بررسی «آرمان ملی» از وضعیت اقتصادی ایران در جنگ با اسرائیل و معرفی الگوهای جدید
الگوهای جدید تابآوری اقتصادی در جنگ 12 روزه
آرمان ملی – صدیقه بهزادپور: مدیریت اقتصاد در زمان جنگ برای ایران از سالها قبل در زمان جنگ با عراق و پس از آن در زمان تحریمهای شدید آغاز شد و در جنگ دوازده روزه با اسرائیل نیز به قالبی دیگر از تابآوری عملیاتی شد. به گفته کارشناسان؛ وقتی نخستین نشانههای تنشهای جدی نظامی در منطقه به گوش رسید، نگاهها بیاختیار به سمت بازارها، بنادر، زنجیره تأمین کالا، ذخایر راهبردی و نرخهای تورم و ارز چرخید.

بسیاری نگران یک شوک اقتصادی و موجی از التهابات بودند که میتوانست در کسری از روزها، کشور را با بحران کمبود، احتکار و افزایش قیمتها مواجه کند، اما این نگرانیها بجز زمان التهابی کوتاه، با کمک مردم به آرامش و مدیریت رسید و آنچه در عمل رخ داد، تصویری متفاوت از آن چیزی بود که همگان انتظار داشت.
به گزارش «آرمان ملی»، در جنگ دوازده روزه ایران و رژیم صهیونیستی، بنا به آمار رسمی منتشر شده، نه تنها بنادر کشور تعطیل نشدند، بلکه رکوردهای جدیدی در واردات و تخلیه کشتیها ثبت شد. بازار نیز باوجود اضطراب روان یمردم به ویژه در یکی دو روز اولیه والتهاب خرید ناشی از شرایط پیش آمده، از کمبود مصون ماند و سیستم توزیع بهطور قابل قبولی عمل کرد. در حالیکه، ذخایر استراتژیک کالاهای اساسی نیز دست نخورده باقی ماند و همین مسأله، کلیدی برای عبور موفق از این بحران کوتاهمدت اما پرفشار بود.
بنادر تعطیل نشدند
طبق دادهها و شواهد موجود و منتشر شده مردم توانستند الگویی مطلوب در همه عرصههای اقتصادی، همدلی، تاب آوری و... را با وجود دوازده روز جنگ از خود به نمایش بگذارند. به گفته تحلیلگران شاید بحران 12 روزه محکی برای پتانسیلهای نهان کشور بوده باشد که توانست فرصتهای بسیاری را برای مسئولان آشکار سازد. یکی از نخستین نقاط آسیبپذیر هر بحران ژئوپلیتیکی، زیرساختهای حملونقل و بندری است، اما در دورهی حساس 12 روزه، بنادر نهتنها فعالیت خود را حفظ کردند، بلکه رشد قابل توجهی در تردد کشتیها هم ثبت شد. بر اساس اطلاعات منتشرشده؛ در طول مدت جنگ دوازده روزه با اسرائیل، ۶۱ کشتی در صف تخلیه قرار گرفتند و ۳۳درصد واردات سالیانه در همین مدت انجام شد. این آمار بهخوبی نشان میدهد که بنادر کشور، بهویژه بنادر تجاری مهم جنوب، نهتنها تعطیل نشدند بلکه به محل جهش عملیات تخلیه و بارگیری تبدیل شدند. در شرایطی که بسیاری تصور میکردند اسکلهها خالی و تردد کشتیها محدود خواهد شد، سیاستهای سریع و واکنشهای هماهنگ، تصویری متفاوت ساخت. این تجربه گویای آن است که تابآوری اقتصادی کشور، بیش از تصور برخی تحلیلگران استراتژیک منطقهای بوده است.
واردات رکورد زد
این گزارش همچنین میافزاید؛ در کنار فعالیت بیوقفه بنادر، عملکرد در حوزه واردات نیز شگفتانگیز بود. حجم تخلیه روزانه کالاها بهطور چشمگیری افزایش یافت. طبق گزارشهای منتشره؛ ترخیص روزانه کالاها از ۱۸۰ هزار تن به ۹۸۰ هزار تن رسید؛ در بندر شهید رجایی، بیش از ۴۱۰ هزار تن کالا در یک روز ترخیص شد؛ در بندر پارس جنوبی نیز ترخیص تا سطح ۵۰ هزار تن در روز افزایش یافت. این اعداد، در کنار تداوم تردد کشتیها، نشاندهنده کارایی بالا و آمادگی نسبی زیرساختها و نیروی انسانی است. در واقع، یکی از مؤلفههای کلیدی عبور از بحران، شتاب در ورود کالاهای مورد نیاز پیش از هرگونه تشدید بحران میدانی بود.
نگرانی سازنده بازار
اما با وجود موفقیت زیرساختی و لجستیکی، روان بازار از اضطراب خالی نبود. موجی از نگرانی باعث شد خرید خانوارها تا دو برابر افزایش یابد؛ پدیدهای آشنا که معمولاً در دورههای نااطمینانی سیاسی و اقتصادی تکرار میشود. قفسههای خالی فروشگاهها در برخی مناطق، بیشتر حاصل افزایش تقاضا بود تا کمبود واقعی که در سطح جامعه دیده نشد. مردم، که تجربه بحرانهای قبلی را نیز در ذهن داشتند، این بار تلاش کردند زودتر از موعد دست به خرید بزنند؛ بهویژه در حوزه مواد غذایی، آب معدنی، محصولات بهداشتی و سایر اقلام ضروری این امر بیشتر قابل مشاهده بود، اما آنچه این افزایش تقاضا را تبدیل به بحران نکرد، وجود انبوه ذخایر کالاهای اساسی و سرعت عمل در توزیع مجدد کالاها بود. دولت در این دوره بحرانی، با پرهیز از سیاستهای سرکوبگرانه یا واکنشهای دیرهنگام، نشان داد که میتوان بحران روانی را با ابزارهای نرم و اعتمادسازی، مدیریت کرد.
نقطه اتکای بحران
به باور تحلیلگران؛ یکی از نقاط قوت عملکرد اقتصادی در این دوران، بدون شک، وجود ذخایر کافی کالاهای اساسی بود. در حالیکه انتظار میرفت بحران جنگ باعث مصرف زودهنگام یا تخلیه این ذخایر شود، مقامات تأکید کردند که به ذخایر راهبردی دست نزدهاند. با استناد به آمار اعلام شده؛ در انبارها، بیش از ۸۰۰ هزار تن کالای اساسی موجود بود؛ و با تاکید به اظهارات مقامات؛ به ذخایر در این مدت نیز دست نخورد که به اعتقاد کارشناسان, این موضوع یک پیام کلیدی داشت و آن اینکه؛ اگرچه اضطراب در بازار و افزایش تقاضا وجود داشت، اما عرضه به حدی قوی بود که نیازی به استفاده از منابع ذخیرهای احساس نشد.» این تجربه ثابت کرد که انبارهای پر، میتوانند نه فقط در مهار بحران اقتصادی، بلکه در آرامسازی فضای روانی جامعه نیز نقش ایفا کنند.
مدیریت بحرانهای آینده
صاحبنظران بر این باور هستند که آنچه در بحران دوازده روزه جنگی رخ داد، فراتر از رویکردی تنها کنترل محور بود؛ بلکه یک تمرین ملی برای تابآوری اقتصادی در برابر تنشهای شدید محسوب میشود. این تجربه را میتوان به عنوان الگویی راهبردی برای بحرانهای آینده در نظر گرفت؛ که میتواند از جنس نظامی و ژئوپلیتیک و یا از جنس بلایای طبیعی، تحریم یا پاندمیهای احتمالی باشد. هرچند قطعاً در این میان، چند محور کلیدی قابل تأمل است. مهمترین فرآیند در این زمینه؛ واکنش سریع، فراتر از برنامهریزیهای بروکراتیک است که در این بحران با آن مواجه شدیم. اقدام همزمان در چند بندر، تسهیل فرآیند ترخیص و افزایش ظرفیت حملونقل، نشان داد که وقتی اراده هماهنگ وجود دارد، ماشین اقتصادی کشور میتواند با سرعت بالا حرکت کند. همچنین در این جنگ به راستی برای همگان ثابت شد که؛ اعتماد عمومی؛ مهمتر از هر زیرساختی به شمار میآید. در لحظاتی که جامعه در اضطراب به سر میبرد، اعتماد عمومی به حاکمیت، رسانهها و عملکرد اقتصادی دولت، یکی از مهمترین ابزارهای کنترل بحران است. از طرف دیگر آنچه که همگان بر آن توافق دارند؛ شفافیت اطلاعاتی و مدیریت روانی بازار است. تجربه این دوره نشان داد که اگر اطلاعات بهدرستی و بهموقع به مردم داده شود، میتوان از تبدیل اضطراب به رفتارهای هیجانی مخرب جلوگیری کرد. رسانهها در این مقطع، نقش مهمی در تزریق آرامش ایفا کردند. قطعاً نمیتوان تنها در لحظه بحران به فکر ذخیرهسازی یا مدیریت کالاهای اساسی افتاد. انبارهای پر، نتیجه سیاستگذاری بلندمدت و برنامهریزی مدبرانه است. بسیاری از کارشناسان معتقدند؛ نقش هماهنگکننده دولت و نهادهای نظامی و امنیتی: تجربه دوازده روزه نشان داد که انسجام بین نهادهای تصمیمگیر، چه در سطح اقتصادی و چه در سطح دفاعی، میتواند از تبدیل تهدیدهای امنیتی به بحرانهای اقتصادی جلوگیری کند. پایان این جنگ در مدت دوازده روز در حالی به وقوع پیوست که با احتمال گسترش منطقهای همراه بود، میتوانست شروع یک فروپاشی روانی، اقتصادی و زیرساختی باشد. اما اقتصاد ایران با اتکا به انبارهای پر، سرعت عمل در واردات، پایداری در زیرساختهای بندری و نوعی هماهنگی نسبی میان دستگاهها، توانست از این آزمون سربلند بیرون بیاید. به باور صاحبهنظران؛ این تجربه، به ما یادآوری میکند که اگرچه بحرانها غیرقابلپیشبینیاند، اما واکنش به آنها میتواند از پیش طراحی، تمرین و تقویت شود. آنچه از این تجربه باید آموخت، لزوم داشتن «تابآوری در ساختار اقتصادی» است؛ نهفقط برای روزهای جنگ، بلکه برای هر روزی که ممکن است بحران جدیدی از راه برسد. این تابآوری با اعتماد عمومی، ذخایر کافی، تصمیمگیری سریع و سیاستگذاریهای منعطف شکل میگیرد. و در نهایت اینکه؛ اقتصاد ایران، در روزهایی که همه انتظار سقوط داشتند، ایستاد.
ارسال نظر