«آرمان ملی» بررسی کرد
صنعت نشر و راه دور جهانی شدن
آرمان ملی- هادی حسینینژاد: در حالی که جهان نشر با سرعتی بیسابقه در حال تحول و بینالمللی شدن است، صنعت نشر ایران همچنان درگیر سیاستگذاریهای مبهم و چالشهای دیرپا در حوزه تعاملات بینالمللی است. طی ده سال گذشته، نهتنها مسیر رشد برای ناشران ایرانی هموار نشده؛ بلکه فرصتهایی طلایی برای حضور مؤثر در بازارهای جهانی، یکی پس از دیگری از دست رفتهاند. اکنون در آستانه برگزاری دوره جدید نمایشگاه کتاب فرانکفورت در اکتبر 2025، خبرها حاکی از آن است که ایران برای سومین سال پیاپی در این رویداد مهم غایب خواهد بود.

بررسی عملکرد فعالیتهای بینالمللی نشر ایران در دهه 1393 تا 1403، با کمبود جدی دادههای شفاف و رسمی مواجه است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خانه کتاب و موسسه نمایشگاهها به عنوان متولیان اصلی نشر، تاکنون هیچ گزارش جامعی از تعداد قراردادهای فروش رایت، ترجمه معکوس یا تعاملات ناشران ایرانی در نمایشگاههای بینالمللی منتشر نکردهاند؛ حال آنکه این اطلاعات مشابه ناشران عضو در اتحادیه جهانی ناشران، سالانه انتشار مییابد. در معدود خبرهایی که در رسانهها منتشر شده، اشاره شده که در نمایشگاه کتاب تهران 1403، تعداد «148 تفاهمنامه برای واگذاری حق نشر به زبانهای دیگر» امضا شده است، اما این تفاهمنامهها اغلب فاقد پشتوانه حقوقی الزامآور بوده و مشخص نیست چند درصد آنها منجر به انتشار واقعی آثار شدهاند.
خلأ کپیرایت و عقبنشینی از فرانکفورت
نمایشگاه کتاب فرانکفورت، به عنوان مهمترین و تجاریترین رویداد نشر جهانی، از سال 1393 میزبان غرفه ملی جمهوری اسلامی ایران بوده است. این حضور گرچه با چالشهای متعدد همراه بود، اما امکان تعامل با صدها ناشر، آژانس ادبی، مترجم و مدیر فرهنگی از سراسر جهان را برای ایران فراهم میکرد. با این حال، از سال 1402 به بعد، حضور ایران در این رویداد به حالت تعلیق درآمد و بنا بر گزارش رسمی خبرگزاری ایرنا (مهر 1402)، دلیل این غیبت، «بیتوجهی مسئولان نمایشگاه فرانکفورت به هشدارها درباره اهانت به ارزشهای اسلامی» اعلام شد. هرچند برخی تحلیلگران حوزه نشر بر این باورند که دلایل غیبت ایران در فرانکفورت، فراتر از مسائل ارزشی بوده و بیشتر به ناتوانی در پیشبرد تعاملات بینالمللی به دلیل حضور نداشتن در پیمانهای جهانی مانند برن و نبود آژانسهای ادبی قدرتمند برمیگردد.
یکی از اساسیترین موانع جهانی شدن نشر ایران، عدم عضویت جمهوری اسلامی ایران در «کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری» است؛ معاهدهای که از سال 1886 تاکنون چارچوب اصلی حمایت بینالمللی از حقوق پدیدآورندگان را شکل داده است. عدم عضویت ایران در این معاهده، نهتنها موجب بیاعتمادی ناشران خارجی نسبت به سرمایهگذاری بر روی آثار ایرانی شده، بلکه مانعی جدی برای حمایت حقوقی از مترجمان و پدیدآورندگان ایرانی در خارج از کشور نیز است. بر اساس گزارش سال 2024 اتحادیه جهانی ناشران، ایران یکی از معدود کشورهای غیرعضو باقیمانده در این کنوانسیون است.
