«آرمان ملی» بررسی میکند
ایران دنبال صلح؛ اسرائیل دنبال سلطه منطقهای
آرمان ملی: منطقه غرب آسیا در دهههای اخیر، بهویژه پس از سقوط صدام حسین در عراق، صحنه تحولات گستردهای بوده است. این تحولات، بخشی ناشی از تلاشهای استقلالطلبانه، بخشی در جهت ایجاد ثبات و امنیت، و بخشی دیگر با هدف گسترش نفوذ و اعمال قدرت بودهاند. در این میان، رقابتهایی میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای شکل گرفته که مسیر تحولات سیاسی و امنیتی منطقه را تحت تأثیر قرار داده است. ایران در این معادله، یگانه قدرتی است که بهطور مداوم بر نفی حضور قدرتهای فرامنطقهای از جمله ایالات متحده آمریکا تأکید کرده و همزمان تلاش نموده است مانع از گسترش نفوذ اسرائیل در منطقه شود.
این سیاست از نوع نگاه تهران به مفهوم امنیت منطقهای و نقش بازیگران خارجی در آن ناشی میشود. از این منظر، روابط ایران و اسرائیل نه صرفاً از جنس خصومت تاریخی، بلکه مبتنی بر یک رقابت استراتژیک بر سر تعریف و تفسیر از نظم امنیتی منطقهای است. به همین دلیل، میتوان گفت مادامی که این رقابت حلوفصل نشود، نمیتوان به شکل پایدار از غیبت جنگ و درگیری در منطقه سخن گفت.
+اسرائیل و رؤیای سلطه بر منطقه
نگاه ایالات متحده آمریکا به منطقه غرب آسیا، همواره با ایده ایجاد نوعی همگرایی راهبردی میان کشورهای عربی با محوریت اسرائیل تعریف شده است. در همین راستا، طرحهایی نظیر «صلح اعراب و اسرائیل» و توافقنامه «پیمان ابراهیم» در دستور کار واشینگتن قرار گرفتند؛ توافقنامههایی که حتی در میانه جنگ خونین غزه میان حماس و اسرائیل نیز همچنان در دستور مذاکرات و سیاستگذاری آمریکا قرار دارند. اسرائیل نیز به موازات این روند، از طریق سیاستهای امنیتی و نظامی خود، در پی تثبیت موقعیت خود بهعنوان تنها قدرت امنیتی بلامنازع منطقه است. در نگاه راهبردی اسرائیل، تسلط بر آسمان منطقه، کلید سلطه امنیتی پایدار تلقی میشود. از همین رو، تلآویو بهشدت با توسعه توان هوایی کشورهایی چون مصر، سوریه و ایران مخالف است. برای نمونه، مخالفت با فروش جنگندههای پیشرفته به مصر، حملات مکرر به مواضع نظامی در سوریه، و تهدید به حملات هوایی به تأسیسات موشکی ایران، همگی در همین چارچوب قابل تحلیلاند. اسرائیل باور دارد که با کنترل آسمان منطقه، میتواند از شکلگیری هرگونه توازن قدرت جلوگیری کند. حتی اگر جنگی جدید میان ایران و اسرائیل رخ دهد، یکی از اهداف اصلی اسرائیل نابودی زیرساختهای موشکی، سامانههای دفاع هوایی و توانمندی پهپادی ایران خواهد بود. از نگاه تلآویو، هر گونه حضور قدرت نظامی مستقل دیگر در منطقه، بهویژه قدرتی با ایدئولوژی ضدصهیونیستی، تهدیدی حیاتی تلقی میشود.
+ایران؛ نگاه امنیتی- صلحطلبانه
در نقطه مقابل، سیاست منطقهای جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر دفاع از دولتهای قانونی، مقابله با تروریسم و حفظ ثبات کشورهای منطقهای است. نقشآفرینی تهران در عراق و سوریه در سالهای اخیر، بهویژه در مقابله با گروههای افراطی مانند داعش، نشاندهنده نگاه ایران به مسئولیتپذیری امنیتی در منطقه است. برخلاف برخی تحلیلهای غربی که این حضور را ناشی از جاهطلبی منطقهای ایران میدانند، شواهد میدانی گویای آن است که تهران برای حفظ ثبات منطقه و جلوگیری از فروپاشی ساختارهای ملی در این کشورها، هزینههای انسانی و مالی قابل توجهی پرداخت کرده است. مبارزه با داعش یک نمونه عملکرد ایران است. این سیاست، البته در مقاطعی باعث نگرانی برخی کشورهای عربی، بهویژه عربستان سعودی، شد. آنچه در گذشته به تخاصم دیپلماتیک میان تهران و ریاض دامن زد، تفاوت در برداشتها از نقش منطقهای ایران بود. با این حال، بازگشت دو کشور به میز دیپلماسی و ازسرگیری روابط، نشانهای از امکان گفتوگو و همگرایی تدریجی در منطقه است. از منظر جمهوری اسلامی، حضور ایران در منطقه نه برای ایجاد سلطه، بلکه با هدف ممانعت از یکجانبهگرایی امنیتی رژیم صهیونیستی و حفاظت از استقلال کشورهای منطقه صورت میگیرد. برخلاف ادعای حضور نیابتی، ایران از نیروهای محلی و همپیمانانی بهره میگیرد که ریشه در جوامع خود دارند و از حمایت بخشی از افکار عمومی برخوردارند. درواقع تهران تلاش دارد تا بهجای ورود مستقیم در همه منازعات، از ظرفیتهای منطقهای بهره بگیرد تا نوعی موازنه در برابر نفوذ اسرائیل و ایالات متحده آمریکا ایجاد شود. این موازنه نه در قالب ائتلافسازی نظامی، بلکه در قالب نوعی همگرایی تدریجی امنیتی میان کشورهای هدف تعریف شده است.
جمعبندی: تقابل دو نگاه
با نگاهی راهبردی میتوان گفت تقابل ایران و اسرائیل در منطقه، تقابل دو نگاه کاملاً متفاوت به نظم امنیتی غرب آسیاست. ایران بهدنبال شکلگیری یک نظم منطقهای مبنی بر صلح و متکی بر بازیگران بومی، گفتوگوی درونمنطقهای و نفی سلطه خارجی است. در مقابل، اسرائیل بهدنبال نظم امنیتی تحت رهبری خود، با حمایت قدرتهای فرامنطقهای و بهویژه ایالات متحده آمریکاست؛ نظمی که در آن، هیچ بازیگر دیگری اجازه عرضاندام راهبردی ندارد. در این معادله، هرچند احتمال درگیری مستقیم میان دو طرف همواره وجود دارد، اما شواهد نشان میدهد که تهران ترجیح میدهد از طریق تقویت دیپلماسی منطقهای و ایجاد نوعی موازنه قدرت، مانع از تحقق رؤیای سلطه کامل اسرائیل شود. این نگاه صلحمحور، در صورت همراهی سایر بازیگران منطقه، میتواند زمینهساز شکلگیری ترتیبات جدید امنیتی و حتی اقتصادی شود که در آن، امنیت و توسعه بهجای سلطه و درگیری محور تعاملات قرار گیرد.
ارسال نظر