کاش زندانیان سیاسی هم مشمول عفو شوند
در حقوق کیفری وقتی مجازات را تعریف میکنند، به صورت آکادمیک میگویند مجازات واکنش حاکمیتی اجتماعی است. یعنی حکومت برای صیانت از سیاستهای خود و نظم اجتماعی، یکسری قوانین وضع کرده و کسی که قوانین را نقض میکند، حاکمیت حق دارد مجازاتش کند.
بخش اجتماعی این است که ممکن است فرد در حین ارتکاب جرم نظم جامعه را که بههم میزند، یک بخشی از حقوق شهروندان را هم ضایع کرده باشد و به همین جهت باید تحمل کیفر کند و مجازات شود. حال اگر شخصی که محکوم شده و دارد تحمل کیفر میکند، در حین تحمل کیفر خودش، اخلاق حسنه نشان دهد و به مقررات زندان احترام بگذارد و احیانا تکالیفی که در زندان تعریف شده را به درستی انجام دهد، حاکمیت به او امتیاز میدهد و همانطور که توقعات و دستورات را اجرا کردی و قبلا اجرا نکردی و مجازات و متنبه شدی، الان پاداش و امتیاز میدهد. دوسویه شدن این ارتباط یعنی شهروندان متوجه این قضیه میشوند که قانون به رغم سختگیری، برخلاف فرشته عدالت که میگویند چشمش را میبندد و همه را به یک چشم میبیند ولی یک جاهایی به واسطه منِ قاضی، من رئیس قوه قضائیه تلطیف میشود به گونهای که اگر به مقرراتی که در مدت تحمل کیفر تمکین کنید، امتیاز میگیرید. آثار مثبت عفو از این باب است اما یک نکته مهم که در عفو وجود دارد و خیلی از کشورهای دنیا از آن استفاده میکنند یک مقداری مهجور افتاده راجع به زندانیان سیاسی است. یکی از دلایل هم این است که غالبا زندانیان سیاسی را ذیل زندانیان امنیتی تعریف میکنیم و برخی از مشمولین مشمول عفو نمیشوند. برخلاف این در سایر کشورها متهم یا محکومینی که در جهت اصلاح ساختار و شیوه حکمرانی، حکومت یا رئیسجمهور یا بالاترین مقام اجرایی کشور را نقد کردند و در حین تحمل زندانشان نشان دادند که هدفشان فقط اصلاح ساختار حکومت و ساختار سیاست و سرزمین نظام کشورشان بوده را در اولویت عفو میگذارند و در کشور ما کمتر دیده میشود و در این سالها به جز اتفاق خوبی که در 1401 رهبری عفو سراسری اعلام کردند دیگر شاهدش نبودیم. علی رغم اینکه غالب فعالان رسانهای و سیاسی این توقع را از رئیس قوه قضائیه و رهبری دارند که در حین اعلام این عفوها یک نگاهی هم به زندانیانی که تحت عنوان زندانیا امنیتی در سیستم قضائی ثبت شدند ولی به باور جامعه اینها زندانیان سیاسی هستند. چون وقتی گذشت و روند کار آنها را تجزیه و تحلیل میکنند، جز نقد شیوه حکمرانی خلاف دیگری مرتکب نشدند و اینجاست که اگر به این زندانیان عفو دهیم، آن اطمینان خاطر جامعه به ساختار حکمرانی بازسازی میشود. یکی از آثار مهم عفو همین است که جامعه به نظام قضائی اطمینان پیدا کند که بگوید من همانطور که دارم میبینم افراد را کیفر و مجازات میکند از آنطرف هم کسانی که اخلاق نیکویی پیدا کردند، امتیاز میگیرند. این دوسویه شدن داودستد اعتماد شهروندان به نظام قضائی از باب کیفرکردن و از باب اعمال تخفیفات و عفو میتواند مردم را به سمت قانونمداری سوق دهد. ما همیشه میگوییم قانون خوب، قانونی است که خودِ مردم نگهبانش باشند نه الزام و مجازات قوه قضائیه. برای حرکت به سمت یک قانون خوب، خود مردم ضمانت اجرایش را بپذیرند، عفوهای موردی و عمومی میتواند خیلی موثر و کارگشا باشد.
محمدهادی جعفرپور
وکیل دادگستری
ارسال نظر