درسهایی از جنگ 12 روزه
جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ملت ایران درسها و عبرتهایی به همراه داشت که باید تحلیلگران حوزههای مختلف سیاسی، امنیتی، اطلاعاتی، اجتماعی، نظامی و بینالمللی در قالب گفتمانی به تجزیه و تحلیل آن بپردازند. اینکه 400 هواپیمای فوق مدرن ساخت آمریکا همراه با هزاران پهپاد در یک برنامهریزی دقیق و از قبل طراحی شده به کشوری عضو رسمی جامعه جهانی حمله و مردم بیگناه را بمباران کنند نشانه ظهور پدیدهای به نام قانون جنگل در تعاملات بینالمللی است.
در این قانون طرف قلدر و قدرتمند میخواهد قدرت خود را اعمال و طرف مقابل را نابود کند و این خطرناکترین مرحله در مناسبات بینالمللی است زیرا امنیت و صلح جهانی را مورد تهدید قرار میدهد. سکوت نهادهای بینالمللی در برابر این حمله وحشیانه که به شهادت فرماندهان تراز اول نظامی، دانشمندان هستهای و مردم غیر نظامی منجر شد ثابت کرد که این نهادها تابعی از قدرتهای قانونشکن هستند. هر کشور دیگری در جهان غیر از ایران بزرگ بود در برابر این حمله وحشیانه فلج و تسلیم میشد اما پایداری وکیش ظلم ناپذیری ملت ایران، توانمندی نیروهای نظامی جان بر کف قواعد درگیری را تغییر و معادله جنگ را به سود ملت ایران تغییر داد. این جنگ از ماهها پیش از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی، برخی کشورهای غربی و منطقه با همراهی و کمک برخی مزدوران وطن فروش داخل و خارج کشور سازماندهی شده بود. جنگ تحمیلی 12 روزه یک جنگ کلاسیک نیست بلکه یک جنگ شناختی، ترکیبی همراه با فناوریهای روز بود که هدف آن نابودی تمام زیرساختهای شهری، نظامی و هستهای و تبدیل ایران به کشوری بیتاثیر در عرصههای منطقهای و بینالمللی بود. در واقع یک طرف معادله جنگ ملت ایران و مجموعه حاکمیتی و طرف دیگر معادله رژیم صهیونیستی و ناتو و برخی کشورهای پیرامونی جمهوری اسلامی بود اما ملت ایران بار دیگر ثابت کرد که واژه شکست جایی در قاموس سیاسی و نظامی این ملت بزرگ ندارد. در حقیقت جنگ 12 روزه را میتوان بزرگترین جنگ به لحاظ بهرهگیری متجاوزین از پیچیدهترین فناوریهای نرمافزاری و سختافزاری تلقی کرد زیرا برای نخستین بار در تاریخ جنگها این نوع تجهیزات به کار گرفته میشود. متجاوزین با برنامهریزی دقیق، حساب شده و با چینش مهرههای داخلی، منطقهای و جهانی و نفوذ خزنده در لایههای جامعه کمر به نابودی ملت ایران بسته بودند. برنامهریزی دشمن به قدری دقیق و مبتنی بر کلیه مولفههای یک پیروزی سریع نظامی بود که همه احتمالات در این حمله برقآسا در نظر گرفته شده بود. اما اراده خداوند که مقدر ساخته ملت شگفتیساز ایران همواره پویا و زنده باقی بماند بالاتر از همه محاسبات دقیق و شیطانی دشمن بود. ایران در پرتو رهبری خردمندانه رهبر معظم انقلاب، توان مدیریتی دولت و نهادهای حاکمیتی، هوشیاری ملت و انسجام داخلی توانست از یک پیچ تاریخی خطرناکی عبور کند اما این پایان راه نیست. اخیرا بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در یک سخنرانی ضمن شرح سیاستهای کلی این رژیم برای تغییر ساختار منطقه و ترورهایی که علیه شخصیتهای مهم محور مقاومت انجام داده تاکید کرد که در مورد ایران کارهای زیادی هنوز باقی مانده است. لذا خطر همچنان باقی است و نیروهای مسلح باید انگشت به ماشه باقی بمانند و انسجام داخلی نیز حفظ شود زیرا ممکن است دشمنان زخم خورده شیوههای دیگری را برای ضربه زده به ایران به کار گیرند. افزایش سطح هوشیاری ملی، تغییر تاکتیکهای جنگی، بهرهگیری دقیقتر از پدافند غیر عامل ملی، زیر نظر قرار دادن تحرکات برخی کشورهای پیرامونی و حفاظت فیزیکی هدفمند از شخصیتهای حاکمیتی میتواند توطئههای احتمالی دشمنان را در آینده خنثی کند.
حسن هانیزاده
تحلیلگر مسائل بینالملل
ارسال نظر