«آرمان ملی» بررسی میکند
تحرک تندروها برای منافع کاسبان تحریم
آرمان ملی- حمید شجاعی: همواره برای کشور خسارت و هزینه ایجاد کردهاند و جز دردسر برای کشور چیزی نداشتهاند.

سخن در باب تندروها و دلواپسانی است که در هر مقطع زمانی خلاف منافع ملی و مصلحت ملت اقدام و عمل کردهاند تا دود این اقدامات، تحرکات و اظهاراتشان به چشم جامعه برود و در نهایت کشور را با مشکلات عدیده مواجه کند. واقعیت این است که تندروها از همان ابتدای انقلاب تا کنون در موضعگیریها بیش از اینکه منافع ملی ایران را در نظر بگیرند به فکر منافع شخصی و جریانی خود بودند و اساسا نه کشور برایشان از اهمیتی برخوردار بوده و نه مردم و مشکلاتشان برای تندروها محلی از اعراب داشت است. به طور مشخص نگاهی به تحولات یکدهه اخیر بهوضوح پر است از کارشکنی تندروها که امروز نتایج خود را بیرون میدهد، در دوره احمدینژاد تحریمها را کاغذ پاره خواندند و بر همین پایه با اقدامات خود اقتصاد کشور را با رشد منفی 6 درصد به دولت بعد تحویل دادند؛ اما بازهم این مساله برایشان درس عبرت نشد و در دولت حسن روحانی که برای تعامل و مذاکره با دنیا آمده بود آنچه میتوانستند برای تخریب دولت و دولتمردان و مذاکرات انجام دادند تا این مذاکرات ثمری ندهد و توافقی حاصل نشود. اما با درایت و هوشمندی مردان کارکشته دستگاه دیپلماسی و در رأس آن دکتر محمدجواد ظریف بر خلاف خواسته تندروها ایران با کشورهای غربی به توافق دست یافت و برجام متولد شد تا بتواند شرایط تحریمی را برای ایران تسهیل کند. چه اینکه با برجام و منطبق بر قطعنامه 2231 تمامی 6 قطعنامه شورای امنیت لغو شد که این اقدام بسیار بر مناسبات اقتصادی و تجاری بینالمللی ایران تاثیر گذاشت. اما تندروها از آنجا که از ثبات و آرامش در کشور گریزانند و در فضای تشنج و تنش تنفس میکنند برجام را در مجلس آتش زدند تا برای دولت روحانی شمشیر را از رو ببندند. همین دست اقدامات و البته لب قانونی و قانونگریزی آمریکاییها سبب شد آنها به طور یکجانبه از توافق خارج شوند و اروپاییها نیز طبق معمول همیشه مستاصل بمانند. گرچه پس از بی عملی اروپاییها ایران نیز گامهای عقبنشینی خود را برداشت. اما در شرایطی که بهنظر میرسید برجام به انتها رسیده مذاکرات با 1+4 برای احیای توافق اغاز گردید که بازهم با هجمهها و حملات تندروها مواجه گردید. با این حال پس از چند دور مذاکرات در وین طرفین به جایی رسیدند که به قول حسن روحانی در بهار 1400 دکتر عراقچی معاون وقت وزریر خارجه نیم ساعته میتوانست باطرفین برجام به توافق جدید برسد و برجام را احیا کند؛ اما با در پیش بودن انتخابات مذاکرات مسکوت ماند تا در دولت بعدی تعیین تکلیف شود.
* یک بام و دو هوای تندروها
با روی کارآمدن دولت مرحوم رئیسی که مورد حمایت تندروها و دلواپسان بود در سال 1400 با اینکه دستگاه سیاست خارجی در گام اول میتوانست مذاکرات به نتیجه رسیده عراقچی را به توافق برساند؛ اما دولت ترجیح داد که رویه دیگری را در پیش بگیرد و فرصت طلایی احیای برجام را از دست داد و مذاکرات را دوباره از سر گرفت که در نهایت به جایی هم نرسید. این در حالی است که در آن زمان شاهد اهانت، حمله یا هجمهای علیه رئیسی و مردانش نبودیم و گویی اینکه برجامی که آن را سند خیانت میخواندند در دولت رئیسی به سند عزت تبدیل شد و از آن حمایت کردند. اما در ادامه با روی کارآمدن دولت پزشکیان و بحث تعامل با دنیا و مذاکره تندروها دوباره شروع به حمله به رئیسجمهور دولت و دستگاه سیاست خارجی کردند. چنانکه مذاکرات ایران با اروپا، مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا و همچنین مذاکرات با آژانس به اهدافی برای حمله و تخریب دولت از سوی تندروها تبدیل شده بود. حتی اخیرا نیز که عراقچی وزیر امور خارجه و گروسی مدیر کل آژانس در قاهره به توافقاتی دست یافتند شاهد بودیم که تندروها چه از تریبون مجلس و چه در رسانهها علیه دولت و وزیر امور خارجه شروع به حمله و هجمه کردند. نکته جالبتر اینکه در زمان انعقاد برجام تندروها به حسن روحانی در جایگاه رئیسجمهور و محمدجواد ظریف در مقام وزیر امور خارجه بهخاطر انعقاد برجام که تحریمهای بینالمللی را ده سال به عقب انداخت و تعلیق کرد و شرایط را برای تسهیل تجارت بینالمللی فراهم ساخت حمله میکردند و امروز نیز بازهم به روحانی و ظریف که دیگر پست دولتی و اجرایی ندارند حمله میکنند که چرا غربیها در حال بازگرداندن تحریمها و فعالسازی اسنپبک هستند. یک بام و دوهوایی که صرفا از خود تندروها بر میآید. تعجبآورتر اینکه همه معتقدند که رئیسجمهور و هیأت همراه باید در سفر به نیویورک دیپلماسی فعالانهای را در دستور کار قرار دهند و از این سفر برای عدم فعالسازی اسنپبک و زمینهچینی برای رسیدن به یک توافق ضمنی استفاده کنند؛ اما تندروها بازهم در جایگاه مخالف هر گونه مذاکره و گفتوگویی در جهت حل مشکلات پیش رو را تخطئه و تخریب میکنند. پرسش اینجا است که مذاکره برای احیای برجام و رفع تحریمها در دولت رئیسی خوب بود و در دولت پزشکیان بد؟ همین استانداردهای دوگانه تندروها است که در مقاطع مختلف باعث شده کشور خسارات و هزینههای بعضا جبرانناپذیری را متحمل شود.
* هزینهتراشی تندروها
قائم مقام حزب اعتدال و توسعه در خصوص حملات به دولتهای حسن روحانی اظهار کرد: این افراد همان مخالفان برجام هستند و قاعدتا باید از اسنپبک و پایان برجام خیلی خوشحال باشند، زیرا همهچیز در حال بازگشت به قبل از برجام و دولت دهم است که مطلوبشان بود. در عرصه سیاست داخلی، باید میان انتقاد مشروع و سازنده و سنگاندازی و کارشکنی سیاسی تفکیک قائل شد. خبر آنلاین نوشت: محمود واعظی در خصوص عدم راهکار جایگزین برای برجام از سوی مخالفان اذعان کرد: این افراد منافع کشور و مردم را در نظر نمیگیرند. شرایط بسیار خطیر امروز را نمیبینند؛ شرایطی که نه جنگ است و نه صلح و از نظر اقتصادی نیز بسیار حساس است. آنها همچنان همان حرفهای ده سال پیش را تکرار میکنند. وقتی برجام شکل گرفت، میدانستیم یکی از بزرگترین توفیقهای آن لغو شش قطعنامه پیشین از طریق قطعنامه ۲۲۳۱ است و قرار بود طی ۱۰ سال همه موانع مرتفع و در نهایت کاملا از بین برود. وی افزود: مخالفان از روز اول به صدر تا ذیل برجام انتقاد غیرموجه و سیاسی داشتند. در اواخر سال ۹۹ با رفتن ترامپ و شروع کار دولت بایدن مذاکرات 4+1 شروع و در اسفند ماه به توافق رسیدیم که قرار شد در دولت سیزدهم امضاء شود و نهایی شد. زمانی که دولت دوازدهم در سال ۱۴۰۰ به پایان رسید، دولت آقای رئیسی تمام تلاشش را برای بازگشت به برجام کرد و توفیقی پیدا نکرد. رئیس دفتر رئیسجمهور در دولت دوازدهم بیان کرد: ابتدا درگیر حواشی و حتی ایدهآلها شدند و وقتی واقعیات و مشکلات را لمس کردند و به خود آمدند، دیگر طرف مقابل نپذیرفت. در دولت سیزدهم تندروها با مذاکرات احیای برجام مخالفتی نمیکردند. مخالفان برجام باید تکلیف خود را روشن کنند. نمیشود در دولت آقای رئیسی، برجام مثبت و به نفع کشور تلقی شود، اما در دولت آقای روحانی یا آقای پزشکیان منفی باشد. این فعال سیاسی تصریح کرد: اگر واقعا برجام را خوانده و فهمیدهاند، چرا در این ۱۰ سال اینهمه مانعتراشی کردند؟ اگر امروز دلسوزی میکنند، دلسوزی این نیست که خوشحال باشند قطعنامهها بازگردند تا صرفا دولت چهار سال پیش را با مقاصد سیاسی و رقابتهای جناحی بر خلاف منافع ملی مقصر جلوه دهند. مردم ما فهیم هستند و میدانند این گروه تندرو همیشه در برابر برجام سنگاندازی کردهاند؛ چه در مجلس، چه در اجرا، چه در تریبونها و چه در صداوسیما. واعظی ادامه داد: حالا همین افراد دلسوزی میکنند که قطعنامههای تعلیقی در حال بازگشت است، در حالیکه عملکرد افراطی خودشان کشور را به این نقطه رسانده است. اگر برای حذف رقیب سیاسی حاضرند ماشه را به هر طریقی به ایران تحمیل کنند این یک رفتار سیاسی است نه دلسوزی ملی. و اگر میگویند ماشه مهم نیست و برجام هم دستاوردی نداشته، باید صریح به مردم بگویند و پیشنهاد جایگزین ارائه کنند. این همان تفکری است که در دولتهای آقای احمدینژاد قطعنامهها را «کاغذپاره» خواند. مخالفت و مانعتراشیهای اقلیت تندرو همواره موجب هزینهتراشی برای مردم و در این برهه عملا کشور را بهسمت ماشه برد.
ارسال نظر