حسن بهشتیپور در گفتوگو با «آرمان ملی»:
اصلاحات اقتصادی مهمترین راه مقابله با مکانیسم ماشه
آرمان ملی- احسان انصاری: با فعال شدن مکانیسم ماشه فضای سیاسی ایران وارد فاز جدیدی شده و به نظر میرسد روزها و ماههای حساس و پر التهابی پیش روی جامعه ایران خواهد بود. جامعه ایران در شرایط کنونی از یک طرف با چالشهای درونی مانند بحران انرژی، تورم بالا و بیثباتی اقتصادی مواجه است و از سوی دیگر سایه جنگ هنوز به طور کلی برطرف نشده است. در چنین شرایطی تروئیکای اروپایی مکانیسم ماشه را کلید زدهاند. برخی معتقدند که این مکانیسم که باعث بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران میشود، میتواند شرایط را سختتر از قبل کند.

به این دلیل که مکانیسم ماشه ایران را به عنوان تهدیدی برای صلح معرفی میکند و میتواند کشور را از نظر داخلی و بینالمللی با چالش مواجه کند. در مقابل برخی دیگر اعتقاد دارند که با فعال شدن مکانیسم ماشه تحول خاصی رخ نمیدهد و سالهاست که ایران با تحریمها دست و پنجه نرم میکند و به این قابلیت رسیده است که تحریمها را کماثر کند. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی دلایل و پیامدهای فعال شدن مکانیسم ماشه با حسن بهشتیپور تحلیلگر روابط بینالملل گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
*چرا در حالی که ایران قبل از جنگ12 روزه در حال مذاکره بر سر مسأله هستهای بود و در طول جنگ نیز تأسیسات هستهای ایران مورد حمله نظامی آمریکا قرار گرفت کشورهای اروپایی تصمیم گرفتند مکانیسم ماشه را فعال کنند؟
فعالسازی مکانیسم ماشه در حالی صورت گرفت که از منظر حقوقی اروپا هیچ حقی برای فعالسازی چنین مکانیسمی نداشت زیرا نخستین ناقض فاحش برجام ایالات متحده بود و اروپا نیز با عدم اجرای تعهدات خود عملاً مسیر توافق را تضعیف کرد. من معتقدم این تجربه تاریخی نشان میدهد که در نظام بینالملل کنونی حقوق بینالملل تنها زمانی مورد پذیرش قدرتهای بزرگ است که با منافع آنها همراستا باشد. نکته دیگر اینکه بر اساس متن برجام مکانیسم اسنپ بک زمانی قابل فعالسازی است که یک طرف به طور جدی و آشکار تعهداتش را نقض کرده باشد. خروج آمریکا از توافق در سال ۲۰۱۸ مهمترین مصداق این نقض بود و ایران نیز یک سال صبر کرد تا شاید اروپاییها بتوانند این خلأ را جبران کنند. اما نه تنها اقدامی مؤثر از سوی اروپا صورت نگرفت بلکه با استناد به تحریمهای آمریکا از مسئولیتهای خود شانه خالی کردند. بنابراین از دید حقوقی ادعای اروپا بیاساس است. نکته مهم اینکه در عرصه بینالمللی بارها دیدهایم که قدرت و منافع بیش از حقوق تعیین کننده است. از جنایات جاری در غزه گرفته تا رفتارهای دوگانه غرب در قبال قطعنامههای سازمان ملل نمونههای روشنی از این موارد هستند.
*در شرایطی که این اتفاق رخ داده و نامه کشورهای اروپایی در این زمینه به شورای امنیت رفته، این وضعیت چه پیامدهایی برای ایران خواهد داشت؟
به باور من نباید این مسئله را به عنوان یک فاجعه ملی تلقی کرد. در گذشته نیز قطعنامههای متعدد علیه ایران صادر شد اما کشور توانست مسیر خود را ادامه دهد. با این وجود معتقدم آنچه اهمیت دارد نحوه مدیریت شرایط است. کلید اصلی در این مدیریت نیز اصلاحات داخلی است. ساختار اقتصادی ایران سالهاست با مشکلاتی نظیر ناکارآمدی در نظام بانکی، بیمه، مالیات و گمرک مواجه است. اگر این اصلاحات به طور واقعی و جدی اجرا شود فشار تحریمها به مراتب کمتر خواهد شد و حتی میتوان بخشی از اقتصاد کشور را از تأثیر مستقیم آنها مصون ساخت. در واقع اصلاحات اقتصادی سپری مؤثر در برابر پیامدهای اسنپ بک است. موضوع دیگری که نباید از آن غافل شد افکار عمومی داخل کشور است. برخی جریانها بازگشت قطعنامهها را به صورت اغراقآمیز پایان دنیا تصویر میکنند و برخی دیگر آن را بیاهمیت جلوه میدهند. این در حالی است که هر دو رویکرد خطرناک است. رسانهها باید واقعیت را با تبیین درست به جامعه منتقل کنند. نه فاجعهای در کار است و نه بی اثر بودن کامل. آگاهی بخشی صحیح به مردم مانع از سوءاستفاده بدخواهان داخلی و خارجی خواهد شد و به شکلگیری اراده ملی در مقابله با فشارها کمک میکند.
*آیا شرایط را متصور هستید که ایران بتواند در کمتر از30 روز باقی مانده مانع از اجرای مکانیسم ماشه شود؟
در دنیای سیاست هر چیزی را میتوان محتمل دانست. با این وجود من معتقدم بازگشت تحریمهای سازمان ملل تقریباً قطعی است و امکان جلوگیری از آن در فرصت ۳۰ روزه بسیار ضعیف است. حتی در صورت طرح موضوع در شورای امنیت به دلیل تاثیرپذیری حقوق بینالملل از سیاست و قدرت نمیتوان مانع از عملی شدن خواست اروپا و آمریکا شد. یکی از موضوعات مهم در شرایط فعلی نوع تعامل ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. گرچه انتقادات جدی به برخی بازرسان و رویکرد مدیرکل آژانس وجود دارد اما نباید فراموش کرد که این نهاد تنها مرجع بین المللی برای نظارت بر فعالیتهای صلحآمیز هستهای است. به همین دلیل نیز قطع همکاری با آژانس تنها بهانههای جدیدی به دست اروپا و آمریکا خواهد داد. من معتقدم ادامه همکاری فنی و حقوقی با آژانس، همراه با ابتکار عمل در حل اختلافات میتواند بخش مهمی از فشارها را خنثی کند. برای نمونه ایران میتواند با اقدامات ابتکاری همچون رقیقسازی بخشی از اورانیوم غنی شده یا افزایش شفافیت در فعالیتها دستاویزهای تبلیغاتی را از طرف مقابل بگیرد. دیپلماسی همچنان زنده است. ذات دیپلماسی مانند آب برای ماهی است. هیچ کشوری نمیتواند بدون آن ادامه دهد. حتی در سختترین بحرانها کانالهای مستقیم یا غیرمستقیم آشکار یا محرمانه باید حفظ شوند. انتظار میرود دولت و شورای عالی امنیت ملی با طراحی ابتکارهای جدید دیپلماتیک مسیر تعامل را باز نگه دارند. همان گونه که در گذشته ابتکارهایی چون مذاکرات ژنو یا توافق موقت توانست بنبستها را بشکند امروز نیز میتوان با طرحهای خلاقانه زمینه مدیریت بحران کنونی را فراهم کرد.
بدون تردید مکانیسم ماشه چالشی جدی برای ایران است، اما نباید آن را پایان راه دانست. با ترکیب دو راهبرد اصلاحات اقتصادی در داخل و ابتکارهای دیپلماتیک در عرصه بینالملل میتوان اثرات آن را کاهش داد
*آیا اروپا با فعال کردن مکانیسم ماشه در زمین ترامپ و علیه ایران بازی کرد؟ چرا کشورهای اروپایی در مقطع کنونی چنین تصمیمی گرفتند؟
رفتار اروپا در قبال ایران در سالهای اخیر یکدست نبوده است. در مقاطعی به ویژه زمانی که ایران همکاری گستردهای با آژانس داشت اروپا در کنار تهران ایستاد و حتی در برابر تلاش آمریکا برای فعالسازی اسنپ بک مقاومت کرد. با این وجود در شرایط کنونی دو عامل در این تغییر مواضع نقش داشت. نخست افزایش سطح ذخایر اورانیوم غنیشده و نحوه پاسخگویی به برخی پرسشهای آژانس و دوم اتهاماتی که درباره همکاری ایران با روسیه در جنگ اوکراین مطرح شد. به نظر من این دو عامل دستاویز مناسبی برای فشارهای آمریکا و اسرائیل فراهم کرد و اروپا را به سمت اتخاذ مواضع سختتر علیه ایران سوق داد. واقعیت این است که بدون تردید مکانیسم ماشه چالشی جدی برای ایران است، اما نباید آن را پایان راه دانست. با ترکیب دو راهبرد اصلاحات اقتصادی در داخل و ابتکارهای دیپلماتیک در عرصه بینالملل میتوان اثرات آن را کاهش داد و حتی آن را به فرصتی برای بازتعریف جایگاه ایران تبدیل کرد. تاریخ نشان داده است که کشور ما هر زمان بر عقلانیت، انسجام و ابتکار تکیه کرده توانسته از بحرانها عبور کند. امروز نیز این مسیر بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد.
*روسیه و چین در واکنش به فعال شدن مکانیسم ماشه علیه ایران چه خواهند کرد؟
روسیه و چین به صراحت اعلام کردهاند در صورت فعالسازی مکانیسم ماشه این تحریمها را اجرا نخواهند کرد. این موضع تغییری اساسی در موقعیت این دو کشور نسبت به دوران قبل از برجام محسوب میشود. در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰روسیه و چین نیز توان هستهای ایران را تهدیدی علیه خود میدیدند و به همین دلیل به آن قطعنامهها رای مثبت دادند. اما پس از برجام و اثبات پایبندی ایران به تعهداتش که در ۱۵ گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی تایید شد این دو کشور دریافتند که طرف غربی تعهداتش را نقض کرده است. پس از خروج آمریکا از برجام روسیه و چین سه بار در شورای امنیت مانع از تحریم ایران توسط آمریکا شدند که نشان دهنده تغییر نگرش آنهاست. امروز اگرچه روسیه و چین در گذشته به آن قطعنامهها رای دادهاند اما به دلیل تغییر شرایط و نقض برجام توسط غرب حاضر به اجرای مجدد آن تحریمها نیستند. این امتناع میتواند به ایران کمک کند تا فشارهای ناشی از بازگشت تحریمها را بهتر مدیریت کند. علاوه بر این باید سایر کشورهای جهان را نیز متقاعد کرد که علیرغم عدم اعلام رسمی در عمل این تحریمها را به طور کامل اجرا نکنند. نکته دیگر اینکه تحریمهایی که هم اکنون علیه ایران اعمال میشوند اصلا قابل مقایسه با تحریمهای سازمان ملل نیست. یعنی تحریمهای فعلی خیلی بیشتر و گستردهتر و وسیعترند. تنها تأثیر فعالسازی مکانیسم ماشه این است که ایران را تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار میدهد و این یعنی ایران تهدیدکننده صلح و امنیت دنیا است.
*در چنین شرایطی ایران باید چه نوع کنش گری را در عرصه بین المللی در دستور کار قرار بدهد؟
در چنین شرایطی دیپلماسی ایران در شرایط کنونی نباید در دام دوگانه تسلیم یا تقابل گرفتار شود. راهبرد سوم که بر پایه واقع بینی استوار است استفاده همزمان از اهرمهای دیپلماتیک، حفظ همکاری محدود و حساب شده با نهادهای نظارتی و در عین حال شتاب بخشی به اصلاحات اقتصادی برای کاهش آسیب پذیری است. ایران باید با ادامه تحرکات دیپلماتیک و ارائه پیشنهادهای جدید و ابتکاری با تشکیل یک ائتلاف غیررسمی متشکل از متحدان خود مانند روسیه و چین و حتی بازیگران بی طرف یا ناراضی در غرب هزینههای فعالسازی مکانیسم ماشه برای اروپا و آمریکا را افزایش دهد. در نهایت مدیریت موفق این بحران درکنار حفظ تصویر یک فعال معقول و طرفدار گفت وگو کلید حفظ منافع ملی و امنیت کشور در این مقطع حساس خواهد بود.
ارسال نظر