گزارش «آرمان ملی» از افزایش اضطراب بین افراد بعد از جنگ
کاهش سطح تابآوری بعد از جنگ
آرمان ملی – شفق محمدحسینی: آثار جنگ دوازده روزه، تنها بر پیکر ساختمانها و داغ مادران عزاداری نبود که هنوز رخت سیاه برتن دارند. بسیاری افراد هنوز از اضطراب پس از آن دوازده روز فارغ نشدهاند. برخی با تماشای مداوم اخبار همچنان درگیر تنش و استرس هستند. این میان برخی روانشناسان از افزایش مراجعان خود خبر دادهاند، که باتوجه به تنش و شوک ناشی از جنگ، طبیعی است. اما اغلب مردم، دچار اضطرابی مزمن شدهاند، که برخی با وجود مشغله روزانه، به آن اهمیتی نمیدهند. برخی هم که مشکلات جدیتری دارند، جیبشان خالیتر از آن است که بتوانند برای مشاوره هزینه کنند.

در همین راستا، حسین روزبهانی، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه، درباره مراجعان قبل و بعد از جنگ خود به «آرمان ملی» گفت: من براساس تجربه بالینی و تعداد مراجعان خودم، اگر بخواهم قبل و بعد از جنگ را با هم مقایسه کنم، چند اتفاق رخ داد. یکی اینکه مراجعانی که قبل از جنگ برای درمان مراجعه میکردند، خیلی از آنها بعد از جنگ دیگر مراجعه نکردند. علت آن را هم میشود استاپ یا قفل شدن مغز یا تفکری که به ذهن برخی افراد میآید که اصلا چرا من باید تلاش کنم. به نوعی شوک به زندگیشان وارد شده است و در حالت شوک به سر میبرند و برخی فاصله گرفتند و دیگر مراجعه نکردند. مثلا یکی از این افراد که بعد از سه هفته مراجعه کرد، خودش به من گفت که کاش منشی شما پیگیری کرده بود و با من تماس میگرفتید که مراجعه کنم برای ادامه روند درمان و من خودم قفل شده بودم و توان تصمیمگیری نداشتم. این خودش مساله مهمی است که برخی بیماران نیازمند پیگیری از طرف درمانگران هستند و باید مراکز درمانی که خدمات روانشناسی و روانپزشکی را ارائه میدهند به این نکته توجه کنند، که پیگیری روند درمان بیمار بسیار ضروری است، بهخصوص در شرایط بحرانی مانند آنچه ما در زمان جنگ دوازده روزه با آن روبهرو بودیم. این روانشناس بالینی در ادامه گفت: اتفاق دیگری که افتاد، این بود که مراجعانی که یک سال قبل به من مراجعه میکردند و درمانشان به پایان رسیده بود، تقریبا از یکی دوروز بعد از جنگ، دوباره مراجعه کردند.
زوجها دچار تنش
او با اشاره به شرایط افرادی که در قبل از جنگ درحال درمان بودند، نیز گفت: افرادی که قبل از جنگ مراجعه کرده بودند و مشکلاتشان برطرف شده بود و روابطشان، در مورد زوجها، درست شده بود، حالا بعد از جنگ و شرایط حاکم برآنها در زمان جنگ، سبب آسیب مجدد به روابطشان شده بود. حتی موارد بسیاری بود که به قطع ارتباط و حتی تصمیم به طلاق رسیده بودند، حالا بهخاطر تنشهایی که در زمان جنگ با آن روبهرو بودند و به این دلیل که انسانها نسبت به رویدادهای استرسزا، توانایی هایشان کاهش پیدا میکند و با هم متفاوت هستند، نتوانسته بودند تنشهای بین خود را مدیریت کنند و روابطشان به چالشهای جدی خورده بود و حتی به قطع آن میاندیشیدند که آنها هم دوباره مراجعه کردند و برای ترمیم روابط خود همچنان تلاش میکنند. افرادی هم به دلیل شرایط جنگ حال روحیشان هم بدتر شده بود و برخی اضطراب و افسردگی داشتند و موارد اینگونهای در برخی افراد تشدید شده بود.
این استاد دانشگاه درباره مراجعان تازهای که بعد از جنگ مراجعه کرده بودند، نیز گفت: افرادی که تازه بعد از جنگ مراجعه کردند و مراجعان تازه بودند هم در چند گروه بودند، یکی افرادی بودند که روابطشان به چالش کشیده شده بود و در زمان جنگ دچار شوک شده بودند و مشکلاتشان جدیتر شده بود. زوجهای بسیاری مراجعه کردند که در روابطشان دچار مشکل شده بودند. افراد دیگری هم بودند که اضطراب هایشان زیادتر شده بود و اضطراب فراگیر پیدا کرده بودند. برخی نیز دچار مشکلات بیخوابی شده بودند و کیفیت خوابشان پائین آمده بود و در خواب کابوس میدیدند. برخی هم دچار اختلال استرس پس از سانحه یا ptsd شده بودند. اغلب افراد جدید دارای این مشکلات بودند.
برخی هنوز ترس دارند
او درباره افزایش تعداد مراجعان نیز گفت: سطح تابآوری قطعا بعد از جنگ پائین آمده است. برخی افراد هنوز این ترس را دارند که شاید جنگی دوباره اتفاق بیفتد و این افراد باید سعی کنند که کمتر اخبار جنگ را دنبال کنند. من با توجه به اینکه قبل از جنگ هم مراجعان بسیاری داشتم، میتوانم این گونه بگویم که تعداد مراجعانی که بهخاطر جنگ روابطشان آسیب دیده و یا بهخاطر جنگ دچار اختلالات اضطرابی شدند و به من مراجعه کردند، اگر بخواهم با قبل از جنگ مقایسه کنم، تقریبا بین 20 تا 30 درصد افزایش پیداکردند. این را فقط براساس تجربه بالینی خودم و براساس جامعه آماری خودم میگویم که علت این مساله آن شوک ناشی از جنگ است.
روزبهانی افزایش مراجعه کنندگان به دلیل جنگ را طبیعی دانست و گفت: مشکلات و اختلالات هم که میخواهد شکل بگیرد و یا ایجاد شود، حتما باید یک رویداد استرسزا رخ دهد، که میتواند از طلاق، تصادف، شکست عشقی و حتی رویدادهای غیرقابل پیشبینی مانند جنگ هم میتواند باشد. او با اشاره به نقش اخبار تنشزا در افزایش استرس، گفت: سعی کنید که اخبار را از خبرگزاریهای معتبر پیگیری کنید. برخی خبرگزاریها، چه در داخل و خارج، برای اینکه بیشتر بازدید داشته باشند، مطالبی را بیان میکنند که فشار روانی بر فرد وارد میکند و دچار چالش و ایجاد تنش در افراد شود. مثل اینکه برخی خبرگزاریها مدام تکرار میکنند که ممکن است دوباره جنگ شود. برخی خبرگزاریهای خارجی نیز به دنبال افزایش فشار روانی بیشتر در جامعه هستند و به دنبال تخریب اعتماد عمومی و همدلی بین مردم هستند و جامعه را دچار دوگانگی روانی و استرس و افزایش تنش کنند. احساس ناامنی در افراد ایجاد کنند و اصطلاحا به دنبال جنگ روانی هستند، که براساس اثر تکرار یک خبر و اخبار مختلف در یک راستا، باورهای اشتباهی را در افراد ایجاد کنند. این مساله را بهخصوص من در مراجعانم مشاهده کردم که میگویند ماهنوز ترس داریم که دوباره جنگ شود و این مساله دغدغه خیلی از افراد شده است. پس بهتر است که از منابع معتبر موارد را برداشت کنیم.
مواد خوراکی محرک
این روانشناس بالینی درباره افرادی که توان مراجعه به روانشناس را ندارند، نیز گفت: من این افراد را درک میکنم و در زمان جنگ هم سعی کردم مشاوره رایگان به افراد بدهم. حالا هم در حد توانم به افرادی که بتوانم کمک میکنم. افراد باید سعی کنند از موادغذایی محرک مثل نوشابه، نسکافه، کاکائو، قهوه، نوشیدنیهای الکلی و سیگار استفاده نکنند، و مصرفشان را کم کنند تا اضطرابشان کاهش پیدا کند. مساله دیگر این است که تا میتوانند کمتر فست فودی مصرف کنند. اگر بتوانند صبحها حدود نیم ساعت پیادهروی کنند، که این باعث بالارفتن سطح سروتونین میشود که هم حس بهتری به آنها منتقل میشود هم روی سطح اضطرابشان اثر میگذارد و هم بر افسردگی و حتی وسواس اثرگذار است. سعی کنند از تکنیکهای یوگا و مدیتیشن استفاده کنند، مانند تنفس دیافراگمی که میتوانند چشمانشان را ببند و از بینی 5ثانیه دم و مستقیم به داخل شکم، هوا را سه ثانیه داخل شکم نگه داشته و هفت ثانیه بازدم از دهان انجام دهند و مسیر تنفسشان را دنبال کنند. در طول روز این کار را انجام دهند. علت اینکه افراد اضطراب دارند، این است که بیشتر در آینده هستند و علت اینکه افراد دچار افسردگی میشوند این است که بیشتر در گذشته هستند و هدف از این تمرینات این است که در زمان حال باشند. همچنین نوشتن احساسات و افکار هم بسیار کمک کننده است.
او با اشاره به نقش خانوادهها در کاهش استرس نیز گفت: بسیار مهم است که خانوادهها سر یک میز یا سفره با هم غذا بخورند. این خودش در ارتقای سلامت روان خانواده مهم است. خانوادهها سعی کنند طوری با فرزندانشان رفتار کنند که بچهها بتوانند در مورد ترسها و احساساتشان با آنها صحبت کنند وبتوانند سوالاتشان را بپرسند تا بتوانند تخلیه هیجانی شوند. زوجها و خانوادهها سعی کنند فعالیتهای مشترک را انجام دهند که همین سبب ترشح دوپامین میشود. بیشتر با هم وقت بگذرانند و فعالیتهای خانوادگی را بیشتر کنند. مثلا اگر ماهی یکبار پارک میرفتند، با توجه به اینکه هزینه زیادی هم ندارد، تعداد دفعاتشان را افزایش دهند، تا بتواند آرامش و حس خوب را در خانواده افزایش دهد.
ارسال نظر