| کد مطلب: ۱۱۷۶۷۲۸
لینک کوتاه کپی شد

جنگ قدرت‌های هسته‌ای

تنش میان ایالات متحده آمریکا و روسیه به نقطه‌ای بی‌سابقه از تقابل و بی‌اعتمادی رسیده است. پس از آنکه دیمیتری مدودف، رئیس‌جمهور سابق روسیه، اعلام کرد که احتمال دارد در صورت تداوم فشارهای غرب، از سلاح هسته‌ای در جنگ استفاده شود، آمریکا به‌شدت نسبت به این اظهارنظر و افزایش آمادگی هسته‌ای در روسیه واکنش نشان داد. به‌دنبال این موضوع، ترامپ دستور داد دو زیردریایی اتمی آمریکا در وضعیت عملیاتی قرار گیرند و به سوی آب‌های بین‌المللی حرکت کنند. این اقدام نه‌تنها یک پاسخ مستقیم به تهدیدات کرملین بود، بلکه پیامی واضح به جامعه جهانی مخابره کرد که رقابت هسته‌ای در حال بازگشت به صدر اولویت‌های امنیتی جهان است. اگر قرار باشد جنگ جهانی سومی به بهانه‌ای آغاز شود، به نظر می‌رسد اکنون دو طرف این تقابل - ترامپ و پوتین- بیش از هر زمان دیگری زمینه‌های آن را مهیا کرده‌اند.

 هر دو شخصیت سیاسی، که تمایلات اقتدارگرایانه و تصمیم‌گیری‌های غیرقابل پیش‌بینی دارند، عملاً فضای بین‌المللی را در وضعیت تعلیق و اضطراب قرار داده‌اند. از سوی دیگر، اگرچه آمریکا از نظر توان نظامی، اطلاعاتی و تسلیحاتی همچنان از روسیه جلوتر است، اما در طول تاریخ معاصر، این دو قدرت بارها در آستانه درگیری نظامی مستقیم قرار گرفته‌اند، بی‌آنکه جنگی واقعی رخ دهد. در دوران جنگ سرد، با وجود رقابت شدید ایدئولوژیک و نظامی، نوعی درک متقابل از مفهوم «بازدارندگی متقابل تضمین‌شده» میان واشینگتن و مسکو حاکم بود. اما امروز، با ورود بازیگرانی چون ترامپ و پوتین، این قواعد سنتی نیز به چالش کشیده شده‌اند. هم ترامپ و هم پوتین بارها ثابت کرده‌اند که به بسیاری از اصول دیپلماسی سنتی، قواعد حقوق بین‌الملل و نهادهای جهانی چندان پایبند نیستند. از این‌رو، نمی‌توان سناریوهای تشدید تنش یا حتی درگیری نظامی را کاملاً منتفی دانست. با این حال، در شرایط کنونی می‌توان تحرکات دو سویه را بیشتر در قالب مانورهای سیاسی و نظامی تفسیر کرد؛ اقدامی برای نشان دادن قدرت و ارسال پیام به طرف مقابل، بی‌آنکه الزاماً به‌دنبال رویارویی مستقیم باشند. با این‌حال، وضعیت در اوکراین پیچیده‌تر شده است. درگیری در این کشور، برخلاف تصور برخی ناظران غربی، برای روسیه صرفاً یک جنگ عادی نیست، بلکه مسئله‌ای حیثیتی و راهبردی به‌شمار می‌آید. روس‌ها از همان ابتدا با این نیت وارد جنگ نشدند که دست خالی از میدان بازگردند. شهرهای روس‌تبار شرق اوکراین که در جریان این درگیری‌ها به تصرف نیروهای روسی درآمده‌اند، از نظر کرملین مناطقی با هویت قومی و تاریخی روسی هستند و به همین دلیل، مسکو به‌هیچ‌وجه قصد واگذاری آن‌ها را ندارد. روسیه یک وجب از خاکی را که به دست آورده، پس نخواهد داد؛ همان‌گونه که در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما، شبه‌جزیره کریمه را ضمیمه خاک خود کرد و با وجود اعتراضات شدید بین‌المللی، از موضع خود عقب ننشست. امروز نیز این سیاست تثبیت سرزمینی از سوی پوتین ادامه دارد و بخشی از راهبرد کلان روسیه برای احیای نفوذ ژئوپلیتیکی شوروی سابق است. نگرانی عمده غرب، به‌ویژه کشورهای اروپایی، از این بابت است که نمایش قدرت تهاجمی روسیه به یک الگوی خطرناک در مرزهای اروپا تبدیل شود. از منظر آنان، بی‌عملی در برابر مسکو می‌تواند پیام ضعف ارسال کند و دست روسیه را برای اقدامات بعدی بازتر کند. با این حال، ابزار اصلی غرب در مواجهه با روسیه همچنان ابزار اقتصادی، به‌ویژه تحریم‌ها، باقی مانده است. آمریکا اعلام کرده است که تحریم‌های جدیدی علیه روسیه وضع خواهد کرد، اما بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند این اقدامات چندان تأثیرگذار نخواهد بود. دلیل این مسئله آن است که روسیه، به‌رغم فشارهای غرب، موفق شده است مشتریان ثابتی برای نفت و گاز خود بیابد. دو کشور بزرگ آسیایی، یعنی هند و چین، همچنان به خرید انرژی از روسیه ادامه می‌دهند و در مواردی حتی روابط اقتصادی خود را با مسکو گسترش داده‌اند. در چنین شرایطی، به‌نظر می‌رسد که آمریکا و روسیه باید هرچه سریع‌تر به گفت‌وگوهای جدی و بی‌واسطه روی آورند. تشدید تنش میان این دو قدرت هسته‌ای نه‌تنها به نفع هیچ‌یک از آن‌ها نیست، بلکه می‌تواند امنیت جهانی را به‌طور جدی تهدید کند. در دنیایی که پیچیدگی‌های ژئوپلیتیکی، رقابت‌های منطقه‌ای و تهدیدهای فراگیر محیطی مانند تغییرات اقلیمی نیز وجود دارند، بازگشت به دوران جنگ‌طلبی هسته‌ای نه‌تنها یک پس‌رفت راهبردی است، بلکه خطری است که حیات انسانی را در مقیاس جهانی تهدید می‌کند.

علی بیگدلی

تحلیلگر روابط بین‌الملل

 

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار