«آرمان ملی» در گفتوگو با فرجیراد بررسی میکند
تاثیر مذاکرات بر اقتصاد و بازار
آرمان ملی - صدیقه بهزادپور: تغییرات و توقف کوتاهمدت مذاکرات ایران و آمریکا، همچون دیگر رویدادهای غیراقتصادی، بلافاصله تاثیرات خود را در بازارهای مالی و ارز و... برجای گذاشت، حتی خیلی بیشتر از آنچه که ریزش دلار را در بازار شاهد بودیم.

از این رو قطعاً بسیاری از فعالان اقتصادی به شدت به دنبال چگونگی ادامه مذاکرات و پیامدهای آتی آن هستند. کارشناسان معتقدند؛ هر دو طرف به دلایل مختلف، این دور از مذاکرات با با جدیتی بیشتر دنبال میکنند، قطعاً مسائل اقتصادی و بازار یکی از دلایل مهم ایران برای پیگیری و پیشرفت این مذاکرات است. در این باره «آرمان ملی» با عبدالرضا فرجیراد کارشناس اقتصاد سیاسی گفتوگو کرده که در ذیل مشاهده میکنید.
چشمانداز مذاکرات و پیشبرد اهداف اقتصادی – سیاسی تاکنون از نظر شما چگونه بوده است؟
در مذاکراتی که اخیراً میان ایران و ایالات متحده و تیمهای مذاکرهکننده صورت گرفته، نشانههایی از تغییر رویکرد طرف آمریکایی دیده میشود. برخلاف تفاهمات اولیهای که احتمالاً در مراحل ابتدایی گفتوگوها در عمان حاصل شده بود، اکنون ادعاهای تازهای از سوی آمریکا مطرح شده است. یکی از این موارد، زیر سوال بردن حق غنیسازی ایران است؛ موضوعی که پیشتر در برخی سطوح مذاکراتی پذیرفته شده بهنظر میرسید. این تغییر موضع میتواند به دلایل مختلفی از جمله فشارهای داخلی در آمریکا، تحولات منطقهای، یا تلاش برای امتیازگیری بیشتر در مراحل نهایی مذاکرات باشد. اما آنچه مشخص است، پافشاری ایران بر حقوق هستهای خود، بهویژه حق غنیسازی است؛ موضوعی که همواره یکی از خطوط قرمز ایران در مذاکرات محسوب میشده است، در نتیجه، تا زمانی که جزئیات دقیقتری از دور چهارم گفتوگوها و محتوای مذاکرات منتشر نشده، نمیتوان قضاوت قطعی یا تحلیلهای سریع و نهایی در این زمینه ارائه داد. در مجموع، با وجود تداوم برخی اختلافات بنیادین، به نظر میرسد فضای کلی مذاکرات نسبت به گذشته وارد مرحلهای عملگرایانهتر شده است. مرحلهای که اگر با هوشمندی دیپلماتیک همراه شود، میتواند راه را برای رسیدن به یک توافق گامبهگام و تدریجی هموار کند.
آنچه که این روزها کاملاً ملموس است، تغییرات وضعیت اقتصادی و نوسانات بازار دلار است که در نتیجه اخبار مذاکرات حاصل میشود، به نظر شما تغییرات اخیر در راستای انجام مذاکرات، حاصل چه اختلافنظرهایی بوده است؟
یکی از تغییراتی که در فضای مذاکرات اخیر مشاهده میشود، ورود چهرهها و افراد جدیدی به روند گفتوگوهاست. این تغییر در ترکیب تیمها و مذاکرهکنندگان میتواند نشاندهنده افزایش حساسیتها و سختگیریهایی باشد که در مراحل پیشین کمتر به چشم میخورد. این مسأله بهویژه از سمت آمریکا قابل مشاهده است، بهگونهای که هنوز مشخص نیست آیا واشنگتن حاضر است از برخی مواضع پیشین خود عقبنشینی کند یا همچنان بر شروط سختگیرانهاش پافشاری خواهد کرد. در این میان، یکی از مهمترین نقاط اختلاف همچنان موضوع غنیسازی اورانیوم است. آمریکا به صراحت اعلام کرده که ایران نباید نه تنها به غنیسازی در سطح بالا ادامه دهد، بلکه نباید اورانیوم غنیشده را در داخل خاک خود نگه دارد. از سوی دیگر، به نظر میرسد در دیدارهای اخیر، تلاشهایی از سوی هر دو طرف در جریان است تا بر سر برخی از این مسائل به توافقهایی برسند. اما هنوز نمیتوان با قاطعیت گفت که آیا چنین توافقی در دسترس قرار دارد یا نه. آنچه که در این میان روشن و قابل لمس است، جدیت ایران در پیگیری روند مذاکرات است. طرف ایرانی با حضور فعال و نشان دادن انعطافهایی حسابشده، نشان داده که قصد دارد در چارچوب منافع ملی خود، مسیر گفتوگوها را ادامه دهد. این احتمال وجود دارد که در جلسه چهارم، طرفین به توافقات اولیهای دست پیدا کنند. هرچند این توافقها احتمالاً محدود و مرحلهای خواهند بود، اما میتوانند زمینهساز گشایشهایی در فضای سیاسی و اقتصادی کشور باشند. یکی از نشانههای قابل توجه در روند فعلی مذاکرات، تغییر در ترکیب افراد حاضر در گفتوگوهاست؛ بهطوریکه به نظر میرسد چهرههایی جدید با اختیارات یا نگاههای متفاوت به تیمهای مذاکرهکننده اضافه شدهاند. این موضوع میتواند حاکی از سختگیریها یا حساسیتهای تازهای باشد که نسبت به دورههای قبل تشدید شده است. چنین تحولی، بهویژه از سمت آمریکا، میتواند نشانهای از بازبینی در مواضع و یا حتی سختتر شدن شروط آنها باشد. در همین چارچوب، هنوز مشخص نیست که ایالات متحده آیا بر سر مواضع اصلی خود، از جمله مسأله محدودسازی غنیسازی اورانیوم، عقبنشینی خواهد کرد یا نه. یکی از محورهای اختلافی همچنان مربوط به حق ایران در غنیسازی اورانیوم و همچنین نگهداری اورانیوم غنیشده در داخل خاک کشور است. احتمال میرود که در جلسه چهارم مذاکرات، اگر مسیر گفتوگوها به همین شکل ادامه پیدا کند، شاهد رسیدن به برخی توافقات محدود باشیم. این توافقها هرچند شاید از نظر ابعاد، جامع و نهایی نباشند، اما میتوانند پیامهای مثبتی به بازار سیاسی و اقتصادی کشور ارسال کنند و امیدواریهایی درباره کاهش تنشها ایجاد نمایند.
اگر ایران و آمریکا از مرحله غنیسازی به گونهای گذر کنند و به توافقاتی برسند، مانع جدی بعدی پیش روی مذاکرات و احتمالاً متغیر تاثیرگذار بر شرایط اقتصادی و بازار ارز و... چه خواهد بود؟
اگر در ادامه مذاکرات، صحبتها یا خواستههایی درباره محدودسازی برنامه موشکی ایران مطرح شود، به احتمال زیاد واکنش جمهوری اسلامی ایران قاطع و تند خواهد بود. دلیل این حساسیت روشن است؛ توان موشکی یکی از مهمترین ارکان بازدارندگی و ظرفیتهای دفاعی کشور به شمار میرود، و از نظر تهران، هرگونه فشار برای محدود کردن آن عبور از خط قرمزهای امنیتی و راهبردی تلقی میشود. ایران همواره تأکید کرده که برنامه موشکیاش جنبه کاملاً دفاعی دارد و در چارچوب دکترین امنیت ملی کشور تعریف میشود. از این رو، ورود به این حوزه نه تنها فضای گفتوگو را پیچیدهتر میکند، بلکه میتواند روند مذاکرات را با چالشهای جدی مواجه سازد. بعید نیست که ایران در صورت طرح چنین موضوعاتی، بهسرعت موضعی شدید و غیرمصالحهآمیز اتخاذ کند. بنابراین، اگر در جلسات بعدی، بهویژه از سمت آمریکا یا متحدانش، بحثهایی پیرامون فعالیتهای موشکی ایران مطرح شود، باید انتظار داشت که تنش در فضای مذاکرات افزایش یابد و حتی احتمال توقف یا تعلیق موقت گفتوگوها هم دور از ذهن نباشد. این مسأله میتواند تأثیر مستقیمی بر فضای سیاسی، امنیتی و اقتصادی کشور نیز داشته باشد. در نهایت باید گفت که چشمانداز مذاکرات در دور آتی، که هنوز زمان و مکان دقیق آن از سوی طرفین اعلام نشده، در هالهای از ابهام قرار دارد. یا ممکن است در همین مرحله به نوعی توافق اولیه یا موقت دست یافته شود، یا اینکه مذاکرات به بنبست برسد و روند گفتوگوها متوقف یا به عقب بازگردانده شود. هر دو سناریو از نظر تحلیلی روی میز قرار دارند و بستگی به میزان انعطاف طرفین و نوع امتیازاتی دارد که هر کدام حاضرند ارائه دهند.
اظهارات تهدیدآمیز ترامپ و تشدید تحریمهای نفتی علیه ایران و کشورهای دیگر را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا با توجه به شرایط حاضر فرصت عملیاتی شدن پیدا میکند و یا فقط جنبه تهدید، آن هم بیشتر علیه چین دارد؟
تحولات بیرونی و موضعگیریهای جدید بازیگران کلیدی، فضای مذاکرات را بهگونهای دیگر نیز تحت تأثیر قرار داده است. چنین فشارهایی میتواند در آینده نزدیک منجر به کاهش میزان صادرات نفت ایران شود، کاهش درآمدهای نفتی طبیعتاً اثرات مستقیمی بر وضعیت اقتصادی کشور خواهد داشت و میتواند فشار بیشتری بر میز مذاکرات وارد کند؛ چرا که منابع ارزی و نقدینگی حاصل از فروش نفت یکی از ابزارهای مهم تابآوری در برابر تحریمهاست. این موضوع به وضوح در اقداماتی مانند خروج یکجانبه از توافق هستهای (برجام) و اعمال شدیدترین تحریمها علیه ایران دیده میشود که ترامپ بسیاری از تهدیدهای خود را تاکنون عملیاتی کرده است. خروج ترامپ از برجام نه تنها یک اقدام عملیاتی بود، بلکه پیام روشنی به جامعه جهانی ارسال کرد که ایالات متحده به هیچوجه در پی مذاکره با ایران تحت شرایط موجود نبوده و خواستههای خود را بهصورت یکطرفه تحمیل میکند. این رویکرد ترامپ بهویژه در خصوص صادرات نفت ایران و تحریم کشورهایی که با ایران همکاری کنند نیز قابل مشاهده است. بهطور خاص، در دوره اخیر، سیاستهای ترامپ بهشدت بر قطع صادرات نفت ایران و فشار به کشورهایی که به هر نحوی با ایران در این زمینه تعامل داشتهاند، متمرکز شده است. از جمله آخرین اظهارات او درباره تحریم صادرات نفت ایران، که نشاندهنده تلاش مستمر واشنگتن برای جلوگیری از افزایش صادرات نفت ایران به بازار جهانی و ایجاد فشار اقتصادی بیشتر بر تهران است. اگر مذاکرات جاری در دور آتی به نتیجه مطلوبی نرسد و تحریمها همچنان ادامه پیدا کند، بسیار محتمل است که آمریکا بهدنبال راهکارهای جدید برای اعمال فشار عملیاتیتر باشد. این فشارها میتواند شامل تشدید تحریمها، محدودیتهای بیشتر در صادرات نفت ایران، و حتی فشار به کشورهای دیگر برای قطع روابط اقتصادی با تهران باشد. این نوع فشارها نه تنها توان اقتصادی ایران را کاهش میدهد، بلکه میتواند موقعیت ایران در عرصه بینالمللی را نیز دچار تضعیف بیشتری کند. در نتیجه، در صورتی که مذاکرات به نتیجه مثبتی نرسند، احتمال افزایش تنشها و اعمال فشارهای جدید علیه ایران بسیار زیاد است و این میتواند چالشهای جدیدی را در عرصه داخلی و خارجی ایران بهوجود آورد.
به اعتقاد شما اعتنا و پایبندی چین به عنوان خریدار اصلی نفت ایران با توجه به تحریمها چقدر خواهد بود؟
در مورد اینکه چین تا چه اندازه به محدودیتهایی که آمریکا بر صادرات نفت ایران تحمیل کرده پایبند خواهد بود، باید به چند نکته کلیدی توجه کرد. چین بهعنوان یکی از بزرگترین مشتریان نفت ایران، نقش حیاتی در حفظ درآمدهای نفتی ایران داشته است. با این حال، در شرایط فعلی که فشارهای بینالمللی بهویژه از سوی آمریکا بهشدت بر صادرات نفت ایران متمرکز شده، این سوال مطرح است که آیا چین قادر خواهد بود بهطور کامل از خرید نفت ایران خودداری کند یا اینکه بهطور غیررسمی این خرید را ادامه خواهد داد. چین و آمریکا دو قدرت اقتصادی بزرگ در سطح جهانی هستند که بهطور فزایندهای به یکدیگر وابستهاند. هرچند چین بهدنبال حفظ منافع اقتصادی خود در روابط با ایران است، اما نیاز آن به حفظ روابط تجاری و اقتصادی با آمریکا بهویژه در زمینههای فناوری و بازارهای مالی نمیتواند نادیده گرفته شود. چین باید به دقت میان منافع اقتصادی خود در روابط با ایران و نیاز به حفظ روابط سازنده با آمریکا تعادل برقرار کند. در همین راستا، چین ممکن است برای جلوگیری از تشدید تحریمهای اقتصادی و مالی علیه خود، مجبور به محدود کردن خرید نفت از ایران باشد. بهویژه با توجه به توافقات و گفتوگوهای پشتپرده که بین آمریکا و چین در جریان است و احتمالاً در چارچوب مذاکرات اقتصادی و تجاری، فشارهایی برای متوقف کردن یا محدود کردن خرید نفت از ایران وجود دارد. علاوه بر این، با توجه به اهمیت بازارهای آمریکا و نیاز چین به دسترسی به این بازار، بهنظر میرسد که چین ممکن است برای اجتناب از جریمههای سنگین یا تبعات منفی برای اقتصاد خود، بهطور تدریجی میزان خرید نفت از ایران را کاهش دهد. این مسأله میتواند برای ایران بهعنوان یک چالش جدی مطرح شود. زیرا محدود شدن بازارهای صادرات نفت، بهویژه در شرایطی که فشارهای اقتصادی و تحریمی از سمت دیگر کشورها و نهادهای بینالمللی نیز وجود دارد، میتواند بر توان اقتصادی ایران تأثیر منفی بگذارد و شرایط اقتصادی کشور را دشوارتر کند. بنابراین، ایران در این شرایط باید تلاش کند تا راهکارهایی برای تنوع منابع درآمدی خود پیدا کند و از وابستگی بیش از حد به صادرات نفت بکاهد.
