ناترازیها و رویکرد دولت
دولت چهاردهم در شرایط سختی استقرار پیدا کرد. سخت از این منظر که دولت سیزدهم در یک شرایط عادی به پایان نرسید، بلکه در یک حادثه دلخراش عمر دولت به اتمام رسید و در یک انتخابات زودهنگام دولت چهاردهم مستقر شد.
طبیعی است که دولتها وقتی که به پایان میرسند، در سال پایانی یا در ششماه پایان دولتها عموما به لحاظ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شرایطی را ایجاد میکنند که منجر به رضایت حداکثری بشود تا انتخابات، انتخابات پرشوری باشد. همانطوری که در مقدمه ذکر شد، چنین شرایطی برای دولت چهاردهم اتفاق نیفتاد. نه تنها شرایط استقرار دولت چهاردهم مثل بقیه دولتها نبود، بلکه بخشی از چالشهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هم مثل استقرار بقیه دولتها نبود. به عنوان مثال روابط خارجی یا مسئله هستهای هم به سرانجام نرسیده بود و درآمدهای نفتی مطلوب نبود. ناترازیها هم شرایط عادی نداشت و در روز تحلیف رئیسجمهور، ترور یکی از رهبران جبهه مقاومت در ایران اتفاق افتاد. در یک کلام هیچ دولتی شبیه دولت چهاردهم در شروع کار با چنین شرایطی روبهرو نبوده است. در ادامه هم بالاخره بحث جنگ 12 روزه پیشآمد و بخشی از مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دیگری اتفاق افتاد. شاید واژهای که رئیسجمهور با هوشمندی انتخاب کرد تحت عنوان «وفاق» یکی از دلایل مهم آن یا فلسفه انتخاب این واژه و این رویکرد و این سیره، این بوده که حداقل چالشهای سیاسی مرسوم روی رفتار و کردار و سیاستهای دولت چهاردهم اثر نداشته باشد یا حداقل دولت انرژی خودش را صرف جریانهای سیاسی نکند بلکه شاید با کمی اغماض، بشود چنین تفسیری از نامگذاری دولت وفاق ارائه کرد که این دولت، دولت کار باشد و عملا هم رئیسجمهور چنین رویکردی را انتخاب کرد. اینکه مرتبا از نهجالبلاغه حدیث ذکر میکند یا از قرآن آیهای را مثال میزند، عمدتا به دنبال این است که بین جریانهای سیاسی یا بین دستگاههای اجرایی و سایر قوا اختلافی نباشد یا اختلافها را به حداقل ممکن برساند. نکته کلیدی این است که آیا در یکسال گذشته این رویکرد، رویکرد درستی بوده که انتخاب شده؟ میشود در این خصوص بحث و استدلال کرد که آیا این رویکرد بیشتر برای کشور فرصت ایجاد کرد یا نه؟ هر یک از اینها جای بحث مفصلی دارد اما چند نکته میتوان برای این رویکرد ذکر کرد. نکته اول این است که ما در برخی از سنوات گذشته فرصتهای زیادی را از دست دادیم. آن هنگام که میتوانستیم نیروگاهی بسازیم یا آن هنگامی که میتوانستیم زیرساختها را به اتمام برسانیم یا آن هنگامی که میتوانستیم بخش درمان و آموزش را به لحاظ کیفی به سرانجامی برسانیم، یا آن هنگامی که میتوانستیم بخش کشاورزی را با بهکارگیری تکنولوژیهای نو بهرهور کنیم یا بخش گردشگری را به عنوان یک راهبرد انتخاب میکردیم یا در صنعت نفت و گاز توجه بیشتر میکردیم تا امروز با این ناترازیها مواجه نمیشدیم، میتوان پرسید چرا چنین اتفاقی نیفتاد اما نمیتوان انتظار داشت که تمام این ناترازیها در یک سال گذشته باید رفع میشد. ناترازیها محصول سالهای طولانی است. طبیعی است که از دولت چهاردهم باید متناسب با امکانات و ظرفیتهایی که در اختیار دارد، انتظار داشت. گرچه این گزاره هم درست است که میشد بهتر از وضع فعلی عمل کرد. اما وقتی به مجموعه تهدیدهایی که دولت در یکسال گذشته با آن درگیر بوده توجه کنیم، آنوقت میتوان منصفانه قضاوت کرد. در هر حال با نگاهی منصفانه میتوان گفت، دولت توانسته است از برخی از چالشها با کمترین هزینه عبور کند. طبیعی است که آنچه مردم انتظار دارند، حل مشکلات آنهاست. چه در عرصه مسائل سیاسی، چه معیشتی و چه فرهنگی و چه همین بحثهای مربوط به فیلترینگ که مطرح است. البته مسائل اجتماعی و مسائلی که رنگ و بوی فرهنگی دارد، از جمله مسائلی نیست که پروژهای به آن نگاه کرد. اینها مسائلی است که فرآیندی فرهنگی و اجتماعی است و برای حل آنها به زمان نیاز است تا نتیجه مطلوب حاصل شود.
هادی حقشناس
اقتصاددان
ارسال نظر