتماعی در جامعه حرکت کند.
*وجود بحرانهای همزمان اجتماعی، اقتصادی و بینالمللی چه چشماندازی را پیش روی کشور قرار داده است؟ تحلیل شما از افق پیش روی کشور چیست؟
مشکلات و بحرانها در یک جامعه به مرور زمان شکل میگیرد و به همین دلیل نیز راهحلهای بلندمدت دارد. نکته دیگر اینکه در جامعه امروزی مردم هوشیارتر و آگاهتر شده و به خوبی میبینند که برخی از موقعیت و جایگاه خود سوءاستفاده میکنند. شایسته سالاری، قانونمندی، احترام به اندیشه و افکار جامعه و مشارکت و اطلاعرسانی به مردم به خصوص جوانها در تصمیمهایی که برای خود آنها گرفته میشود میتواند به حل مشکلات کمک کند. جامعه را یک بعدی نمیتوان اداره کرد. همانطور که ژرژ گورویچ جامعهشناس فرانسوی گفت، جامعه منظومهای متعدد از ابعاد و اجزاء با سطوح و جنبههای گوناگون است که هرلحظه به رنگی جلوه میکند. یعنی در اداره جامعه نباید یک بعدی نگاه کرد و باید همه ابعاد و اجزاء مختلف آن را در نظر گرفت. اعتماد اجتماعی همواره بهعنوان یکی از مهمترین سرمایههای اجتماعی مطرح بوده است. عنصری که رابطه مستقیم با مشارکت اجتماعی دارد. در صورت بالا رفتن سطوح اعتماد از خانواده و نظام خویشاوندی به مقیاسهای بالاتری چون اعتماد به دولتمردان و مسئولان، میزان مشارکت مردم هم در بازتولید و ارتقای اعتماد اجتماعی بیشتر خواهد شد و مردم این امر را در قالب بالاتر رفتن صداقت، وفاداری، حسن نیت و وظیفه شناسی در جامعه نشان خواهند داد. به همین دلیل است جوامع مختلف در تلاش برای جلب اعتماد عمومیاند و این مهم یک اهتمام ویژه و شفاف میطلبد، چرا که همانطور که مردم تابع قوانیند مسئولان هم باید تابع قوانین باشند و برای مطالبات مردمی و مسئولیتی که بر عهده دارند دغدغهمند و شفاف باشند. مردم از مسئولان انتظار شفافیت دارند تا بتوانند به آنها اعتماد کنند. سطح سواد، آگاهی و انتظارات مردم افزایش پیداکرده است. وقتی ما در کشور خود دچار این خلأ هستیم بیگانه هم از فرصت سوءاستفاده کرده و جنجال آفرینی میکند. امروز با توجه به شرایط کشور مسئولان باید دنبال راهکار جدی برای حل مشکلات کشور باشند.
ارسال نظر