آیا کاهش وابستگی ایران به درآمدهای نفتی به دلیل تحریم و تمرکز بر درآمدهای مالیاتی، میتواند شرایط مطلوبتری برای ایران با وجود تشدید احتمالی تحریمها برای ایران ترسیم کند؟
ایران در طول سالها به شدت به درآمدهای نفتی خود وابسته بوده و هنوز هم این وابستگی نقش مهمی در تأمین منابع مالی کشور دارد. با وجود تحریمهای شدید نفتی از سوی آمریکا و سایر کشورها، درآمدهای نفتی همچنان بخش بزرگی از اقتصاد ایران را تشکیل میدهد. حتی با کاهش یا محدودیت در صادرات نفت، ایران همچنان بخش زیادی از درآمدهای ارزی خود را از همین منبع بهدست میآورد. اما این وابستگی به درآمد نفتی، در درازمدت بهطور جدی آسیبپذیر است. بهرغم تحریمها، ایران در تلاش بوده تا با استفاده از راهکارهای مختلف مانند فروش نفت به کشورهای خاص، درآمدهای نفتی خود را حفظ کند. با این حال، فشارهای جدید و افزایش شدت تحریمها میتواند چالشهای بیشتری ایجاد کند. علاوه بر این، ایران با محدودیتهای اقتصادی و ساختاری زیادی مواجه است که مانع از جذب سرمایهگذاری خارجی، توسعه تولید و رشد اقتصادی میشود. عدم امکان سرمایهگذاری و ضعف در بخشهای تولیدی کشور، موجب میشود که ایران نتواند جایگزینهای مناسبی برای درآمد نفتی ایجاد کند و وابستگی به این منبع همچنان باقی بماند. افزایش تحریمها میتواند مشکلات جدیتری برای ایران ایجاد کند. یکی از بزرگترین چالشها، فشار بر تأمین منابع ارزی و تأمین نیازهای اساسی کشور است که در نتیجه آن دولت به شدت تحت فشار قرار میگیرد. بهویژه با کاهش درآمدهای نفتی و محدودیتهای شدیدتر، ایران ممکن است مجبور شود برای تأمین هزینههای دولتی، اقدام به افزایش مالیاتها یا کاهش یارانهها کند که این خود فشار زیادی به بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی وارد میآورد. از این رو، اگر تحریمها تشدید شود، ایران با مشکلات جدی در تأمین منابع مالی و برقراری تعادل در اقتصاد داخلی روبهرو خواهد شد. این وضعیت ممکن است موجب افزایش فشارهای اقتصادی و اجتماعی، بیکاری بیشتر و کاهش کیفیت زندگی مردم شود. ایران باید بهدنبال راهکارهایی برای کاهش وابستگی به درآمد نفتی و ایجاد تنوع در منابع درآمدی خود باشد تا در برابر تحریمها مقاومتر شود.
در مذاکرات اخیر با آمریکا ایران در تلاش است برای پیشبرد مطلوب و مطمئنتر با کشورهای اروپایی نیز مذاکرات و دیدارهایی داشته باشد. بهنظر شما این مذاکرات برای ایران مقدور و راهگشا خواهد بود و منافع اقتصادی برای ما به دنبال دارد؟
به نظر میرسید که کشورهای اروپایی که ایران در مذاکرات قبلی به آنها امید زیادی داشت، در نهایت به همپیمانان آمریکا تبدیل شدند. در دور قبلی مذاکرات، سه کشور اروپایی در مذاکرات حضور داشتند، اما این مذاکرات به دلیل عدم اجرایی شدن توافقات عملی نتیجهای در بر نداشت. کشورهای اروپایی به نوعی در کنار ایالات متحده قرار گرفتند و به تحریمهای اقتصادی علیه ایران پیوستند. این تغییر موضع کشورهای اروپایی میتواند اثرات منفی زیادی برای ایران داشته باشد. اگر در دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا به توافقات مشروحی دست پیدا کنند، احتمالاً ایالات متحده فشارهایی بر کشورهای اروپایی وارد میآورد تا سیستم تحریمها را علیه ایران فعال نگه دارند. در این صورت، فعالیتهای اقتصادی ایران به شدت محدود خواهد شد و ایران از بسیاری از منابع اقتصادی و تجاری خود محروم خواهد ماند. این وضعیت میتواند چالشهای جدیتر اقتصادی برای ایران به همراه داشته باشد، چراکه کشور دیگر قادر نخواهد بود به درآمدهای حاصل از فعالیتهای تجاری و صادراتی دست یابد. علاوه بر این، فشار اقتصادی ناشی از محدودیتهای بیشتر میتواند بر شرایط معیشتی مردم ایران تاثیر بگذارد و چالشهای سیاسی و اجتماعی را تشدید کند. به این ترتیب، ایران ممکن است در مراحل پیشرفتهتر مذاکرات با مشکلات اقتصادی پیچیدهتری روبهرو شود و احتمالاً تحریمها و محدودیتها در آینده حتی بیشتر از وضعیت کنونی خواهند بود.
بهترین گزینه در صورت ادامه مذاکرات برای ایران چه رویهای است تا بتواند به مزیتهای اقتصادی دست یابد که البته قطعاً از اهداف اصلی مذاکرات نیز محسوب میشود؟ آیا میتوانیم به دیپلماسی چین وروسیه برای پیشبرد بهینه مذاکرات حساب کنیم؟
به نظر میرسد که گزینهای که برای ایران در حال حاضر میتواند بیشترین امید را به آینده بدهد، این است که در صورت تعیین زمان و مکان دور بعدی مذاکرات، به یک مرحله از تبادل سیاسی و اقتصادی برسد تا بتواند به برخی از امتیازات دست یابد و روند مذاکرات را به جلو پیش ببرد، چراکه اگر این اتفاق نیفتد، مذاکرات احتمالاً به نتیجهای مثبت نخواهد رسید و کشور با مشکلات اقتصادی بیشتری روبهرو خواهد شد. در صورتی که ایران نتواند این روند را پیش ببرد و توافقات ملموس در مذاکرات حاصل نشود، وضعیت اقتصادی کشور میتواند حتی از شرایط کنونی دشوارتر شود. بدون داشتن تحرکات اقتصادی جدی و عدم توانایی در تأمین مالی به میزان کافی، ایران با مشکلات قابل توجهی در حوزه تأمین کالاهای اساسی و تأمین نیازهای اولیه مردم مواجه خواهد شد. این مشکلات ممکن است به بحرانهای اجتماعی و سیاسی در داخل کشور نیز منجر شود. همچنین، ایران نمیتواند بیش از حد بر روی کمکهای چین و روسیه حساب کند، هرچند این کشورها نیازهای تجاری خود را با ایران دارند، اما فشارهای اقتصادی و سیاسی آنها، به ویژه در پی جنگ اوکراین و مسائل داخلی، مانع از این میشود که به طور کامل در کنار ایران قرار بگیرند. علاوه بر این، هر دو کشور نیز باید با ایالات متحده تعاملات خاص خود را داشته باشند، که این موضوع میتواند منافع ایران را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین، ایران باید به دقت مسیر خود را در این مذاکرات ترسیم کرده و به سمت رسیدن به توافقاتی در راستای منافع اقتصادی و سیاسی خود حرکت کند، زیرا در غیر این صورت، مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور به طور فزایندهای پیچیدهتر خواهد شد. به این ترتیب، به نظر میرسد که ایران با استفاده از دیپلماسی اقتصادی و سیاسی به طور فعال و استراتژیک میتواند به نتایج مثبتتری در مذاکرات دست یابد. با توجه به اینکه تیمهای دو طرف، ایران و آمریکا، هر کدام احتمالا تیمهای بزرگتری دارند، میتوان انتظار داشت که مذاکرات وارد مرحلهای شفافتر و مستقیمتر شوند. این شفافیت میتواند به نتیجهگیریهای واضحتر و ملموستری منجر شود که در نهایت منافع بیشتری را برای ایران به همراه داشته باشد. در هر حال، باید امیدوار بود که مذاکرات در دور چهارم به نتیجه مطلوبی برسد و هر دو طرف بتوانند به توافقاتی دست یابند که به نفع منافع ملی ایران و کاهش مشکلات اقتصادی کشور باشد. اگر این توافقات حاصل شود، میتواند بر کاهش فشارهای اقتصادی، به ویژه در زمینه درآمدها و هزینههای دولت، تأثیر مثبتی بگذارد. قطعاً اگر روند مذاکرات با مشکلات مواجه شود، تبعات آن میتواند منجر به افزایش فشارهای اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور شود که به ویژه برای طبقات کمدرآمد و کارگران تاثیر منفی خواهد داشت. بنابراین، رسیدن به توافقات و حفظ تعادل در مذاکرات برای ایران از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا در غیر این صورت احتمالاً شرایط اقتصادی پیچیدهتر و دشوارتر خواهد شد. امیدواریم که این چالشها به زودی برطرف شوند و مذاکرات به یک نتیجه مثبت ختم شود که منافع کشور را در نظر بگیرد.
ارسال نظر