| کد مطلب: ۱۱۸۲۶۰۹
لینک کوتاه کپی شد
افزایش هزینه‌های نوشت افزار

«آرمان ملی» در آستانه سال تحصیلی گزارش می‌دهد

افزایش هزینه‌های نوشت افزار

آرمان ملی- شفق محمدحسینی: جامدادی بنفش با طرح کرومی را برداشته است و به مادرش می‌گوید فقط همین را می‌خواهم. مادر با تردید قیمت‌ها را بالا و پایین می‌کند، اما توان نه گفتن به دخترکش را ندارد، که حالا برای تهیه نوشت افزار همراه مادرش به بازار بزرگ تهران آمده است.

 قیمت یک جامدادی معمولی، اینجا هم کمتر از دویست هزارتومان نیست و تازه به قول خود بچه‌ها، آن طرح و رنگ‌هایی را که در فروشگاه‌های خیابان‌های مرکز شهر می‌بینی، اینجا نمی‌توانی پیدا کنی. هرچند خانواده‌ها گشتن در بازار و پیداکردن نوشت افزار ارزان‌تر را ترجیح می‌دهند، به اینکه به همان فروشگاه‌های نزدیک محل سکونت خود رضایت ندهند. تفاوت قیمت‌ها اما بسیار متفاوت است. هرچند بچه‌های امروز را نمی‌توان گول زد تا از خیر این همه نوشت افزار فانتزی بگذرند و همان ساده‌ها با بهای کمتر را انتخاب کنند.

در پیاده‌روهای بازار تهران نیز، برخی دستفروش‌ها، همان دفتر و مدادهایی که در فروشگاه‌ها موجود است را با بها و کیفیت کمتر، به فروش می‌رسانند. هرچند جیبِ برخی از والدین، به همین‌ها هم نمی‌رسد. در نهایت برخی چاره‌ای ندارند جز تن دادن به لوازمی با کیفیت کمتر و ارزان‌تر. خانواده‌ای با درآمد متوسط زیر میلیون 30تومان، قطعا نمی‌تواند حدود 5 میلیون تومان فقط برای کیف و نوشت افزار کودکش هزینه کند. تازه اگر شانس بیاورد و اجاره بهایی کمتر از10 میلیون تومان در ماه را بپردازد. دیگر هزینه‌های مدرسه را هم درنظربگیرید، از کتاب و لباس مدرسه گرفته تا کفش و بالاپوشی که با اولین سوز این روزهای تهران، قطعا باید گران‌تر از سال قبل برایش هزینه کنند. به‌خصوص برای نوجوانانی که در سن بلوغ هستند، و شماره کفش و سایز لباس‌هایشان مدام تغییر می‌کند، سه ماه تابستان را هم در خانه و پای تلویزیون و گوشی همراه، کنار ظرف‌های چیپس و پفکی که مرتب پر و خالی می‌شوند، گذرانده‌اند و در نهایت اگر تا پارک سرکوچه‌شان پیاده رفته باشند، حتما امسال دیگر آن پوشاک سال گذشته اندازه‌شان نخواهدشد.

این میان اگر بخت با والدین یار نباشد و فرزند دلبندشان در همان اولین روزهای مهر، یک سرمای خفیف هم بخورد، دیگر سرپرست خانواده باید قید هرآنچه از حقوق این ماهش باقی مانده است را بزند و خرج دوا و دکتر فرزندش کند.

نبردِ مرد عنکبوتی در دفتر و مدادِ پسربچه ها

بین پسرها همچنان مردعنکبوتی و مرد آهنی و بتمن معروف پرطرفدار هستند و جنگ‌آورانی که روز به روز تعدادشان بیشتر می‌شود. پسرک سیزده ساله خودش را قاتلی معرفی می‌کند که هرکه را بخواهد می‌کشد! این همه خشونت به جلد دفترها و نقش و نگار مدادها و جامدادی‌ها هم راه یافته است! حالا بچه‌هایی که تابستانی پرچالش را میان جنگ دوازده روزه و سروصدای آسمان شلوغ پشت‌سرگذاشتند، و مدام به صفحه تلفن‌های همراه خود یا والدینشان خیره شدند و فیلم‌های ترسناک و خشن دیدند، مشخص است که برای یک سال تحصیلی خود نیز ترجیح می‌دهند از نوشت افزاری به قول خودشان دارک استفاده کنند! دیگر حواسشان هم چندان به قیمت‌ها نیست. زیرا عادت کرده‌اند هرچه را که خواستند، در کمتر از کسری از ثانیه برایشان فراهم شود. عادتی که سال تحصیلی را برای والدین کم توان‌تر، با چالشی جدی مواجه خواهد کرد. درحالی که هزینه تنها نوشت افزار یک فرزندشان، با حداقل بهایی که درنظر می‌گیرند، کمتر از سه میلیون تومان نخواهد شد. این اما شامل هزینه‌های جانبی یک سال تحصیلی نخواهدشد. دغدغه‌های والدین برای تامین هزینه‌های مدرسه تنها یک فرزندشان، در خانواده‌هایی که دو فرزند یا بیشتر دارند، خود چالشی بحث برانگیز است، انتخابی تلخ برای والدین در جدال با پولی که ته جیبشان مانده است؛ شکم کودکانشان را سیر کنند، یا تن به خرید نوشت افزاری بدهند که دل کودکانشان تا انتهای سال غنج رود! مسلما هر والدینی با همه وجودش ترجیح می‌دهد که کودکش را شاد و پرانرژی و در رفاه ببیند؛ آرزویی که حالا سال‌هاست در برخی از خانواده‌ها برآورده نمی‌شود.

تفاوت‌های بالا و پایین شهری دوقطبی

هرچند والدین جنوب و مرکز شهر، اغلب افراد کم توان‌تر و حقوق بگیرانی هستند که سقف درآمدشان به ماهی 30میلیون تومان هم نمی‌رسد، اما تلاش می‌کنند تا سروته کیف و کتاب و لوازم بچه‌ها را قیچی کنند و با حداقل هزینه‌ای که می‌شود، زودتر بساط خرید نوشت افزار را جمع کنند، اما دانش‌آموزان ساکن مناطق مرفه‌تر، فقط برای چندتا خودکار و روان نویس، هزینه‌ای بیشتر از آنچه یک دانش‌آموز در خانواده‌ای متوسط می‌پردازد، را صرف می‌کنند.

امسال کلاس دهم است و از نزدیک‌ترین کتابفروشی محلشان تنها چندرقم خودکار و ماژیک خریده است. می‌گوید تازه خودکارهایی بودند که هرکدامشان بیشتر از دویست هزارتومان بودند، اما من آنها را گذاشتم. یک بسته روان نویس چهارتایی را به قیمت 170هزارتومان خریده است. یک جامدادی و چندعدد ماژیک، در نهایت برایش دومیلیون و پانصدهزارتومان تمام شده است. هرچند تعداد صفرهایش برایش اهمیتی ندارد، تازه می‌گوید منتظرم با پدرم برای خریدهای اصلی به یکی از شهرکتاب‌های این نزدیکی‌ها برویم و کوله پشتی هم می‌خواهم. به تنها چیزی که نگاه نمی‌کند قیمت‌هاست. کسی هم از او نخواسته است که دقت کند.

کتابفروشی در یکی از مناطق شمال شرقی تهران، هفته آخر شهریور ماه آنقدر شلوغ بود که ویترین و جامدادی‌ها مرتب پر و خالی می‌شدند. والدین دانش‌آموزان هم می‌گفتند که زمان و حوصله بازار رفتن را ندارند و ارزان بودن یا نبودن کالاها هم به گفته خودشان به زحمتش نمی‌ارزد که یک روز کامل درگیر خرید نوشت افزار باشی. اینجا قیمت یک کوله معمولی، که حتی استانداردهای لازم را هم ندارد، اما تا دلتان بخواهد رنگ و رو دارد، حدود دو میلیون تومان است. یک جامدادی ساده معمولی با حداقل فضا، از دویست هزارتومان شروع می‌شود و تا هفتصد هزارتومان می‌رسد. مدادرنگی و ماژیک‌ها نیز میان دویست تا پانصدهزارتومان است. دفترها هم از حدود صدهزارتومان شروع می‌شود و تا سیصد هزارتومان، بسته به طرح‌ها و تعداد صفحه‌ها می‌رسد. فروشگاه مرتب پر و خالی می‌شود.

اما فروشگاه‌های حوالی میدان ولیعصر که نوشت افزار می‌فروشند، چندان شلوغ نیستند. یکی از فروشگاه‌ها حتی بیست درصد تخفیف گذاشته است، اما فروشنده‌ها می‌گویند که بسیار خلوت‌تر از سال‌های گذشته است و خانواده‌ها ترجیح می‌دهند که تا جایی که امکان دارد، از همان نوشت افزارهای سال قبل استفاده کنند. اما هرچه هم خساست به خرج دهی، دیگر دفتر و مداد را که نمی‌توان نخرید. خود بچه‌ها نیز در مدرسه مدام به هم پز می‌دهند و لوازمشان را با هم مقایسه می‌کنند. این نسل متفاوت از نسل‌های قبل هستند. ندارم و نمی‌توانم برایشان مفهومی ندارد.

هیاهوی خیابان انقلاب

خیابان انقلاب که همیشه پر از هیاهوی درس و دانشگاه و کتاب و قلم است، عصرهای انتهای شهریور، هرچند مانند سابق نیست، اما شلوغ‌تر از مرکز شهر است. اگرچه برخی از کتابفروشی‌ها تبدیل به کافه‌های سرپایی شده‌اند و یا انواع قهوه و ماگ و فلاسک و بطری‌های متنوع نوشیدنی می‌فروشند. دانشجویان و بچه مدرسه‌ای‌هایی که به همراه والدین‌شان در پیاده‌روهایش می‌چرخند، امسال بیش از گذشته چرتکه می‌اندازند و قیمت‌ها را بالا و پایین می‌کنند. به کیسه‌های همراه‌شان که نگاه می‌کنی، آن بی‌قیدی خرید هرساله را نمی‌بینی. با وجود افزایش قیمت‌ها، همه محتاط‌تر از گذشته خرید می‌کنند. از دانشجوی شهرستانی که با هزار امید و آرزو به پایتخت راه یافته است گرفته، تا دخترکی که تازه هنر قبول شده است و تعریف این خیابان را از همکلاسی‌هایش زیاد شنیده است، حالا از خانه‌شان در آن طرف شهر، در این ترافیک پدر خسته‌اش را راضی کرده است که بکوبد تا انقلاب بیاید و به همان فروشگاه معروفی که لوازم نقاشی دارد برود و یک راپید ساده را حداقل 50هزارتومان خریداری کند. پدرش هم به قیمت‌ها توجهی ندارد، تنها می‌خواهد از شر این شلوغی خلاص شود.

تا پایان این سال تحصیلی راهِ درازی در پیش است، هم برای والدین خسته از کار روزانه، هم دانش‌آموزانی که حالا از تابستان کشدار و هراس جنگی دوازده روزه عبور کرده‌اند و باید برای درس و مشق آماده شوند و به قول پسرک سیزده ساله، تکالیف و درس و مشق به یک طرف، چطور دوباره هرروز هفت صبح بیدار شوم؟

 

 

 

منبع : آرمان ملی
نویسنده : شفق محمدحسینی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار