«آرمان ملی» بررسی میکند
جای خالی گفتوگوی تمدنها در روند دیپلماسی
آرمان ملی: دولت هفتم و هشتم سیدمحمد خاتمی موسوم به دولت اصلاحات که حدفاصل سالهای 76 تا 84 روی کار بود برای سیاسیون و جامعه یادآور خاطرات تلخ و شیرینی است که هنوز هم بسیاری از آن دوران به خوبی و نکویی یاد میکنند و لفظ «دوره طلایی» پس از انقلاب را به آن اطلاق میکنند.

اما یکی از رویدادهایی که در دولت اصلاحات رقم خورد و ماندگار شد ماجرای حضور رئیسجمهور خاتمی در نشست سازمان ملل و سخنرانی در آن اجلاس بود. جایی که گفت: «من از ایران سرفراز آمدهام به نمایندگى از ملتى بزرگ و پرآوازه که از دهها قرن پیش صاحب تمدن بوده و پس از پذیرش آیین اسلام، در تاسیس و بسط تمدن اسلامى نقش ممتاز داشته است»؛ اما نکته مهم حضور خاتمی در سازمان ملل پیشنهادی بود که رئیسجمهور ایران به اعضای مجمع عمومی سازمان ملل داد. سید محمد خاتمی پیشنهاد «گفتوگوی تمدنها» را مقابل «برخورد تمدنها» مطرح کرد که این پیشنهاد با استقبال اعضای سازمان ملل روبهرو شد. «گفتوگوی تمدنها» به ابتکار ایران و پس از سخنرانی رئیسجمهور وقت جمهوری اسلامی ایران در نشست مجمع عمومی سازمان ملل به موضوعی جهانی تبدیل شد. چنانکه سازمان ملل متحد ر سال ۱۳۷۷ شمسی (۲۰۰۱ میلادی) را سال «گفتوگوی تمدنها» اعلام کرد. البته خاتمی در در سال 79 و در اخرین حضور خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد باز هم بر نظریه خود استوار ماند که البته با جنگ آمریکا علیه عراق این طرح خاتمی نیز به محاق رفت.
*سرنوشت یک روز، یک مرکز
30 شهریور روزی بود که نخستین سفر رئیسجمهور خاتمی به نیویورک برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل رقم خورد و در آن روز پیشنهاد نامگذاری سال 2001 به سال گفتوگوی تمدنها را داد که مورد تشویق و استقبال حضار قرار گرفت و با اکثریت آراء پیشنهادش پذیرفته شد. لذا به تصویب رسیدن پیشنهاد خاتمی، برای نامگذاری سال ۲۰۰۱ در پنجاه و سومین مجمع عمومی سازمان ملل بهعنوان «سال گفتوگوی تمدنها»؛ انگیزهای برای تأسیس این مرکز در ایران شد. در همین راستا مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها در سال ۱۳۷۷ در ایران تأسیس شد و حجتالاسلام محمد خاتمی، رئیسجمهوری وقت ایران ریاست آن را برعهده گرفت. هر چند که این نظریه تنها در تحقیق و نظر باقی نماند و در دولت خاتمی بهعنوان دکترین سیاسی در دیپلماسی دولت وقت بهکار برده شد و بر همان مبنا نیز سیاست تنشزدایی در سیاست خارجی را دستور کار قرار داد. این منجر به بهبود روابط بینالمللی با ایران و بهبود دیپلماسی شد و مورد استقبال بخش زیادی از جوامع بینالمللی قرار گرفت. هدف از تاسیس این مرکز در ایران هماهنگکردن فعالیتهای کلیه سازمانها، مراکز دولتی و غیردولتی برای توسعه نظریه گفتوگوی تمدنها بود. محمدجواد فریدزاده بهعنوان نخستین رئیس مرکز بینالمللی گفتگوی تمدنها منصوب شد. وی پس از مدتی جای خود را به عطاءا... مهاجرانی داد. ریاست وی بر این نهاد نیز خیلی طول نکشید. در پی استعفای او، محمود بروجردی بهعنوان سرپرست جدید این مرکز گمارده شد. مرکز گفتوگوی تمدنها تا اوایل سال ۱۳۸۴ زیرمجموعه