| کد مطلب: ۱۱۱۱۸۹۴
لینک کوتاه کپی شد

حسن بهشتی پور در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

مفهوم صبر استراتژیک ایران مشخص شد

آرمان ملی- احسان انصاری: حمله ایران به اسرائیل با واکنش‌های گسترده داخلی و خارجی مواجه شده و تحلیل گران و کارشناسان سیاسی در حال تحلیل و بررسی پیامدهای این حمله هستند. «آرمان ملی» در این زمینه با حسن بهشتی پور تحلیلگر روابط بین‌الملل گفت‌وگو کرده است.

مفهوم صبر استراتژیک ایران مشخص شد

بهشتی پور در این زمینه معتقد است: «نتانیاهو به خوبی می‌داند اگر جنگ غزه به هرشکلی متوقف شود، اولین قربانی او است که به دلیل سیاست‌های اشتباه خود طی دو سال گذشته مجبور به کناره گیری خواهد شد. در واقع نتانیاهو همان مسیری را دنبال می‌کند که اولمرت بعد ازجنگ سی و سه روز در لبنان پشت‌سر گذاشت. بنابراین نتانیاهو می‌کوشد سایر اعضای کابینه جنگ را با خود همسو کند و با انجام حملات جدید علیه ایران، وارد مرحله جدیدی از قمار سیاسی و نظامی در منطقه شود. اگر این مسیر انتخاب شود، اسرائیل در عمل باید در چند جبهه به صورت همزمان وارد جنگی شود که نتیجه آن حتی برای کارشناسان نظامی اسرائیلی و آمریکایی قابل پیش بینی نیست.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

*ارزیابی شما از حمله ایران به اسرائیل چیست و این حمله چه پیامدهایی برای منطقه خواهد داشت؟

درمورد موثر و بازدارنده بودن این حملات باید منتظر ارزیابی‌ها بعدی باشیم. اما به همین میزآنکه بزرگ‌ترین حملات موشکی و پهپادی در سال‌های اخیر علیه اسرائیل طراحی و با موفقیت اجرا شده است می‌تواند، دو مسیر کاملا جداگانه را پیش روی منطقه باز کند. مسیر اول پذیرش این واقعیت از سوی نتانیاهو و حامیانش در داخل و خارج اسرائیل است که پاسخ ایران دفاعی بوده و باید از گسترش بحران در همین مرحله جلوگیری کرد. استدلال بایدن برای نتانیاهو که آمریکا در حملات متقابل اسرائیل مشارکت نمی‌کند، نشان دهنده تمایل کاخ سفید برای مهار بحران در همین مرحله است. به ویژه آنکه تاکید می‌کند به همین میزآنکه اسرائیل توانسته تعدادی از موشک‌ها را رهگیری کند، موفقیت محسوب می‌شود. به نظر می‌رسد آمریکا گسترش بحران در سطح منطقه خاورمیانه را به نفع خود ارزیابی نمی‌کند زیرا این موضوع موجب بالا رفتن احتمال شروع یک جنگ منطقه‌ای خواهد شد. مسیر دوم پیگیری سیاست جنگ طلبانه نتانیاهو است. او به خوبی می‌داند اگر جنگ غزه به هرشکلی متوقف شود، اولین قربانی او است که به دلیل سیاست‌های اشتباه خود طی دو سال گذشته مجبور به کناره گیری خواهد شد. در واقع نتانیاهو همان مسیری را دنبال می‌کند که اولمرت بعد ازجنگ سی و سه روز در لبنان پشت‌سر گذاشت. بنابراین نتانیاهو می‌کوشد سایر اعضای کابینه جنگ را با خود همسو کند و با انجام حملات جدید علیه ایران، وارد مرحله جدیدی از قمار سیاسی و نظامی در منطقه شود. اگر این مسیر انتخاب شود، اسرائیل در عمل باید در چند جبهه به صورت همزمان وارد جنگی شود که نتیجه آن حتی برای کارشناسان نظامی اسرائیلی و آمریکایی قابل پیش بینی نیست.

*فکر می‌کنید کدام مسیر پیش روی منطقه قرار دارد؟

واقعیت این است که با حملات ایران با بیش از 300 پهپاد و موشک دور برد، اکنون مفهوم سیاست صبر استراتژیک بیش از گذشته روشن‌تر شده است. زیرا در حملات بامداد 26 فروردین ایران نشان داد دکترین صبر استراتژیک به منظور وارد آوردن ضربه در زمان و مکان مناسب با هدف بازدارندگی از سوی نیروهای مسلح ایران در پیش گرفته شده است. درحالی که پیش از این از مفهوم صبراستراتژیک برداشت می‌شد که ایران برای توجیه درگیر نشدن مستقیم با آمریکا و اسرائیل، این راهبرد را در پیش گرفته است. اما حملات نخستین ساعات 26 فروردین نشان داد خردورزی برای جلوگیری از گسترش بحران و در همان حال وارد کردن ضربه موثر و متقابل به متجاوزان در میدان طراحی شده از سوی ایران و نه از سوی دشمن، از مشخصات بارز این استراتژی دفاعی محسوب می‌شود. براین اساس دکترین صبراستراتژیک پاسخ دقیقی برای خنثی سازی استراتژی هزار خنجر است که طی چند سال اخیر از سوی اسرائیل، علیه ایران به کار گرفته می‌شود. بنابراین نتانیاهو طی روزهای آینده هر تصمیمی که بگیرد از دو احتمال پیش گفته شده خارج نیست. درهر صورت به نظر می‌رسد اسرائیل مجبور به تغییر استراتژی خود در مقابله با ایران خواهد شد. در واقع حاکمان تل آویو یا ادامه حکومت نتانیاهو را می‌پذیرند و ترجیح می‌دهند با تکرار حملات این بار به صورت مستقیم به ایران، وارد مرحله جدیدی از نابودی امکانات خود و کشورهای منطقه شوند و یا بر سر عقل می‌آیند و یا سرانجام نتانیاهو جنگ طلب و نفرت افکن را مجبور به تغییر رویه خود خواهند کرد.

اکنون مفهوم سیاست صبر استراتژیک بیش از گذشته روشن‌تر شده است. زیرا در حملات بامداد 26 فروردین ایران نشان داد دکترین صبر استراتژیک به منظور وارد آوردن ضربه در زمان و مکان مناسب با هدف بازدارندگی از سوی نیروهای مسلح ایران در پیش گرفته شده است. درحالی که پیش از این از مفهوم صبراستراتژیک برداشت می‌شد که ایران برای توجیه درگیر نشدن مستقیم با آمریکا و اسرائیل، این راهبرد را در پیش گرفته است

*نتانیاهو برای تصمیم گیری در این زمینه چه ملاحظاتی خواهد داشت؟آیا شرایطی را تصور می‌کنید که ایران و اسرائیل در عمل وارد یک دور تسلسلی جنگ شوند؟

شرایط منطقه پس از حمله جنون‌آمیز اسراییل علیه کنسولگری ایران در دمشق، وارد دوره‌ای از اضطراب، نگرانی و انتظار شده است. اسراییل به خوبی می‌دانست که ایران پاسخ درخوری به او می‌داد، اما نتانیاهو به دنبال آن است فضایی را ایجاد کند که پس از حمله ایران، آمریکا ناچار به ورود مستقیم به منازعه شود. اسراییل فرزند لوس آمریکا شرایطی را در منطقه و شاید در سطح جهان به وجود آورده که ممکن است بحران‌های فراوانی را ایجاد کند. اسراییل هر اقدام غیر متعارف و هر رویکرد جنایتکارانه‌ای را که میل داشته باشد، انجام‌ می‌دهد، بدون اینکه حاضر به پذیرش تبعات آن باشد. همانند بچه لوسی که هر روز شیشه‌های همسایه‌ها را می‌شکند و سنگ بر سر عابران می‌کوبد و بعد پشت‌سر پدر خود مخفی می‌شود و از مجازات در امان می‌ماند. اسراییل هم امروز شرایطی را برای ایران شکل داده است که اگر ایران با اسراییل درگیر شود و پاسخ اقداماتش را بدهد که این اتفاق رخ داد، تبعات آن ممکن است منجر به شکل‌گیری یک جنگ منطقه‌ای شود و اگر سکوت می‌کرد و پاسخ نمی‌داد، باعث جری‌تر شدن اسراییل شده و این رژیم دست به اقدامات جنایتکارانه بیشتری علیه ایران و سایر کشورهای منطقه می‌زد. درگیر شدن ایران به یک جنگ ناخواسته مهم‌ترین هدف و رویای اسراییل است. نتانیاهو به دنبال قرار دادن آمریکا و ایران رویاروی یکدیگر است. آمریکا هم اعلام کرده در کنار اسراییل است و منافع این رژیم را منافع خود می‌داند. این نوع اظهارنظرهای حمایتی، البته سیاست کلی همه دولت‌های آمریکاست. چه دولت‌های دموکرات در آمریکا روی کار باشند و چه دولت‌های جمهوریخواه، سیاست اصلی آنها حمایت از متحد استراتژیک‌شان در خاورمیانه است، اما نباید فراموش کرد که جنایت‌های اخیر اسراییل به خصوص نسل‌کشی‌ها، کودک‌کشی‌ها و جنایات پایان‌ناپذیر آنها در غزه، باعث شده اسراییل در افکار عمومی جهانی بی‌آبروتر از هر زمان دیگری شود. ضمن اینکه آمریکا و اروپا هم اگر بخواهند تمام قد از اسراییل و جنایاتش حمایت کنند، دیگر اعتبار و آبرویی نخواهند داشت. واقع آن است که از آنجا که اسراییل آغاز کننده حمله به کنسولگری ایران بوده، اظهارات مقامات آمریکایی در خصوص حمایت از اسراییل، قطعا به این معنا نیست که چنانچه ایران، حمله‌ای تلافی‌جویانه به اسراییل کند، آمریکا هم متقابلا به ایران حمله خواهد کرد. چنانچه در عمل نیز همین اتفاق رخ داد و بایدن پس از حمله ایران عنوان کرد در صورت واکنش اسرائیل به ایران در افزایش تنش مشارکت نخواهد کرد.

*با توجه به اتفاقاتی که رخ داده چه چشم اندازی پیش تقابل بین ایران و اسرائیل و منطقه مشاهده می‌کنید؟

برخی افراد فکر می‌کنند عرصه تصمیم گیری در زمان مدیریت بحران، مثل میدان بازی فوتبال است. یعنی وقتی دشمن برای شما یک زمین بازی تعریف کرد و در آن زمین بازی به شما ضربه مهمی زد انتظار دارند همه امکانات را بسیج کرده و بلافاصله ضربه متقابل وارد دروازه حریف کنید. در حالی که ایران به خوبی می‌دانست که اگر می‌خواهد موفق شود باید زمین بازی را در جای دیگری تعریف کند و به همین دلیل در زمان و مکانی که برای اسرائیل قابل پیش بینی نبود، ضربه متقابل و متناسب را وارد کرد. اقدامی که حتما موثر، همگن و بازدارنده بود تا از تکرار آن در آینده جلوگیری کند. از سوی دیگر سیاست خارجی آمریکا به نوعی است که با دولت‌های رسمی کشورها ارتباط دارد در همان حال با اپوزیسیون آن دولت‌ها نیز ارتباط خود را حفظ می‌کند. تا بتواند از این سیاست برای تنظیم روابط خود با این کشور استفاده کند. در ارتباط با اسرائیل هم این قاعده بازی در حال انجام است. زیرا اگر اپوزیسیون به قدرت برسد آمریکا می‌خواهد با آن دولت هم در ارتباط داشته باشد. انتظار می‌رود وقتی جنگ تمام شود، اسرائیلی‌ها نتانیاهو را برکنار ‌کنند. درست مانند جنگ 33 روزه که پس از آتش بس «ایهود اولمرت» نخست‌وزیر وقت اسرائیل برکنار شد. آمریکا از همین حالا برای بعد از نتانیاهو روی لاپید یا الگانس سرمایه‌گذاری کرده است. هدف اسرائیل کشاندن ایران به میدان جنگ مستقیم با آمریکاست. در ذیل این هدف کلی اسرائیل میدان عمل خود را در سوریه به گونه‌ای تعریف کرده که با بهره گیری از عواملی که در سوریه دارد، مستشاران نظامی ایرانی را شناسایی و ترور می‌کند. بنابراین به دور از اینکه ایران چه اقدام متقابلی انجام داده اسرائیل همچنان در صحنه سوریه و بعد در لبنان دنبال ایجاد فرصت برای وارد آوردن ضربات بعدی است. این روند تا ایجاد جنگ مستقیم و یا خروج کامل ایران از سوریه ادامه خواهد داشت. البته جریان سازمان دهی برای وارد آوردن ضربات در داخل ایران توسط نیروهای نیابتی هم به موازات ان به احتمال زیاد در دستور کار قرار دارد.

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار