| کد مطلب: ۱۰۶۵۶۷۰
لینک کوتاه کپی شد

تاریخ نهاد وکالت

پیرو طرح ماده ۴ لایحه برنامه هفتم توسعه در مجلس محض اطلاع کسانی که در صدد هستند که با ماده ۴قانون برنامه هفتم توسعه اختیار صدور پروانه‌ وکالت را از کانون‌ها سلب کنند باید گفت،تاریخ شاهد اقدامات مشابهی بوده است.هجمه‌ها این روزها علیه نهاد وکالت یادآور روزهای آغازین به تخت نشستن ناپلئون و فرمان وی بر انحلال حرفه وکالت است. از اواخر قرن نهم تا اواسط قرن سیزدهم سرزمین گل‌ها محل تاخت و تاز وحکومت قبیله‌های وحشی بربر بود. به همین جهت کلیه محاکم منحل شدند و شغل وکیل مدافع از بین رفت.

تاریخ نهاد وکالت

به گزارش آرمان ملی آنلاین، محمدهادی جعفرپور، وکیل دادگستری نوشت: از فالاتوف یکی از روسای معروف کانون وکلای فرانسه نقل است: کانون وکلا زاده آزادی است با آزادی زاده می‌شود و با آزادی می‌میرد. به فرمان سنت لوئی درسال127میلادی پادشاه فرانسه مبارزات تن به تن در محاکم از بین رفت و به جای آن دادگاه‌های سلطنتی تشکیل شدو سنت لوئی شخصا در ساحل رودخانه سن می‌نشست و به کمک دو نفر از مشاورینش به اختلافات اصحاب دعوی رسیدگی می‌کرد.

سنت لوئی بعدها به عنوان پاپ انتخاب شد و لقب کلمان چهارم به‌ او دادند. تا سال1302 میلادی هنوز تشکلی با عنوان کانون وکلا وجود نداشت اما وکلای فرانسه به طور خودجوش برای این حرفه نظاماتی را رعایت می‌کردند که تا به امروز در بین وکلا قابل احترام است. مقررات و احکام نظام وکلا به صورت قراردادی بین خود آنها بود یعنی از طرف مقام و مرجع خاصی به آنها تحمیل نشده بود. در سال‌های قبل از انقلاب کبیر فرانسه عملا کانون وکلای فرانسه مستقل شده بود و رئیس و اعضای هیات‌مدیره کانون وکلا در عین رعایت جوانب همکاری با وکلا به صورتی خیلی جدی با هر حرکت و رفتار و گفتاری که به حیثیت و شرافت وکلا لطمه وارد سازد برخورد می‌کردند.

کانون وکلا یکی از تاسیسات وابسته به پارلمان بود و هنگام وضع و تصویب قوانین با کانون وکلا مشورت می‌شد و از آنها نظرخواهی می‌کردند. از آغاز تشکلی در قالب کانون وکلا چیزی نگذشته بود که هرج و مرج‌های ناشی از انقلاب کبیر فرانسه موجب صدور دستوری در تاریخ 16اوت1790گردید که هر همشهری حق دارد شخصا از حق خویش دفاع کند. ذکر عبارت همشهری در این فرمان ناشی از این موضوع بود که انقلابیون فرانسه در سال‌های اولیه انقلاب، یکدیگر را با عبارت همشهری خطاب می‌کردند و وکلا را با عبارت(MAITRE)استاد خطاب می‌کردند. در ادامه چنین دستوری برابر با دوم سپتامبر1790فرمانی صادر شد که حقوقدانانی که قبلا وکیل نامیده می‌شدند حق ندارند که تشکیلاتی تحت هر عنوانی اعم از(کانون) نظام یا غیره داشته باشند و حتی حق پوشش لباس مخصوص وکالت در این مقطع زمانی منع شد.

چنین دستوراتی نتیجه‌ای جز انحلال کانون وکلا در فرانسه نداشت. لذا اشتغال به وکالت ممنوع شد و طبعا کانون وکلا هم منحل. اگرچه انحلال کانون وکلا تبعات منفی فراوانی داشت اما مفسده قابل تامل این حادثه آنجا نمایان شد که دفاع از حقوق مردمی که جان و مال و ناموس خویش را در معرض خطر می‌دیدند به کسانی واگذار شد که تنها دغدغه ایشان کسب درآمد و ثروت بود. چنین افرادی برای کسب درآمد بیشتر به هر ترفندی متوسل می‌شدند تا جایی که با فریب شهروندان آنان را دعوت به طرح دعوی و شکایت علیه یکدیگر می‌کردند.

این آسیب تا به انجا پیش رفت که عده‌ای بیسواد به دور از اداب وکالت صرفا در جهت کسب درامد شروع به رفتارهایی کردند تا همشهری‌ها به جان یکدیگر افتاده و حجم پرونده‌های قضائی روزبه روز افزایش یابد ایشان به اصحاب پرونده به منزله محل کسب درآمد نظر داشتند. دستور ناپلئون بر این امر که «هر همشهری می‌تواند از همشهری دیگر خودش در محاکم دفاع کند» موجب هرج و مرج در محاکم و سوءاستفاده افرادی شد که به همشهریان به چشم منبع درآمد نگریسته و بی‌دلیل در صدد ایجاد اختلاف بین مردم بودند. این میزان از هرج و مرج دلیلی شد تا وکلای دادگستری به عنوان مدافعان راستین حقوق مردم مخفیانه در جلسات شبانه جهت دفاع از حقوق شهروندان به فکر چاره‌ای باشند. اقدامات وکلا در جهت دفاع از حقوق مردم همصدا با اعتراض قضات ناشی از هرج و مرج حاکم در محاکم سبب شد تا بالاخره ناپلئون در سال1810 میلادی لایحه مربوط به حرفه وکالت را امضا کند اما وی کماکان مخالف نهادی تحت عنوان کانون وکلا بود تا سال1822که شارل دهم لایحه تاسیس کانون وکلا مستقل را تنظیم نمود.

این لایحه توسط وزیر دادگستری وقت که از وکلای نامی شهر برد و فرانسه بود تصویب شد. این فراز و نشیب‌ها سال‌ها ادامه داشته تا به امروز که غالب کشورهای توسعه یافته دنیا وجود کانون وکلا را ویترین احترام به حقوق شهروندی و حفظ کرامت انسانی می‌دانند. آنچه بیان شد، صفحه‌ای از تاریخ حرفه وکالت است که امیدوارم مفید فایده واقع شود.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار