اروپاییها میدانند اگر از 18 اکتبر بگذرد، دیگر مکانیسم ماشه موضوعیت خود را از دست خواهد داد و از این رو مکانیسم ماشه را به عنوان یک برگ موثر در برابر ایران به دست گرفتهاند. در سوی دیگر آقای بقایی اعلام کرده که این یک موضوع سیاسی است و جنبه حقوقی ندارد، ولی طبق محتویات قطعنامه 2231 بند 36 و 37 اعلام شده که هر کدام از طرفین از مسیر تعهدات خود خارج شوند، طرفهای دیگر میتوانند برگشت به عقب کنند که همان اسنپبک است تا به این ترتیب شش قطعنامه و تحریمهایی که قبل از آن وجود داشته، برمیگردند. این قطعنامهها قبلا به تصویب شورای امنیت رسیده است. بر آن اساس تمام کشورهای جهان باید در این تحریمها دخالت کنند، حتی کشتیرانی در دریاها و حتی هوانوردی ایران هم مورد تحریم قرار میگیرد و وارد یک فاز جدید از وضعیت اقتصادی، سیاسی و... خواهیم شد. با وجود چنین موضوعی، تاخیر در تصمیمگیری و شاید بتوان گفت بیعملی در سمت ما به چشم میآید. سکوتی که در این سمت شکل گرفته ممکن است جامعه را دچار نگرانی کند که چه تصمیمی گرفته خواهد شد. ظاهرا هنوز دولت به یک تصمیم واحد نرسیده است و اگرچه میتوان گفت که بررسیها ادامه دارد، اما به نظر میرسد تعدد کانونهای اثرگذار در تصمیم موجب چنین سکوتی شده باشد. با این حال باید در مدت تعیین شده تصمیم گرفته شود. اروپاییها مدام فشار میآورند که اگر به کارشناسان اجازه بررسی داده نشود، پرونده به شورای امنیت میرود و ممکن است مساله فصل هفتم دوباره مطرح شود. اگر مکانیسم ماشه فعال شود، کشور تحت فشار سنگینی قرار میگیرد که قبل از برجام وارد شده بود. در حال حاضر مشخص نیست که تصمیم ایران در نهایت چه خواهد بود. اگر این سکوت از نظر سیاسی بتواند برای ایران امتیازهایی ایجاد کند، روی فضای اقتصادی تاثیر دیگری خواهد داشت که اثر آن روی زندگی مردم و کسب و کارها دیده میشود. روشن است که در دراز مدت نمیتوانیم در این شرایط قرار داشته باشیم. هرچند به گفته وزیر خارجه از NPT خارج نشدهایم ولی اجازه ندادن به کارشناسان حساسیتها را افزایش خواهد داد. این حساسیت را میتوان مدیریت کرد اما باید توجه داشت که مساله نظارتها را میتوان به شکلی مدیریت کرد که موجب افزایش تنش نشود.
علی بیگدلی
تحلیلگر مسائل بینالملل