| کد مطلب: ۱۱۸۸۷۶۹
لینک کوتاه کپی شد

خطر فروپاشی دانشگاه در ایران

ظریفیان، معاون پیشین وزیر علوم، اعلام کرده است که در ده سال گذشته دوازده هزار استاد دانشگاه، ایران را ترک کرده‌اند و شصت درصد این خروج تنها در چهار سال اخیر رخ داده است.

این آمار، فراتر از یک رقم خام است؛ نشانه‌ای روشن از بحران عمیق حکمرانی آموزش عالی و سیاست‌گذاری علمی در ایران. مسئله صرفاً ناکارآمدی مدیریتی نیست، بلکه تخلیه سیستماتیک سرمایه انسانی و فرسایش ستون‌های علمی کشور، بحرانی عمیق را نمایان می‌کند. خروج سالانه بیش از هزار عضو هیات علمی، دانشگاه‌ها را با کمبود استادان متخصص، فرسایش کیفیت آموزش، کاهش ظرفیت پژوهشی و نیمه‌تعطیلی آزمایشگاه‌ها مواجه کرده است. بسیاری از این استادان در رشته‌های بنیادی مانند علوم پایه، مهندسی، پزشکی و علوم انسانی فعالیت می‌کردند؛ حوزه‌هایی که فقدانشان مستقیماً توسعه علمی و صنعتی کشور را تهدید می‌کند. این موج خروج، اگرچه در چهار سال اخیر شتاب گرفته، اما هیچ برنامه عملی برای نگهداشت سرمایه‌های انسانی ملی وجود ندارد و این نشان از بی‌توجهی سیاست‌گذاران به اکوسیستم آموزش عالی دارد. پیامد اجتماعی این بحران نیز قابل توجه است: کاهش انگیزه دانشجویان، افت کیفیت پایان‌نامه‌ها و حذف واحدهای میان‌رشته‌ای، دانشگاه را از نهاد تولید دانش به نهادی بوروکراتیک و مدرک‌محور تبدیل کرده است. همزمان، ساختار اداری دانشگاه‌ها به سمت استخدام نیروهای کم‌تجربه و سهمیه‌ای حرکت کرده و استادان مستقل و منتقد از سیستم آموزشی حذف می‌شوند. این روند نه تنها اکوسیستم علمی، بلکه اعتماد اجتماعی به دانشگاه و مشروعیت نهادهای حکومتی را نیز فرسوده می‌کند. فرسایش علمی و خروج نخبگان، پیامدهای ملی و سیاسی دارد: کاهش توان تولید فناوری، وابستگی به دانش و فناوری خارجی، و محدودیت در مدیریت پروژه‌های کلان توسعه. طبق آمارهای رسمی، بودجه پژوهش کمتر از نیم درصد تولید ناخالص داخلی است که نشان می‌دهد نه تنها نخبه‌ها می‌روند، بلکه زیرساخت‌ها نیز روزبه‌روز تضعیف می‌شوند. بدون استاد و بدون پژوهش، کشور به مصرف‌کننده دانش و فناوری بدل می‌شود و آینده توسعه ملی در معرض خطر قرار می‌گیرد. دلایل مهاجرت استادان روشن است: نبود آزادی علمی، فشارهای سیاسی و...، تبعیض در استخدام، حقوق پایین، کمبود امکانات پژوهشی و فساد اداری. این عوامل، نشانه‌های فروپاشی نظام آموزش عالی و بحران مشروعیت حکمرانی علمی در ایرانند. هر جامعه‌ای که بهترین نیروهایش را از دست بدهد، آینده خود را به ناگزیر به دیگران واگذار کرده است. بحران مهاجرت استادان نه یک هشدار عادی، بلکه اعلام وضعیت اضطراری برای آموزش عالی ایران است. کشور اگر نتواند این وضعیت را مدیریت کند، نه فناوری تولید خواهد کرد و نه دانشی برای نسل بعد باقی خواهد ماند. مهاجرت گسترده استادان یعنی خاموش شدن موتور توسعه، کاهش قدرت ملی و وابستگی فزاینده به دیگران. کشوری که این حجم از نخبگانش را از دست می‌دهد، دیر یا زود برای ابتدایی‌ترین نیازهای علمی و فنی خود ناچار به تکیه بر خارج خواهد شد؛ در نهایت دانشگاه بدون استاد، جامعه بدون توسعه و کشور بدون آینده خواهد شد.

مینا امامویردی

فعال سیاسی

 

 

منبع : آرمان ملی

جدید

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار