مسائل اساسی سالهای آینده
واقعیت ناترازی در برق و گاز ناشی از عدم سرمایهگذاری در سنوات گذشته است و بخش نفت و گاز ما نیروگاه تجهیزاتی باید نصب بشود که نیاز به تامین از خارج از کشور دارد و این ناترازیها هم موضوعی نیست که در یکسال و دو سال و چند سال گذشته ایجاد شده باشد. از طرف دیگر نصب نیروگاه برای جبران ناترازیها هم در طی یکسال و دو سال نخواهد بود. به خاطر اینکه فاصله ناترازیها معنادار است. وقتی که کل کشور با ناترازی برق مواجه است، کشوری به وسعت ایران، بیانگر این موضوع است که شکاف بین تولید و مصرف برق زیاد است.
بنابراین دو واقعیت روبهروی ماست؛ یک واقعیت اینکه، با توجه به تحریمهای ظالمانه و از طرف دیگر شکاف بین تولید و مصرف که هر سال نسبت به سال گذشته افزایش پیدا کرده، باید یک فکر اساسی کرد. هر فکری باید انجام بشود، باید منجر به تولید برق بشود. تولید برق هم طی یکسال و دو سال منجر به پر شدن این شکاف تولید و مصرف نخواهد شد. مگر اینکه دولت از کشورهای همسایه برق وارد کند که آن یک داستان جداگانهای دارد. نکته دوم، بحث آب است. بالاخره در دنیا این اتفاق افتاده و در ایران هم دیر یا زود باید این اتفاق میافتاد و آن اینکه بالاخره باید از تصفیه آب در خزر و خلیج فارس استفاده کرد و اصطلاحا آب را شیرین کرد. بالاخره مصرف آب در ایران در طی سنوات گذشته، تقریبا سه درصد صنعت، حدود هفت درصد شرب و حدود 90 درصد کشاورزی بوده است. لذا در کوتاهمدت اگر دولت برخی از محصولاتی که آببر هستند، و اصطلاحا آب زیادی در تولید آن استفاده میشود مثل هندوانه را طبیعی است که دولت باید تصمیم بگیرد این گونه محصولات محدود بشود. یا برخی از استانهای کشور که تعدادشان الان به 18 استان و برخی از آمارها حکایت از 20 استان دارد که برنج میکارند و برنج یک محصول غرقآبی است. وقتی که کمبود آب و برق در حال تولید مسائل اجتماعی و امنیتی است، باید تجدیدنظری در تولید محصولات کشاورزی آببر بشود. چون 90 درصد آب ایران در بخش کشاورزی آن هم از نوع غرقآبی است لذا در آنجا باید فکر اساسی شود. شاید بتوان این گزاره را مطرح کرد به جای اینکه آب مجازی صادر کنیم و جای آن برق وارد کنیم، بهتر است که نه آب مجازی صادر کنیم و نه برق وارد کنیم. اینها نیاز به یک تصمیم راهبردی دارد. تصور میکنم فشاری که امسال تابستان هم به دستگاههای اجرایی آمده و هم به مردم در همه ایران، بالاجبار منجر به این خواهد شد که هم در بخش کشاورزی یک تجدیدنظری در تولید محصولات کشاورزی آببر بشود و هم در ساخت و نصب نیروگاههای گازی و همچنین تولید گاز یک فکر اساسی بشود. اگر به هر دلیلی در این دو حوزه کاری انجام نشود، طبیعی است که مسائل معیشتی یا مسائل آب و برق بهراحتی تبدیل به مسائل اجتماعی و مسائل حاشیهای برای دستگاههای اجرایی خواهد شد. به مسئولان مربوطه گفتهام اگر قرار است تهران تعطیل بشود آنگاه باید سهمیه برق مسافران را هم به گیلان بدهند.
هادی حقشناس
استاندار گیلان
ارسال نظر