| کد مطلب: ۱۱۹۲۳۲۱
لینک کوتاه کپی شد
آینده متزلزل نخبگان

«آرمان ملی» در گفت‌وگویی بررسی می‌کند

آینده متزلزل نخبگان

آرمان ملی- گروه سیاسی: در ادبیات علوم سیاسی، سرمایه انسانی و به‌ویژه نخبگان، به‌عنوان یکی از ارکان اصلی قدرت ملی، توسعه پایدار و کارآمدی نظام‌های حکمرانی شناخته می‌شوند.

 برخلاف رویکردهای سنتی که منابع طبیعی یا توان حاکمیتی را شاخص اصلی اقتدار دولت‌ها می‌دانستند، رویکردهای نوین بر این نکته تأکید دارند که جایگاه طیف نخبه‌ حال در هر حوزه‌ای؛ در واقع تعیین‌کننده جایگاه کشورها در نظام جهانی است. در این مورد باید اشاره کنیم که نخبگان نه‌تنها عامل پیشرفت اقتصادی و علمی، بلکه عنصر کلیدی در افزایش مشروعیت، کارآمدی و ثبات حکمرانی محسوب می‌شوند. در این مورد باید تاکید کنیم که یکی از چالش‌های مهم حکمرانی در بسیاری از کشورها، ناتوانی در حفظ، جذب و بازگرداندن نخبگان است. پدیده‌ای که در قالب «فرار مغزها» به یکی از مسائل ساختاری سیاست‌گذاری عمومی تبدیل شده است. تحلیل‌ها نشان می‌دهد که مهاجرت نخبگان صرفا واکنشی به شرایط اقتصادی نیست، بلکه به‌شدت تحت‌تاثیر کیفیت زندگی، میزان شفافیت نهادی، سطح مشارکت سیاسی، عدالت و امکان اثرگذاری واقعی افراد در جامعه باز می‌گردد. بنابراین مساله جذب نخبگان نه یک مساله فنی یا صرفا اقتصادی، بلکه مساله‌ای عمیقا سیاسی و نهادی است که با ماهیت رابطه دولت و جامعه، سازوکارهای پاسخگویی و کیفیت حکمرانی گره خورده است. در این مورد با یکی از تحلیل‌گران سیاسی- اجتماعی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم و همچنین به نگرانی‌های رئیس فرهنگستان علوم در مورد وضعیت نخبگان اشاره خواهیم کرد. در این مورد بیشتر می‌خوانید.

ترمیم اعتماد اجتماعی

جواد آرین‌منش، تحلیل‌گر سیاسی و نماینده ادوار مجلس شورا در مورد اهمیت نگهداری نخبگان و همچنین تاثیر آنها بر حکمرانی، به ‌خبرنگار «آرمان ملی» می‌گوید: «در شرایط کنونی که جوامع با مجموعه‌ای از بحران‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و فناورانه مواجه‌اند، بهره‌گیری هدفمند از همه ظرفیت‌های انسانی، به‌ویژه نخبگان علمی، تخصصی و مدیریتی، به یک ضرورت راهبردی تبدیل شده است. نخبگان به‌عنوان موتور محرک توسعه پایدار، نقشی بی‌بدیل در تولید دانش، نوآوری، حل مسائل پیچیده و ارتقای حکمرانی ایفا می‌کنند. از این‌رو، استفاده از همه ظرفیت‌های نخبگان و به‌کارگیری عادلانه امکانات موجود، نه صرفا یک انتخاب، بلکه یک الزام برای پیشرفت متوازن و کاهش شکاف‌های ساختاری در جامعه است. تجربه نشان می‌دهد که به‌‌رغم تلاش‌های رسمی دولت‌ها برای جذب و بازگرداندن نخبگان مهاجرت‌کرده، این سیاست‌ها غالبا به نتایج مطلوب منجر نشده‌اند. مهم‌ترین دلیل این ناکامی را می‌توان در فقدان اعتمادسازی پایدار میان نخبگان و ساختارهای تصمیم‌گیر جست‌وجو کرد. هنگامی‌که نخبگان نسبت به شفافیت فرایندها، عدالت در تخصیص منابع، امنیت شغلی، امکان اثرگذاری واقعی و ثبات سیاست‌ها اطمینان نداشته باشند، حتی جذاب‌ترین بسته‌های حمایتی نیز قادر به ایجاد انگیزه بازگشت نخواهند بود». او در همین مورد و با اشاره تقویت عدالت در این حوزه ادامه می‌دهد: «عدالت در توزیع امکانات و فرصت‌ها نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری این اعتماد دارد. احساس تبعیض، رانت‌محوری، عدم شایسته‌سالاری و تقدم روابط بر ضوابط، سرمایه اجتماعی را فرسوده و امید به آینده را تضعیف می‌کند. در چنین فضایی، نخبه نه تنها احساس تعلق نمی‌کند، بلکه ماندن را نوعی اتلاف ظرفیت و مهاجرت را راهی برای حفظ «شأن» حرفه‌ای و انسانی خود می‌داند. در کنار این موارد توجه به حمایت‌های روحی و روانی و آموزش‌های مهارتی در جهت افزایش تاب‌آوری اجتماعی نیز اهمیت ویژه‌ای دارد. جامعه‌ای که از نظر روانی فرسوده و از نظر مهارتی ناتوان باشد، حتی در صورت برخورداری از منابع مادی، توان عبور از بحران‌ها را نخواهد داشت. ارتقای مهارت‌های نرم، تقویت امید اجتماعی، افزایش احساس معنا و مشارکت و فراهم‌سازی فضاهای گفت‌وگوی موثر میان نخبگان، دولت و جامعه، می‌تواند بنیان‌های اعتماد را ترمیم و انگیزه مشارکت را تقویت کند». آرین‌منش در تذکری به دولت اضافه می‌کند: «توجه داشته باشید که سیاست بازگشت نخبگان به بدنه جامعه زمانی موفق خواهد بود که از سطح شعار و مشوق‌های مقطعی فراتر رود و به یک رویکرد نهادی مبتنی بر عدالت، شفافیت، شایسته‌سالاری و احترام متقابل تبدیل شود. تنها در چنین شرایطی است که نخبگان نه از سر اجبار یا مصلحت، بلکه با احساس تعلق، امنیت و امید، مشارکت فعال در آینده جامعه را انتخاب می‌کنند».

