پای مظنون مرموز به پرونده قتل تابان باز شد!/ قاتل سریال محکوم کیست؟
قسمت اخیر سریال «محکوم» از آن قسمتهایی است که هم در سطح درام خانوادگی و هم در زمینه چالشهای اخلاقی، مخاطب را درگیر میکند.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، این قسمت بیش از هر زمان دیگری، مرز میان «باور»، «حقیقت» و «قضاوت» را به چالش میکشد و نشان میدهد که هیچ شخصیتی کاملاً بیگناه یا مقصر مطلقی وجود ندارد. در آغاز، همچنان مادر مهیار در محوریت است؛ زنی که هنوز نمیتواند باور کند فرزندش مرتکب قتل شده است. او با تردید و اضطرابی پنهان، میان مادری و حقیقت در نوسان است.
نقطه عطف این تردید زمانی است که زارع، وکیل خانواده تابان، مدارکی تازه رو میکند؛ پیامکهای ردوبدل شده میان مهیار و تابان که از تلفن همراه آنها پاک شده بود، از تهدید مستقیم به قتل حکایت دارند و این سندی است که بهشدت میتواند روی رأی قاضی و صدور حکم نهایی علیه مهیار موثر واقع شود. دیدن این پیامکها برای مادر، ضربهای روانی است و این درست نقطهای است که شک به فرزند، در ذهن او رخنه میکند.

این شک، پیوند مادر و پسر را شکنندهتر از همیشه میکند و باعث میشود مخاطب نیز میان احساسات متناقض او درگیر شود. در سوی دیگر داستان زارع اما چهرهای پیچیده دارد، او پرونده را نه صرفاً یک وظیفه حرفهای بلکه موضوعی حیثیتی میبیند. جاهطلبی و تعصب شخصی او، خط داستانی را از یک پرونده جنایی ساده بالاتر میبرد و آن را به میدان کشمکش اخلاقی میان عدالتخواهی و انتقام تبدیل میکند. در مقابل، خسرو پدر تابان زیر فشار روانی خرد میشود. تصمیمش برای بستن مطب روانشناسی، نشانهای از شکست عقل و منطق در برابر درد شخصی است.
اعتراف او به دستبردن در پرونده روانپزشکی مهیار، از مهمترین شوکهای قسمت است و مخاطب را وادار میکند تا به درستیِ قضاوتهای پیشین خود درباره این روانپزشک وظیفهشناس شک کند. چالشهای شخصی خسرو زمانی شدت میگیرد که از سوی همسر سابش یعنی ناهید، با پیشنهاد مهاجرت و از سرگیری زندگی مشترک مواجه میشود.
در این میان، نسرین هم که روزگاری در مقام قاضی برای دیگران حکم صادر میکرد، حالا خود در جایگاه متهمی جستوجوگر قرار گرفته است. تلاش او برای یافتن کسانی که دربارهشان حکم داده بود، نه فقط پیگیری یک پرونده، بلکه سفری درونی برای مواجهه با عذاب وجدان است.
نکته قابلتوجه در روایت این سریال این است که در هر مرحله مرز میان خیر و شر کمرنگتر میشود و تماشاگر در موقعیتی قرار میگیرد که برای تصمیمگیری درباره محق بودن قطبهای مختلف داستان، دچار چالش میشود. از سوی دیگر ورود بهمن به قصه باعث می شود تا این قسمت یکی از قسمت های مهم باشد. محکوم در این قسمت بیش از همیشه نشان میدهد که عدالت، حقیقت و عاطفه چگونه در هم میپیچند و انسان را به مرز فروپاشی اخلاقی میکشانند. حالا با ظهور بهمن، همه منتظرند ببینند آیا او گرهای از راز این پرونده باز میکند یا خود گره تازهای به آن میافزاید.
ارسال نظر