
«آرمان ملی»، چالشهای سیاست داخلی را بررسی میکند
موتور خاموش احزاب
آرمان ملی- گروه سیاسی: احزاب سیاسی در هر نظامی باید موتور محرک مشارکت عمومی و بازوی فکری حاکمیت باشند، اما در سالهای اخیر عملا به ساختارهایی کمتحرک و بیاثر تبدیل شدهاند.
بیشتر احزاب تنها در آستانه انتخابات ظاهر میشوند؛ زمانیکه سهمی از قدرت در میان است و بهمحض پایان رقابتها دوباره به سکوت فرو میروند. این رفت و آمدهای فصلی باعث شده که مردم، احزاب را نه بهعنوان نهادهای اندیشهورز و مردمی، بلکه بهعنوان ابزارهای انتخاباتی کوتاهعمر ببینند. نبود فعالیت مستمر و ارتباط واقعی با جامعه، زمینه را برای رشد شایعات و بیاعتمادی گسترده فراهم کرده است. در فضای بیتحرکی سیاسی، هرگونه فعالیت محدود حزبی بهجای آنکه نشانه پویایی تلقی شود، بیشتر بهعنوان اقدامی منفعتطلبانه تعبیر میشود. از همینرو، برخی شهروندان نگاهشان به احزاب بهجای نهادهای مدنی، به بنگاههای اقتصادی تغییر کرده است. نتیجه این وضعیت، فاصلهگرفتن مردم از سیاست و بیاعتمادی به هر نوع کنش حزبی است. احزاب تا زمانی که نتوانند فعالیت خود را از موسم انتخابات فراتر ببرند و نقشی واقعی در آگاهی سیاسی و مطالبهگری اجتماعی ایفا کنند، نه تنها به اصلاح وضعیت کشور کمک نخواهند کرد، بلکه خود به بخشی از مشکل تبدیل میشوند. بیتوجهی مردم به احزاب و چهرههای سیاسی نتیجه سالها تجربهی ناکارآمدی است. جامعه بارها وعدههای تکراری و شعارهای بیثمر شنیده و در عمل تغییر محسوسی در زندگی خود ندیده است. همین بیاعتمادی عمومی در آمار مشارکتهای انتخاباتی بهخوبی نمایان است؛ جاییکه هر دوره میزان حضور مردم کاهش یافته و نشانهای از دلزدگی سیاسی در میان اقشار مختلف جامعه دیده میشود. وقتی مردم احساس کنند تصمیمات کلان بدون نظر آنها گرفته میشود و احزاب فقط در زمان انتخابات ظاهر میشوند، طبیعی است که انگیزهای برای حمایت، همراهی یا حتی گوشدادن به آنها باقی نماند. در این مورد به یکی از تحلیلگران سیاسی گفتوگویی انجام دادهایم. «آیتی» در این خصوص معتقد است روابط جامعه و احزاب نیاز به سازوکاری جدید دارد.
فاصله گرفتن از احزاب
مهدی آیتی، تحلیلگر مسائل سیاسی و نماینده ادوار مجلس شورا در مورد اهمیت احزاب در نظام دموکراسی و بررسی تحرکات احزاب ایرانی به خبرنگار «آرمان ملی» میگوید: «در نظامهای سیاسی، احزاب نقش واسطهای حیاتی میان جامعه و حاکمیت ایفا میکنند. آنها میتوانند با سازماندهی مطالبات مردم، تولید فکر سیاسی، و ارائه برنامههای مشخص در حوزههای دیپلماسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، به کاهش شکاف میان دولت و ملت کمک کنند. در دولتهایی که با چالشهای متعدد از فشارهای خارجی تا نارضایتیهای داخلی روبهرو هستند، وجود احزاب پاسخگو بهجای رقابتهای بیهدف جناحی، میتواند موجب افزایش کارایی حاکمیت و کاهش بحرانهای تصمیمگیری شود. به بیان دیگر، احزاب سیاسی اگر نقش واقعی خود را در نظام سیاسی ایفا کنند، میتوانند از بار نارضایتیها بکاهند و مسیر گفتوگو و اصلاح را بهجای منازعه هموار سازند.» او در همین مورد و با اشاره به عدم محبوبیت احزاب کنونی در طبقات مختلف جامعه اضافه میکند: «با این حال، احزاب سیاسی در حال حاضر از محبوبیت قابلتوجهی در میان مردم برخوردار نیستند و این موضوع در نتایج نظرسنجیهای مختلف نیز مشهود است. واقعیت این است که جریانهای سیاسی از طیفهای مختلف چه تندرو، چه میانهرو و چه اصلاحطلب در نگاه عمومی کارایی و توان اثرگذاری خود را از دست دادهاند. برخی از شخصیتهای سیاسی که زمانی در مرکز توجه قرار داشتند، اکنون عملا فاقد پایگاه اجتماعی موثر هستند و حتی بدنه سابق حامی آنها نیز تمایلی به حمایت مجدد نشان نمیدهد. در فضای کنونی که تنشهای سیاسی داخلی با شرایط جنگی و اختلافات میان جریانهای تندرو و دیگر طیفهای سیاسی تشدید شده، این چهرهها بیشتر در حال تلاش برای حفظ جایگاه رسانهای یا سیاسی خود هستند تا بازیگری مؤثر در تحولات کشور و این نمیتواند معنای خوبی برای فضای سیاسی باشد.» این نماینده ادوار مجلس شورا با اشاره به عدم داشتن تجربههای حزبی اضافه میکند: «در جامعه ما شهروندان همواره برای رایدادن به چهرههای سیاسی وارد کارزار انتخاباتی میشوند و در ادامه هم دیگر نمیتوانند مطابات خود را پیگیری کنند بههمین دلیل بسیاری از خواستههای جامعه انباشه میشود و در ادامه باعث نارضایتی خواهد شد. این مورد نشان میدهد که زیرساخت ارتباط شهروندان و احزاب و در ادامه حاکمیت دچار چالش جدید است. اکنون و با توجه به درصدهای مشارکت در انتخابات باید سازوکاری را اجرایی کنیم که شهروندان در چارچوب احزاب بتوانند در انتخابات شرکت کنند و در ادامه اگر مثلا نماینده مجلسی عملکرد مناسبی نداشت از طریق حزب با او برخورد کنند.»
ارسال نظر