ابهام در آینده نخبگان

در کنار چهره‌های سیاسی و اجتماعی که تریبون‌های بیشتری در اختیار دارند و در مورد آینده جامعه نخبگان ایرانی ابراز نگرانی می‌کنند به‌نظر چهره‌های علمی ناامیدانه موضوع را بررسی می‌کنند و خواستار کناررفتن روش‌های سنتی در نگهداری نخبگان شدند. محمدرضا مخبر دزفولی، رئیس فرهنگستان علوم با اشاره به آخرین شرایط اقشار نخبه و شکاف بین آنها و مسئولیت‌های دولتی و اجتماعی به «خبرگزاری دانشجویان ایران» گفت: «روش‌های پیشین برای حفظ نخبگان کارساز نخواهد بود. چالش اصلی علم در ایران نیروی انسانی است. متاسفانه ما نیروی کارآمد قابل قبولی تربیت کرده‌ایم، اما در نگهداشت آنها با مشکل مواجه هستیم. به‌طوری‌که زیست‌بوم متناسب برای حفظ این مغزهای متفکر طراحی نشده است. اولین مولفه توجه به منزلت محققان است. به‌طوری‌که دانشمندان باید در جامعه احساس ارزش‌گذاری قابل قبول کنند. مولفه دوم معیشت قابل قبول است. این در حالی است که سطح معیشت محققان در مقایسه با منطقه در سطح بسیار نازلی قرار دارد و نگهداری استادان کنونی نیز عمدتا ایثارگرانه است و این امر منجر به ریزش نخبگان شده است». او در همین مورد و با انتقاد از وضعیت بودجه‌ای، سهم تحقیق و توسعه از تولید ناخالص داخلی را تنها شش دهم درصد دانست و اضافه کرد: تقریبا این عدد یعنی هیچ بودجه‌ای برای این بخش در نظر گرفته نشده است. این در حالی است که کشورهای صاحب دانش‌بنیان بیش از 2 درصد برای این حوزه سرمایه‌گذاری می‌کنند و این عدد در برخی کشورها به بیش از ۶ درصد نیز می‌رسد. دیگر نمی‌شود همه نخبگان را با این روش فعلی در کشور نگهداشت. نخبگان جوان ما ظرفیت‌های بزرگی هستند و باید برای آنها برنامه‌ریزی کنیم. ضمن اینکه فرسودگی تجهیزات و امکانات علمی، دانشگاهی و تحقیقاتی در تمامی بخش‌ها عامل دیگر حفظ نخبگان است که باید در این زمینه‌ها سرمایه‌گذاری ویژه صورت بگیرد». این چهره علمی در خصوص بهره‌گیری از نخبگان جوان، راهکار خود را «تعریف خوشه‌های نخبگانی در زمینه‌های اولویت‌دار علمی» دانست و عنوان کرد: «در حال حاضر مواردی چون غذای کشور، آب، انرژی، سلامت، خدمات دیجیتال و زیست از اولویت‌های کشور به‌شمار می‌رود. بنابراین جوانان و نخبگان ما نبوغ، خلاقیت و نوآوری دارند؛ بر این اساس می‌توانیم با تشکیل این خوشه‌ها برایشان طرح و پروژه تعریف کنیم».

 

 

منبع : آرمان ملی

جدید

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار