| کد مطلب: ۱۰۵۹۶۶۳
لینک کوتاه کپی شد

مجید ابهری در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

در اعتراضات اخیر برخی گمان می‌کردند 28 مرداد تکرار می‌شود | بعضی از سلبریتی‌های خارج از کشور منتظر فرش قرمز بودند

دکتر مجید ابهری، جامعه‌شناس و رفتارشناس اجتماعی و استاد دانشگاه است. ابهری چند دهه متمادی در زمینه آسیب‌های اجتماعی پژوهش کرده و آثاری چون «آزارهای خیابانی»، «اعتیاد چیست و معتاد کیست» و «جنگ نرم و تهدید نرم» و... را به رشته تحریر درآورده است. او که همواره دغدغه آسیب‌های اجتماعی را دارد در این گفت‌وگو به بررسی رفتار سلبریتی‌ها در حوادث سال گذشته پرداخت و در ادامه نیز در مورد کودکان کار و کاهش سن اعتیاد گفت. ابهری معتقد است؛ «تفاوت بزرگی بین کودکان خیابان و کودکان کار وجود دارد. کودکان کار را هیچکس نمی‌بیند. آنها در کارگاه‌های زیرزمینی، ریخته‌گری، صابون پزی، شیشه سازی مشغول به کار بوده و دوران جوانی را ندیده و از کودکی به پیری می‌رسند و به خاطر بیماری‌های مختلف و کشنده ریوی، استخوانی، گوارشی در سنین جوانی می‌میرند، اما گروهی که در خیابان‌ها به کارهای کاذب مشغول می‌باشند، همان کودکانی هستند که با سرمایه جلب ترحم در خیابان‌ها و چهارراه‌ها مشغول به کسب و کار هستند.

در اعتراضات اخیر برخی گمان می‌کردند 28 مرداد تکرار می‌شود | بعضی از سلبریتی‌های خارج از کشور منتظر فرش قرمز بودند
به گزارش آرمان ملی آنلاین درآمد روزانه آنها از درآمد ماهانه یک کارگر زحمتکش بیشتر است. آنها با فروش نوارچسب، گل، فال و با سماجت به ماشین‌ها و افراد پیاده آویخته و تا از آنها پول نگیرند، به دنبال کار و مسیر خود نمی‌روند و مردم به خاطر ترحم و دلسوزی به آنها پول می‌دهند، در حالی که نباید اسیر بازی‌های هنرمندانه این کودکان شوند. این کودکان هر 10 نفر یک سرگروه و سرپرست دارند که آنها را با سرویس‌های مختلف در خیابان‌ها و چهارراه‌ها مخصوصا شمال شهر پخش می‌کنند و در طول روز از دور مراقب آنها هستند تا مبادا کسی پول و درآمد آنها را بگیرد. این کودکان با یکدیگر خانه‌های گروهی دارند و بسیاری از آنها دور و جدا از والدینشان زندگی می‌کنند. کسانی که شعار حمایت از نیازمندان می‌دهند، ‌ای کاش به کمک این لایه‌های کاذب اجتماعی بیایند و آنها را از آینده سیاه‌شان جدا کنند.» در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید.
 
 آقای ابهری به نظر شما مهم‌ترین شاخصه‌های دولت‌ها چه اصولگرا و اصلاح‌طلب چیست؟ 
بعد از پیروزی انقلاب و در 40 سال گذشته دولت‌های مختلف با سیاست‌ها و خط مشی‌های متفاوت بر سر کار آمدند. همه آنها در دو محور فکری و سیاسی حرکت می‌کردند یا اصلاح‌طلب بودند یا اصولگرا در هر حال هر کدام از این تفکرات برای خود مانیفست‌های متفاوتی داشتند که براساس آنها حرکت‌های دولت و سازمان‌ها را تنظیم می‌نمودند. اما با هر سلیقه سیاسی این دولت‌ها در یک هدف یعنی اطاعت از رهبری و لزوم به کارگیری رهنمودها و نظریات ایشان بودند. متاسفانه شرایط حاکم بر جهان و منطقه گاه در کشور ما امواج سیاسی مختلفی تولید می‌کرد که دولت‌ها از تنش‌های تولیدشده آنها در امان نبودند.
متاسفانه تنش‌‌های سال 88 و بعد از آن شکاف فکری و نظری در جامعه ما ایجاد کرد که فرصت‌های مناسبی برای فرصت‌طلبان و طرفداران آشوب‌های داخلی فراهم می‌کرد. بسیاری از جناح‌های سیاسی در دنیا و در کشورهای همسایه چشم به بیشتر شدن این شکاف‌ها داشتند تا از آب گل‌آلود کشور ماهی‌های مورد نظر خود را صید کنند. در این میان گروهی که به نام سلبریتی‌ها یا چهره‌های هنری و معروف نامیده می‌شدند، به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول که رسالت هنری خود را در ایجاد نشاط در جامعه یافته و فلسفه حضورشان را احیا و تقویت هنر در ابعاد مختلف به حساب می‌آوردند هیچگاه آلوده به مسائل سیاسی نشده و به کارهای هنری خود ادامه دادند. این ثبات قلم، تفکر و حرکت نقطه‌ای برای ضعف آنها به حساب نیامده و نمی‌آید، چراکه آنها تخصص و سابقه خود را در میادین هنری یافته بودند و در رشته‌های متفاوت از مجسمه‌سازی و نقاشی تا موسیقی و تئاتر و سینما علی رغم جایگاه‌های ویژه در کشور و جهان هیچگاه نخواسته‌اند با سیاست بازان در یک جهت حرکت کنند. 
از این گفته شما این برداشت را می‌کنم که سلبریتی‌ها در مورد حوادث اجتماعی نباید موضع‌گیری می‌کردند؟
از نگاه رفتارشناسی اگر سیاسمتداران به کار سینما و تئاتر می‌پرداختند، همین اهالی هنر زبان به اعتراض می‌گشودند که افراد غیرمتخصص نباید وارد میادین تخصصی شوند، اما در همان حال این افراد به خود اجازه می‌دادند و می‌دهند در انواع نکات سیاسی دخالت کرده و نظریاتی که معلوم نیست از کدام تفکرات و دیدگاه‌ها گرفته می‌شود از زبان آنها خارج می‌شود. بنابراین در سه سال گذشته آشفتگی بازار هنر بدانجا رسید که حتی شبکه‌های ماهواره‌ای برای جلب مخاطب دست به تولید برنامه‌هایی زدند که مورد پسند دشمنان و مخالفان آن‌هم از نوع بی‌هدف و سرگردان بودند. 
داشتید در مورد تقسیم بندی سلبریتی‌ها می‌گفتید. 
 گروه دوم از سلبریتی‌ها افرادی بودند که مدت‌ها در پرده فراموشی قرار داشتند و حالا فرصت مناسبی برای میدان داری یافته بودند. هرچه بازار آشفته‌تر می‌شد، آنها در میانداری قدم‌های تندتری برمی‌داشتند. تعدادی از این گروه به خارج رفته و ضمن موضع‌گیری‌های تند در آنجا ماندگار شده و علیه ایران و ایرانی زبان به سخن گشودند. این تعداد از افراد دلگرمی و دلخوشی‌شان در این بود که بعضی از شب‌ها در این شبکه‌ها مطرح شده و با آنها مصاحبه گردد. درحالی که ساده‌اندیشانه بود اگر تصور می‌کردند که دوباره به نقطه اوج می‌رسند و پول و معروفیت به سوی آنها سرازیر می‌شود، اما گروه سوم، افرادی بودند که چندان جایگاهی در هنر سینما، تئاتر یا موسیقی نداشتند، اما با چنان هو و جنجال وارد معرکه شده‌اند که یکه تازی‌شان از همه بیشتر بود. آنها تصور می‌کردند 28 مرداد دوباره تکرار می‌شود و این‌بار از روی فرش‌های قرمز به کشور برمی‌گردند. بعد از 40 سال فعالیت میدانی، علمی و پژوهشی در رفتارشناسی بارها در مقالات مختلف به هر سه گروه از افراد مورد نظر یادآوری نمودند که اختلاف ما، اختلاف دو برادر یا اعضای یک خانواده است که نباید اجازه داد همسایه‌های کینه‌توز در آن دخالت کنند، اما متاسفانه جاه طلبی بعضی از این افراد اجازه تفکر منطقی به آنها نداد. کسانی که کتاب‌های مرا مطالعه یا مصاحبه‌های مرا دنبال نموده‌اند، به خوبی می‌دانند که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح‌طلب بلکه پیرو واقعیت‌ها و حقایق هستم و تنها نظریات منطقی و راهنمایی‌های مثبت را که رهبر انقلاب بیان می‌نماید، مورد توجه و عمل قرار می‌دهم. از ابتدای رهبری ایشان نمی‌توان موردی پیدا کنیم که رفتار و گفتار ایشان تغییر کرده باشد. بنابراین برای یک محقق و نظریه پرداز مهم‌ترین نکته ثبات اندیشه و استحکام نظر است. 
و همین اغتشاشات باعث سوء‌استفاده‌ برخی از کشورها شد. 
 بله. متاسفانه این اوضاع باعث شد که برخی دشمنان قسم خورده جامعه ایران تا پشت دیوارهای ما بیایند. دیگر کسی پیدا نمی‌شود در کینه‌ورزی بعضی از افراد که شعار زن، زندگی، آزادی را داده و تشویق می‌کنند، شک کنند اما خودشان هنوز روسری بر سر داشته و بسیار محکم با مانتو و روسری خود در میادین و خیابان‌های اروپا ظاهر می‌شوند. اگر حجاب بد است، چرا خود آنها هنوز محکم و با قدرت حجابشان را حفظ کرده و ادامه می‌دهند؟ اگر حجاب خوب است، چرا فریادهای زن و آزادی سر می‌دهند؟ این تضاد رفتار و گفتار بسیاری از جوانان منطقه ما را به تفکر وادار نموده و آنها را به تجدیدنظر در نگاه‌شان وادار کرده است. اینجانب سال‌ها در اروپا تحصیل و زندگی کرده‌ام. برای کسانی که تصور می‌کنند اروپا کعبه آمال و قبله حاجات است، عرض می‌کنم این صدای دُهل است که شنیدن آن از دور خوشایند است. کاش فرصتی به‌وجود‌اید که آنها هم وارد این بهشت خیالی شوند آنگاه فاصله حرف تا عمل را ملاحظه نمایند. 
 اما در این مدت به علت تناقضی که در رفتارهای برخی مدیران و اختلاس‌هایی که صورت گرفته در نگاه بخشی از جامعه تاثیر گذاشته است. آیا این نکته را شما به عنوان یک رفتارشناس اجتماعی تایید می‌کنید.

ببینید حرف و عمل بسیاری از افراد که در شعار طرفدار مستمندان و نیازمندان هستند اما در عمل حتی لباس‌های زیرین خود را از اروپا و شعب آن در همسایگی ما تهیه می‌کنند و اگر کسی خانه و ویلای آنها را در همین ترکیه یا امارات مشاهده کند، متوجه دروغگویی آنها می‌شود، چراکه آنها که سخن از ساده زیستی می‌نمایند باید نشانه‌هایی از آن را در خود داشته باشند اما متاسفانه حرف‌های فریبنده آنها به گونه‌ای است که بعضی از افراد را فریب می‌دهد. همان‌ها که بر در و دیوار می‌نویسند کار و مسکن و آزادی، پدرانشان چه قدمی برای تولید اشتغال و مسکن برداشته‌اند؟ برج‌نشینان شمال تهران ‌که غذای سگ و گربه‌شان از اروپا می‌آید حق اظهارنظر و حمایت از کودکان کار و خیابان را ندارند.

راستی وقتی حرف به کودکان کار و خیابان رسید باید عرض کنم، اولین مرکز نگهداری کودکان خیابانی را اینجانب مدیریت نموده‌ام. در همان سال‌ها نیز باز پیروان واقعی انقلاب بودند که در این گونه مراکز در خدمت کودکان کار و خیابان بوده‌اند.70 درصد از این کودکان فرزندان اتباع بیگانه هستند و باید برای چندمین بار عرض کنم تفاوت بزرگ و گسترده‌ای بین کودکان کار و خیابان وجود دارد. کودکان خیابانی خود بر دو گروه می‌باشند: کودکان در خیابان و کودکان خیابان. کودکان در خیابان همان‌هایی هستند که صبح از خانه خود و نزد والدینشان به خیابان می‌آیند و تا شب به مشاغل مختلف مشغول بوده و شب دوباره به خانه برمی‌گردند، اما کودکان خیابان افرادی هستند که شبانه روزی در خیابان‌ها کار و زندگی می‌کنند. از نظر والدین، هر دو گروه کودکان یا دارای خانواده پریشان هستند و پدران و مادران آنها از هم جدا شده یا در باتلاق اعتیاد گرفتارند یا بزهکار هستند و در زندان‌ها به سر می‌برند. 

چه تفاوتی بین کودکان خیابان و کودکان کار وجود دارد؟

تفاوت بزرگی بین کودکان خیابان و کودکان کار وجود دارد. کودکان کار را هیچکس نمی‌بیند. آنها در کارگاه‌های زیرزمینی، ریخته‌گری، صابون پزی، شیشه سازی مشغول به کار بوده و دوران جوانی را ندیده و از کودکی به پیری می‌رسند و به خاطر بیماری‌های مختلف و کشنده ریوی، استخوانی، گوارشی در سنین جوانی می‌میرند. اما گروهی که در خیابان‌ها به کارهای کاذب مشغول می‌باشند، همان کودکانی هستند که با سرمایه جلب ترحم در خیابان‌ها و چهارراه‌ها مشغول به کسب و کار هستند. درآمد روزانه آنها از درآمد ماهانه یک کارگر زحمتکش بیشتر است. آنها با فروش نوارچسب، گل، فال و با سماجت به ماشین‌ها و افراد پیاده آویخته و تا از آنها پول نگیرند، به دنبال کار و مسیر خود نمی‌روند و مردم به خاطر ترحم و دلسوزی به آنها پول می‌دهند در حالی که نباید اسیر بازی‌های هنرمندانه این کودکان شوند.

این کودکان هر 10 نفر یک سرگروه و سرپرست دارند که آنها را با سرویس‌های مختلف در خیابان‌ها و چهارراه‌ها مخصوصا شمال شهر پخش می‌کنند و در طول روز از دور مراقب آنها هستند تا مبادا کسی پول و درآمد آنها را بگیرد. این کودکان با یکدیگر خانه‌های گروهی دارند و بسیاری از آنها دور و جدا از والدینشان زندگی می‌کنند. کسانی که شعار حمایت از نیازمندان می‌دهند،‌ ای کاش به کمک این لایه‌های کاذب اجتماعی بیایند و آنها را از آینده سیاه‌شان جدا کنند. اینجانب بیش از 40 سال از عمر و جوانی خود را صرف پژوهش‌های میدانی و کارهای عملی در آسیب‌های اجتماعی نموده و نتایج آنها را در کتاب‌های خود منعکس نموده‌ام. و همیشه روی سخنم با کسانی است که نقش دلسوز و حامی را بازی می‌کنند، اما حاضر نیستند به تعدادی از این کودکان سواد یاد داده یا برای آنها ایجاد اشتغال نمایند. دولت باید چارچوب‌های اصلی و اساسی را در اختیار داوطلبان قرار دهد اما تابه‌حال کدام داوطلب برای دریافت امکانات به نهادهای متولی مراجعه کرده و پاسخی دریافت نموده است. 

اما سایر آسیب‌های اجتماعی نیز در جامعه در حال افزایش است مانند اعتیاد؟

اکنون سن اعتیاد به 14 سال رسیده و موادمخدر از اقلام سنتی به مواد صنعتی و گیاهی تغییر یافته. دیگر هروئین و تریاک و حشیش مشتری چندانی در بین نوجوانان و جوانان ندارد. بلکه شیشه و گل و موادمخدر گیاهی در میان نوجوانان و جوانان جولان می‌دهد. چه کسانی در ویلاهای چندهزار متری خود گل کشت کرده و در اختیار نوجوانان و جوانان می‌گذارند؟ کافی است سری به کافه تریاها و پاتوق‌های بالای شهر مثل سعادت آباد، پاسداران، آجودانیه و امثال آنها بزنید. اماکنی که فرزندان جنوب شهر حتی در خواب آنها را ندیده‌اند. 
 در پایان اگر گفته و نکته‌ای باقی مانده بفرمایید. 
از روزنامه محترم «آرمان ملی» کمال تشکر را دارم که این فرصت را برای اینجانب و همکاران دانشگاهی‌ام فراهم نموده است. اگر عمری باشد، در گفت‌وگوهای بعدی در مورد آسیب‌های مختلف که بیشتر آنها سرنخ در دست کسانی دارد که منابع تحریک و سرمایه‌گذاری در آشوب‌ها هستند، خواهم گفت.
نویسنده : گروه سیاسی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار