آب و مسئله آب
مصرف آب در بخشهای صنعت، کشاورزی و آشامیدنی بدینگونه است که در بخش کشاورزی حدود 90 درصد، دو تا سه درصد در بخش صنعت و حدود هشت درصد در بخش آشامیدنی استفاده میشود.
منتها این میزان مصرف در سنوات گذشته و زمانی که با تنش آبی روبهرو نبودیم، بوده است. الان مشکل این است که آب به اندازه کافی وجود ندارد. مشکل اساسی این است که میزان بارندگی کم شده است. کمبود آب در ترکیه و دیگر کشورهای منطقه هم قابل مشاهده است. سدهای ترکیه دچار کمبود شده و در برخی کشورهای عربی به اقامه نماز باران توسل جستهاند. به بیان دیگر، این مسئله فقط مختص ایران نیست و کشورهای اطراف هم با همین مسئله مواجه شدهاند. کاهش بارندگی مسئله اساسی است و اینکه بخشهای کشاورزی، صنعت و آشامیدنی چند درصد آب مصرف میکنند، مسئله بعدی است. پدیدهای که الان اتفاق افتاده بسیار اثرگذار است برای مثال در گیلان و در فصل پاییز معمولا یک سوم بارندگیها اتفاق میافتاد ولی الان علائم و شواهد نشان میدهد که با میزان بارش هرساله روبهرو نخواهیم بود و در این استان چنین قضیهای کمسابقه است. در مجموع باید یادآوری کرد که با پدیدهای جهانی روبهرو شدهایم. وضع چند کشور عربی متفاوت است. به این خاطر که این کشورها از قبل آب کافی در اختیار نداشته و با شیرین کردن آب نیاز خود را برطرف میکردهاند. در بخشهایی از نوار ساحلی و مثلا در چابهار عمدتا با شیرین کردن آب نیاز مردم برطرف شده است. با همه اینها شیرین کردن آب در کشورمان معمول نبوده است. اکنون تلاش میشود آب شیرین شده از خلیج فارس را به کرمان و اصفهان منتقل کنند اما این آب برای صنعت باید استفاده شود. نکتهای که وجود دارد اینکه ما بین دو دریا واقع شدهایم؛ خزر و خلیج فارس و یک سمت هم اقیانوس، اگر این پدیده تداوم داشته باشد ما هم باید برای شیرین کردن آب هزینه بیشتری در نظر بگیریم و این کار را گسترش دهیم. نکته این است که این آمادگی هنوز ایجاد نشده مثل ناترازی برق در سال گذشته که باعث شد دولت به سراغ انرژی خورشیدی برود. اکنون نیز در مواجهه با کمبود آب دولت باید سراغ شیرین کردن آب برود. این موضوع از گذشته مطرح بوده که جنگ آینده، جنگ بر سر آب است. ترکیه که کشوری پرآب محسوب میشده، این روزها با کاهش ذخیره سدهایش تا یک سوم دست به گریبان است و این پدیده مختص ایران نیست. با همه اینها باید تاکید کرد که ما از منابع آبیمان به درستی استفاده نکردهایم و این به عنوان یک نقد جدی مطرح است. مواجهه با تغییرات اقلیمی مربوط به همه کشورها بوده اما برخی کشورها که زودتر تصمیم به انجام کار گرفتند، مسئلهشان را حل و یا مدیریت کردند. ما با تاخیر به فکر این قضیه افتادهایم. موضوع تخلیه پایتخت بسیار پیچیده است و باید هزینهها و فایدههای این کار را پیوسته مورد سنجش قرار داد. مثلا آیا هزینه انتقال پایتخت بیشتر است یا انتقال آب شیرین شده از خلیج فارس به تهران؟ اگر مصرف آب آشامیدنی تهران را نزدیک به یک میلیارد متر مکعب در نظر بگیریم، آن وقت این سوال مطرح میشود که انتقال یک میلیارد متر مکعب از دریا چه هزینهای و انتقال مردم چه هزینهای دارد؟ ضمن اینکه باید توجه داشت که بارش باران ممکن است قدری شرایط را بهتر کند اما آن را نمیتوان راه حل دائمی در نظر گرفت. کشورداری مسائل متنوع دارد؛ یکبار مشکل مواد غذایی، یکبار مشکل آب و یکبار آلودگی هوا و... و هر موضوعی باید در زمان خودش تدبیر شود. اشکال اساسی این است که برخی مسائل قابل پیشبینی است و ما منتظر میمانیم مسئله خودش را به ما تحمیل کند و با تاخیر دنبال حل آن میرویم؛ چه درخصوص ناترازی انرژی، چه ناترازی آب و چه آلودگی کلانشهرها.
هادی حقشناس
اقتصاددان
ارسال نظر