وزارت امور خارجه بود، ولی پس از آن به زیرمجموعهای از سازمان فرهنگ و ارتباطات تبدیل شد. در دی ماه سال ۱۳۸۴ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، دو دفتر ادیان و مرکز گفتوگوی تمدنها را با نام جدید «مرکز گفتوگوی ادیان و تمدنها» ادغام کرد. مرکز «گفتوگوی تمدنها» سرانجام در دیماه سال ۱۳۸۶ طی حکمی از سوی محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران، با همه امکانات و نیروی انسانی در «مرکز ملی مطالعات جهانی شدن» ادغام شد و زیرنظر رئیسجمهوری قرار گرفت. ریاست این نهاد بر عهده اسفندیار رحیم مشایی بود. در نهایت مرکز ملی مطالعات جهانی شدن در دولت حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی رئیسجمهور دولتهای یازدهم و دوازدهم در مرکز بررسیهای استراتژیک ادغام شد. بهرغم اینکه «گفتوگوی تمدنها» توانست جای خود را در بخشی از ساختار حکمرانی کشور حفظ کند اما در سال ۱۳۸۹ منصور واعظی، دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور، حذف مناسبت «گفتوگوی تمدنها» از تقویم کشور را به دلیل منقضی شدن زمان این مناسبت و نداشتن متولی خاصی عنوان کرد.
*اهمیت گفتوگوی تمدنها درک نشد
یک فعال سیاسی اصلاحطلب اظهار داشت: ایده «گفتوگوی تمدنها» نه تنها بخشی از تاریخ دیپلماسی ایران است، بلکه میتواند همچنان بهعنوان الگویی الهامبخش در برابر گفتمانهای مبتنی بر خشونت و تقابل عمل کند؛ الگویی که ریشه در فرهنگ و تمدن اسلامی–ایرانی دارد و ظرفیت آن را دارد که دوباره به بحثهای جدی سیاست جهانی بازگردد. حجتالاسلام سید محمدعلی ابطحی با اشاره به سالروز گفتوگوی تمدنها گفت: چارچوبی که آقای خاتمی در سیاست داخلی و سیاست خارجی بنا گذاشت بر مبنای گفتوگوی تمدنها بود. گفتوگوی تمدنها در برابر شعار جنگ تمدنها بود که آن روزها خیلی فعال و جدی بود. وی ادامه داد: جنگ تمدنها و فرهنگها بیشتر بهعنوان یک شعار برای رویاروییهای سطح کلان جهانی مطرح شده بود. گفتوگوی تمدنها همزمان با حضور آقای خاتمی در عرصه ایران شکل گرفت و فضایی که در دنیا از رویاروییهای ایران و خشونتهایی که از ایران تبلیغ میکردند، ایجاد شده بود، به این موضوع اهمیت بیشتری داد. رئیس دفتر رئیسجمهور در دولت اصلاحات بیان کرد: در چنین شرایطی، هم حضور آقای خاتمی و هم این شعار گفتوگوی تمدنها در سطح جهانی پژواک بسیار بزرگی داشت و بسیار مهم بود که روابط بین دولتها و ملتها و روابط دیپلماتیک جهانی و ارتباطات بینالملل بر اساس گفتوگو پایهریزی شود. زیرا گفتوگو جایگزین جنگ و خشونتهای جنگطلبانه است. ابطحی تصریح کرد: متاسفانه در داخل، به خاطر رقابتهای داخلی، اهمیت موضوع به درستی درک نشد و در دعواهای داخلی کارشکنیهایی انجام شد که این اتفاق نیفتد. برخی تصور میکردند که این اتفاق، سودش به شخص آقای خاتمی میرسد در حالیکه سود آن به نظام تعلق داشت و این بسیار مهم بود که در سطح جهانی، پارادایم روابط جهانی بر اساس یک نظریهای که از ایران و انقلاب اسلامی میآید، شکل میگرفت. این نظریه از زبان رئیسجمهور و یک روحانی و از زبان یک مسلمان مطرح میشد و میتوانست اتفاق بسیار مهمی در تاریخ اسلام، دین و ایران باشد.
ارسال نظر