خلأ ترجمه معکوس
در حالی که آژانسهای ادبی در کشورهای پیشرو مانند چین، ترکیه، هند و حتی مصر نقش کلیدی در دیپلماسی فرهنگی ایفا میکنند، تعداد آژانسهای ادبی فعال در ایران از انگشتان یک دست فراتر نمیرود. نبود قوانین حمایتی مشخص، محدودیت در انتقال ارز و عدم آموزش ساختاریافته ناشران برای تعامل با بازار جهانی، از جمله دلایل عقبماندگی این حوزه برشمرده میشود. البته معدود آژانسهایی در سالهای اخیر به تعامل با جهان نشر مبادرت داشتهاند که عمدهی آنها، وابسته به حمایتهای دولتی پیش رفتهاند و کارنامه مستمر و یکپارچهای از خود به جا نگذاشتهاند. این در حالیست که مثلا در کشور چین، تنها در سال 2023 بیش از 500 قرارداد رسمی فروش رایت از سوی آژانسهای چینی با کشورهای دیگر امضا شده است (منبع: China Daily، اکتبر 2023). این در حالی است که در ایران، نهتنها چنین آماری وجود ندارد، بلکه بسیاری از فعالیتها در این حوزه، به شکل فردی و پراکنده انجام میشود.
مساله «ترجمه معکوس» نیز که به معنای ترجمه و انتشار آثار فارسی به زبانهای دیگر است، طی سالهای اخیر در شعارها و برنامههای رسمی بسیار تکرار شده، اما در عمل سهمی اندک از بازار جهانی داشته است. همچنین برنامه «طرح گرنت» که از سال 1393 با هدف حمایت مالی از ترجمه آثار ایرانی آغاز شد، تنها در مواردی محدود منجر به نتیجهای قابل ارزیابی شده است. بر اساس آخرین گزارش منتشرشده از سوی معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد (سال 1399)، طی پنج سال ابتدایی اجرای این طرح، کمتر از 400 عنوان کتاب از طریق گرنت به زبانهای دیگر ترجمه شده است؛ آماری که در مقایسه با ترکیه (بیش از 2500 عنوان در همین بازه زمانی) بسیار ناچیز است.
حضور فیزیکی، غیبت حرفهای
برای درک بهتر جایگاه ایران در نشر بینالملل، مقایسهای با کشورهای منطقه خاورمیانه گویای واقعیت است. ترکیه، با سابقه عضویت در کنوانسیون برن و سرمایهگذاری ساختاری در صنعت نشر، توانسته است طی سالهای اخیر بیش از 800 قرارداد فروش رایت به کشورهای اروپایی و آسیایی امضا کند. عربستان سعودی نیز با اجرای طرحهایی چون «ترجمان» و تمرکز بر تولید و ترجمه آثار اسلامی، تنها در سال 2023 بیش از 300 عنوان کتاب را به 35 کشور صادر کرده است. در مقابل، ایران همچنان فاقد یک مرجع آماری شفاف برای سنجش میزان تولید، ترجمه و صادرات آثار است. نبود بانک اطلاعاتی ملی نشر و فقدان ارتباط پایدار با بازارهای منطقهای موجب شده که حتی زبان عربی نیز از برنامه ترجمه معکوس ایران سهم اندکی داشته باشد.
یکی از اصلیترین عرصههای تعاملات رایت بین کشورها، نمایشگاههای بینالمللی کتاب است. ایران هر سال در چند نمایشگاه بینالمللی مانند استانبول، دهلی، پکن و مسکو شرکت میکند اما با این حال، تجربه نشان داده حضور ایران در این نمایشگاهها اغلب بار دیپلماتیک دارد تااینکه کتابمحور و مبتنی بر سیاستهای حرفهای تعاملات نشر. غرفههای ایران، به جای تمرکز بر مذاکرههای رایت، نشستهای B2B، یا ایجاد شبکههای فروش، عمدتاً با محوریت رویدادهای خاص، دید و بازدید مدیران و مسئولان داخلی و خارجی، معرفی و تبلیغ آثار خاص فعال هستند. در مقابل، کشورهایی مانند ترکیه، چین، کره جنوبی یا عربستان سعودی با اعزام تیمهای تخصصی، ایجاد زیرساخت دیجیتال، بهکارگیری آژانسهای حرفهای و تنظیم قرارهای ملاقات تخصصی، توانستهاند دهها قرارداد رایت و همکاری ترجمه را در هر دوره نمایشگاهی نهایی کنند. مساله این است که نشر، یه فعالیت تماموقت و 12 ماهه است و این یعنی ارتباط گرفتن و تعامل با همتایان خارجی، تعیین قرارهای ملاقات، رد و بدل کردن ترجمه کتابها و... باید در طول سال به طور مدام از سوی دوایر بینالمللی مراکز نشر دنبال شود. در این شرایط، چطور میتوان انتظار داشت غرفه ایران صرفا با چیدمان عناوین کتابها و حضور چند کارمند و مسئول دولتی، بتواند دستاورد خاصی را در این زمینه حاصل آورد؟
ظرفیتهای سوخته
در دهه اخیر، نمایشگاه کتاب تهران بارها فرصت آن را داشت تا به سکوی صادرات فرهنگی بدل شود. در نمایشگاه سال 1403، برای نخستین بار برنامه فلوشیپ بینالمللی با حضور 30 مهمان خارجی برگزار شد که در نوع خود جای امیدواری دارد، اما نبود ساختار پایدار، فقدان آمار نهایی از قراردادها، دایره تنگ کشورهای متقاضی و احتمالا عدم ارتباط مستمر با مهمانان، مانع از آن بوده که این برنامه به الگویی برای دیپلماسی فرهنگی تبدیل شود. همچنین، فقدان همکاری پایدار با نهادهای ترجمه بینالمللی مانند «کلمات عربی»، «بوکآید» یا «پابلیشینگ پرشیا» موجب شده بسیاری از آثار ایرانی حتی به زبان عربی، سهمی اندک از بازار منطقه داشته باشند.
در این شرایط و با توجه به محدودیتهای تعامل با کشورهای غربی، برخی از کارشناسان نشر پیشنهاد دادهاند که ایران با تمرکز بر بازارهای نوظهور در شرق آسیا و آمریکای لاتین، مسیر جایگزین برای دیپلماسی فرهنگی خود طراحی کند. کشورهایی مانند مالزی، اندونزی، برزیل، ونزوئلا و حتی روسیه، بهدلیل بسترهای فرهنگی یا سیاسی مشترک، میتوانند بازارهای هدف تازهای برای ترجمه آثار فارسی باشند. ایجاد رایزنیهای فرهنگی هدفمند، همکاری با آژانسهای ادبی مستقل و بهرهگیری از ظرفیت ایرانیان مقیم این کشورها، میتواند بخشی از این راهبرد جایگزین را تشکیل دهد. البته برای بازتعریف جایگاه جهانی نشر ایران، توجه به تجربه کشورهای مشابه از نظر اقتصادی یا فرهنگی میتواند الهامبخش باشد. اندونزی در سال ۲۰۱۵ با اجرای طرحی موسوم به National Book Committee و با حمایت مستقیم دولت، موفق شد ظرف پنج سال بیش از ۱۰۰۰ عنوان کتاب به زبانهای خارجی ترجمه و منتشر کند. این کشور در سال ۲۰۱۹ نیز مهمان ویژه نمایشگاه کتاب فرانکفورت بود؛ حضوری که نهفقط نمایشگاه بلکه کل زنجیره نشر آن کشور را متحول کرد. همچنین، ویتنام با اجرای پروژهای با همکاری آژانسهای ادبی کرهای و ژاپنی، از سال ۲۰۱۸ تاکنون موفق شده دهها عنوان اثر کودک و نوجوان خود را به بازارهای آسیای شرقی صادر کند. این پروژه با حمایت مشترک وزارت فرهنگ و نهادهای خصوصی انجام شد؛ الگویی که در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. برزیل نیز در یک دهه اخیر با راهاندازی برنامهای مشابه گرنت، اما با بودجهای شفاف، موفق به واگذاری بیش از ۱۵۰۰ عنوان کتاب به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و اسپانیایی شده است. بخش قابل توجهی از این آثار، آثار داستانی، شعر و ادبیات فولکلور بودهاند—ژانرهایی که در ایران نیز ظرفیت بالایی دارند، اما بهدرستی معرفی نشدهاند.
سرانجام اینکه....
جهانی شدن نشر ایرانی، تنها با حضور در چند نمایشگاه یا اجرای چند طرح حمایتی محدود محقق نمیشود. تا زمانی که ایران عضو کنوانسیونهای بینالمللی کپیرایت نباشد، آژانسهای ادبی در فضای امن و قانونی فعالیت نکنند، و ناشران ایرانی برای تعامل با بازار جهانی آموزش نبینند، نمیتوان از جهانی شدن سخن گفت. بازنگری در سیاستهای نشر، تقویت آژانسهای ادبی، انتشار شفاف آمار قراردادها، عضویت در معاهدات بینالمللی و تقویت جریان ترجمه معکوس، گامهایی اجتنابناپذیر برای خروج از انزوا و بازیابی اعتبار نشر ایران در عرصه جهانی هستند. همچنین؛ اکنون که جهان نشر خود را برای فصل جدید نمایشگاه فرانکفورت آماده میکند، شاید زمان آن رسیده که متولیان فرهنگی ایران، به جای نگاه امنیتی و شعاری، نگاهی حرفهای، شفاف و بینالمللی به صنعت نشر داشته باشند.
ارسال نظر