«آرمان ملی» در گفتوگو با حسین راغفر بررسی کرد
سفره مردم در محاق بازیگران پنهان بازار ارز
آرمان ملی – صدیقه بهزادپور: افزایش قیمت ارز از سالهای دور در کشور، همواره واکنشی به رویدادهای سیاسی، امنیتی و... بوده است که کمتر دلیلی برای آن در حوزه اقتصادی میتوان یافت و معمولاً دستهای پشت پرده این واقعه، الیگارشهایی در جامعه بودهاند که دارای نفوذ بسیار در حوزه مختلف حاکمیتی داشتند و در حقیقت گردانندگان اصلی بازار ارز و اقتصاد بودهاند که منافع خود را دنبال میکردند که البته در نهایت حتی شاید اندیشه براندازی نظام را در راستای حمایت از اسرائیل و آمریکا دنبال میکردند.
کارشناسان معتقدند تا زمانی که تمام حاکمیت به صورت واحد درصدد شفافسازی و مقابله با فساد در حوزههای مختلف نباشند نمیتوان امیدی به بهبود وضعیت اقتصادی و معیشت و سفره مردم که همواره فراموش شدهترین بخش هستند، داشت. در این رابطه با حسین راغفر تحلیلگر اقتصادی گفتوگو کردهایم که در ذیل مشاهده میکنید.
• نوسانات نرخ ارز در کشور از معمولترین رویکردها و واکنشها به بخش اقتصادی است که البته بیش از همه باعث آسیب رسانی به مردم و معیشت آنها میشود. تحلیل شما در این باره چیست.
بر اساس بررسیهای صورت گرفته حدود ۴۲ درصد از جمعیت کشور دچار فقر مطلق هستند و علاوه بر آن حدود ۷ میلیون نفر هم دچار گرسنگی هستند یعنی زیر خط فقر که این شرایط قطعاً جهت تامین حداقل معیشت دشواریهای بسیاری ایجاد میکند و البته با آسیبهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بسیاری همراه خواهد بود. قطعاً نرخ ارز در کشور بر حوزههای مختلف بازار تاثیرات بسیاری را میگذارد و از آنجا که قیمت ارز اخیراً افزایش و نوسانات بسیاری را تجربه کرده که حتی تا آستانه ۱۲۰ هزار تومان هم رسید، کشور را در بخشهای مختلف به چالشهای جدی کشانده و به ویژه برای تامین معیشت طبقات آسیبپذیر جامعه دشواریهای جدی ایجاد کرده است که در نهایت به خالی شدن بیشتر سفره آنها میانجامد و تهیه اقلام اساسی را برایشان سختتر از گذشته میکند. قطعاً یکی از عوامل کلیدی که به رشد فقر در ایران کمک میکند، نوسانات قیمت ارز است. افزایش قیمت ارز به شدت بر تامین کالاهای اساسی و خدمات تاثیر میگذارد و به تبع آن، معیشت مردم را تحت فشار قرار میدهد. با افزایش قیمت ارز، تامین بسیاری از اقلام اساسی برای خانوارها به شدت دشوار شده است. این در حالی است که بسیاری از دلالان با نرخ ارز بازی میکنند. نوسانات قیمت ارز و تاثیر آن بر معیشت مردم، چالشهایی را به وجود آورده که باید با سیاستهای مناسب و حمایتهای اقتصادی، بهبود یابد. در غیر این صورت، ادامه این روند میتواند به تشدید فقر و نارضایتی اجتماعی منجر شود.
• ناتوانی در کنترل بازار ارز در کشور با توجه به تاثیرات بسیار آن در بین اقشار آسیبپذیر به چه دلیل است و چه گروه یا افرادی با قدرتهای پنهان و آشکار همواره سعی میکنند که با تغییرات و نوسان بازار ارز، وضعیت اقتصادی کشور و همچنین سیاسی را در اختیار خود گیرند؟
- در شرایط کنونی، بسیاری از افراد و گروهها بازار ارز را در اختیار دارند و از تحولات سیاسی و منطقهای برای افزایش و کاهش قیمت ارز بهرهبرداری میکنند. این افراد با توجه به منافع شخصی خود، سعی میکنند قیمت ارز را تحت کنترل خود درآورند و از این طریق به سود بیشتری دست یابند. در حقیقت تحولات سیاسی و منطقهای در ایران بر قیمت ارز تاثیرگذار است. این نوسانات نه تنها به اقتصاد کشور آسیب میزند، بلکه باعث میشود که قشر آسیبپذیر جامعه هر روز بیشتر از قبل تحت فشار قرار گیرد. در این شرایط متلاطم، برخی از افراد هم سعی میکنند تا باتاثیرگذاری و در اختیار گرفتن برخی نمایندگان مجلس و دولتیها و... سعی دارند تا بازار ارز را به نفع منافع شخصی خود کنترل کنند. این اقدامها به نوعی نشاندهنده عدم توجه به وضعیت معیشتی مردم و نیازهای واقعی جامعه است. در غیراینصورت نمیتوان اینگونه برداشت کرد که مسائل جهانی آنقدر بر ایران که از بسیاری از شاخصهای تاثیرگذار بینالمللی فاصله دارد، اینطور تاثیر بگذارد که با هر اتفاقی شاهد نوسان شدید نرخ ارز یا طلا باشیم.
• به اعتقاد شما قربانیان اصلی در این میان چه کسانی هستند و آیا نمیشود با درایت و نظارت بیشتر مانع از تشدید بیثباتی اقتصادی که سهم موثری در سفرههای مردم دارد، شد؟
- آنچه که در این دایره بازی قربانی میشود، قشر آسیبپذیر جامعه است. هر روز بر تعداد افرادی که زیر خط فقر قرار دارند افزوده میشود و این وضعیت اگر کنترل نشود به یک بحران اجتماعی تبدیل خواهد شد. میتوان از این وضعیت به عنوان یک فاجعه یاد کرد، چراکه در سایه منافع شخصی عدهای، زندگی و معیشت میلیونها نفر به خطر میافتد. در حال حاضر ساختار قدرت ما با ارتباط تنگاتنگی با ساختار اقتصادی دارد و در این رابطه بسیاری هستند که با خریدن سیاستگذاران و... هر آنچه که مایل هستند و مطابق میل و منافع شخصی آنهاست، ریلگذاری میکنند و حتی در این اندیشه براندازی حکومت را نیز در سر میپرورانند، از این رو دولت باید در این رابطه بسیار با قدرت و شفافیت اعمال نظر کند و اصلاحاتی را انجام دهد.
• با توجه به صحبتهای شما، به نظرتان چه اصلاحاتی در این زمینه به منظور اصلاح تاثیرات بخش سیاسی در اقتصادی باید صورت گیرد تا بتوان از پیامدهای نامطلوب آن مصون ماند؟
- ارتباط ساختار قدرت و اقتصاد نیازمند توجه جدی و اصلاحات اساسی است. دولت باید با شفافیت و قدرت، اقداماتی را انجام دهد که به نفع مردم و به ویژه قشر آسیبپذیر باشد. در غیر این صورت، ادامه این روند میتواند به تشدید بحرانهای اقتصادی و اجتماعی منجر شود. در حقیقت افزایش قیمت ارز در سالیان گذشته هیچ وقت در کشور ما مبنای علمی و عملی نداشته بلکه قدرت بالا پایین کردن و یا قیمتگذاری ارز در کشور همواره در اختیار الیگارشها و صاحبان زر و زوری بوده که آن را به نفع خود تنظیم میکردند بسیاری از افراد که در داخل کشور این کارهای مخرب را انجام میدهند، افرادی هستند که همسو با سیاستگذاریهای آمریکا و اسرائیل در کشور فعالیت میکنند و درصدد براندازی هستند. دولت باید با شفافیت و قدرت، نظارت بیشتری بر بازار ارز داشته باشد و از نفوذ الیگارشها جلوگیری کند.
• گردانندگان بازار ارز و بازیهای سیاسی که در بخش اقتصادی و به خصوص حوزه ارز رخ میدهد، در نهایت به چه میاندیشند و چه تبعاتی برای کشور و مردم خواهند داشت؟
- آنچه که درباره ارز و نوسانات نرخ آن در کشور رخ میدهد، بازیهای سیاسی و اقتصادی است که توسط برخی افراد و گروهها انجام میشود. این بازیها نه تنها بر بازار ارز تاثیر میگذارد، بلکه میتواند مسئولان را نیز در دام خود گرفتار کند. در بسیاری از مواقع، تصمیمگیرندگان به دلیل عدم آگاهی یا فشارهای سیاسی، تحت تاثیر این بازیها قرار میگیرند و ممکن است حتی خودشان نیز قربانی این وضعیت شوند. بیثباتی در موضوع ارز به نفع افرادی است که در راستای منافع آمریکا و اسرائیل فعالیت میکنند. آنها با ایجاد نارضایتی و بیاعتمادی در جامعه، سعی دارند تا اهداف خود را پیش ببرند و از این طریق به فشار بر دولت و مردم افزوده میشود. برای مقابله با این وضعیت، نیاز است که دولت و نهادهای مربوطه با دقت بیشتری به بازار ارز و نوسانات آن نظارت کنند.
• آیا افرادی که در بازار ارز حضور دارند، سهمی در تعیین سیاستهای اقتصادی کشور به طور خاص هم دارند؟
- بله، این افراد در حقیقت به دنبال این هستند که این بیثباتی و کمبود منابع ارزی را در کشور القا کنند. در پی این شرایط، این افراد تلاش میکنند تا این باور را ایجاد کنند که برای جبران کمبود منابع ارزی و بیثباتی اقتصادی، افزایش قیمت حاملهای انرژی ضروری است. این اقدام میتواند به افزایش هزینههای زندگی مردم منجر شود و فشار بیشتری بر قشر آسیبپذیر جامعه وارد کند. در واقع، این افراد با استفاده از شرایط موجود، سعی دارند تا منافع خود را تأمین کنند و در این راستا، منافع عمومی را نادیده میگیرند. برای مقابله با این وضعیت، دولت باید با شفافیت و قدرت بیشتری به این بازیها پاسخ دهد. اتخاذ سیاستهای اقتصادی مناسب و جلوگیری از افزایش بیرویه قیمت حاملهای انرژی میتواند به کاهش فشار بر مردم و بهبود وضعیت اقتصادی کمک کند. همچنین، آگاهیبخشی به جامعه درباره این بازیهای سیاسی و اقتصادی میتواند به افزایش هوشیاری مردم و کاهش تاثیرات منفی این افراد کمک کند.
• کاهش نرخ سرمایهگذاری در کشور طی سالیان اخیر، یکی از رویکردهایی است که به دنبال افزایش نرخ ارز و بی ثباتی در بخش اقتصادی صورت گرفته است. در این رابطه آیا میتوان اقدامی به عمل آورد؟
- افزایش نرخ ارز در کشور به طور مستقیم به باور ایجاد بیثباتی در بازار ارز و وضعیت اقتصادی کمک میکند. این بیثباتی به کاهش نرخ سرمایهگذاری منجر میشود، زیرا سرمایهگذاران به دلیل عدم اطمینان از آینده اقتصادی، تمایلی به سرمایهگذاری در کشور ندارند. در نتیجه، کاهش سرمایهگذاری به کاهش ارزش پول ملی و ناهماهنگیهای اقتصادی دامن میزند. این ناهماهنگی و بیثباتی در نهایت به فقر و افزایش نارضایتی عمومی منجر میشود. کاهش تولید به دلیل عدم سرمایهگذاری و بیثباتی اقتصادی، به کاهش درآمدهای ملی و در نتیجه به کاهش منافع اقتصادی کشور میانجامد. این وضعیت به نفع الیگارشها و صاحبان زر و زور است که از این شرایط بهرهبرداری میکنند و کشور را از ثبات اقتصادی دور میکنند. قطعاً، افزایش قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملی به بیثباتیهای اقتصادی و اجتماعی منجر میشود که به نارضایتی مردم و افزایش قیمتها دامن میزند. برای مقابله با این وضعیت، نیاز است که دولت با اتخاذ سیاستهای اقتصادی مناسب و تقویت نظارت بر بازار، به این چالشها پاسخ دهد و از نفوذ الیگارشها جلوگیری کند. این اقدامات میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی و افزایش اعتماد عمومی کمک کند.
برای مقابله با چالشهای اقتصادی و... هماهنگی کامل بین نهادهای مؤثر در هر سه قوه و درمجموع حاکمیت، ضروری است. این هماهنگی میتواند به ایجاد یک استراتژی مؤثر برای مقابله با دلالان و الیگارشها منجر شود
• گسترش فقر از پیامدهای افزایش نرخ ارز در کشور است که به افزایش قیمت اقلام اساسی و ناتوانی قدرت خرید مردم میانجامد که نتیجه آن فارغ از فعالیت الیگارشها، متوجه مردم و دولت است، دراین زمینه چه راهکاری وجود دارد؟
- یکی از دلایل اصلی این وضعیت، عدم درک صحیح اقتصاددانان و مسئولان از مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. این عدم درک باعث میشود که تصمیمات اقتصادی بهطور مؤثری اتخاذ نشود و در نتیجه، افرادی که به دنبال سوءاستفاده از این شرایط هستند، از ابزارهای اقتصادی مانند افزایش نرخ ارز بهرهبرداری میکنند. این افزایش نرخ ارز نه تنها بر معیشت مردم تأثیر منفی میگذارد، بلکه به نارضایتی عمومی و بیثباتی اجتماعی نیز دامن میزند. برای مقابله با این چالشها، نیاز است که مسئولان اقتصادی با درک صحیح از شرایط و اتخاذ تصمیمات مؤثر، به بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور کمک کنند. همچنین، آگاهیبخشی به مردم درباره این مسائل و تشخیص اهداف سوءاستفادهگران میتواند به افزایش هوشیاری جامعه و کاهش تأثیرات منفی این افراد کمک کند.
• آیا رویدادهای جهانی مانند افزایش نرخ طلای جهانی در ایران بیتاثیر است و همه چالشهای از داخل نشأت میگیرد؟
- البته نوسانات نرخ طلا و ارز در ایران بهویژه تحت تأثیر تحولات جهانی هم قرار دارد، اما آنچه که در ایران مشاهده میشود، بهطور خاص و بیسابقه است. در هیچ کجای دنیا شاهد افزایش اینچنینی نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی نبودهایم. این وضعیت نشاندهنده وجود مشکلات عمیقتری در ساختار اقتصادی کشور است و نمیتوان آن را صرفاً به تحولات جهانی نسبت داد. در حقیقت ایران در معادلات اقتصادی کلان بینالمللی آنقدر تأثیرگذار نیست که بتوان افزایش نرخ طلا در بازارهای جهانی را بهطور مستقیم به افزایش قیمت ارز و طلا در ایران نسبت داد. در واقع، بیشتر عواملی که بر نوسانات نرخ ارز تأثیر میگذارند، ناشی از فعالیتهای دلالان و الیگارشهایی هستند که به دنبال منافع شخصی خود هستند و در این مسیر، کشور را به سمت سقوط میبرند. دلالان با استفاده از نوسانات اقتصادی و اجتماعی، سعی دارند تا به منافع خود دست یابند و در این بین، برخی از سیاستگذاران نیز ممکن است تحت تأثیر این افراد قرار بگیرند.
• برای مقابله با این معضل چه باید کرد؟
- برای مقابله با چالشهای اقتصادی و اجتماعی که کشور با آن مواجه است، ایجاد هماهنگی کامل بین نهادهای مؤثر و تأثیرگذار در هر سه قوه کشور و در مجموع حاکمیت، ضروری است. این هماهنگی میتواند به ایجاد یک استراتژی جامع و مؤثر برای مقابله با دلالان و الیگارشها منجر شود. حاکمیت باید در برابر این مسائل ایستادگی کند و با اتخاذ تصمیمات قاطع و مؤثر، به مقابله با چالشها بپردازد. این ایستادگی به معنای همکاری نزدیک بین بانک مرکزی، وزارت اقتصاد، قوه قضائیه، مجلس و سایر نهادهای مرتبط است. هر یک از این نهادها باید نقش خود را در این راستا بهخوبی ایفا کنند و با همکاری یکدیگر، به بررسیهای اساسی و کارشناسی بپردازند.
ارسال نظر