غلامعلی دهقان در گفتوگو با «آرمان ملی»:
ایران و آمریکا روی نقاط مشترک تأکید کنند
آرمان ملی- احسان انصاری: تعارض در کابینه ترامپ بر سر ایران و برکناری مایک والتز از مشاور امنیت ملی آمریکا بسیاری از معادلات مذاکرات ایران و آمریکا را تغییر داده است.

از سوی دیگر حضور و یا عدم حضور ویتکاف در دور بعدی مذاکرات نیز در هالهای از ابهام بود که البته نیویورک تایمز مدعی شده وی همچنان مذاکره کننده آمریکا با ایران خواهد بود. به نظر میرسد دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا از بسیاری جهات کلیدی و تعیین کننده خواهد بود. از سوی دیگر حمله یمن به فرودگاه بن گوریون تلآویو نیز در روزهای اخیر خبرساز شده است. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی تغییرات روزهای گذشته در کابینه ترامپ و چشمانداز پیش روی مذاکرات با غلامعلی دهقان استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی گفتوگو کرده است. دهقان در این زمینه معتقد است: «اگر ترامپ هم بخواهد از حقوق طبیعی ملت ایران در بهرهمندی از انرژی مسالمتآمیز جلوگیری کند و گوش به حرف تندروهای آمریکایی بدهد سبب تند شدن موضع ایران هم خواهد شد و شاید ایران هم به راههای دیگری فکر کند که خوشایند آمریکاییها نباشد. البته، ترامپ تا اینجا این مراقبت را انجام داده است ولی هنوز تا روز توافق باید مراقب تندروهای آمریکایی باشد. اگر آیزنهاور تحت تاثیر شرکتهای نفتی آمریکا و انگلیس و همچنین وسوسههای چرچیل، نخست وزیر انگلیس قرار نمیگرفت و همچنان از اقدامات دولت مصدق حمایت میکرد هیچگاه لازم نبود بعدها شاهد حرکتهای انقلابی از سوی ایرانیان باشد. در این شرایط بهترین کار آن است که ترامپ به حقوق طبیعی ملت بزرگ ایران در استفاده از انرژی هستهای مسالمتآمیز پایبند باشد و مباحث خارج از هستهای را هم وارد مذاکرات نکند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*تعارض در کابینه ترامپ درباره ایران به چه دلیل است و چه تأثیری بر روند مذاکرات ایران و آمریکا خواهد گذاشت؟
اختلافات دو بخش دولت ترامپ درباره ایران از ابتدای دولت دوم ترامپ آغاز و تا به امروز ادامه داشته که من معتقدم به مرحله آخر خود رسیده است. درست است که نشست روز شنبه ایران و آمریکا به تعویق افتاده است، اما انتقاد جدی و معنادار جونیور ترامپ پسر بزرگ ترامپ از تندروهای کابینه ترامپ میتواند دیدگاه خود ترامپ هم محسوب شود. این در حالی است که عزل مایک والتز مشاور امنیت ملی و معاونش جنجال رسانهای گستردهای به وجود آورده است. اختلاف در آمریکا نسبت به ایران مسبوق به سابقه است. در روزهای منجر به پیروزی انقلاب در سال ۵۷ هم این اختلافات میان عملگرایان و رادیکالهای آمریکایی بروز کرد که سرانجام جناح ونس- سالیوان برنده شد. ونس وزیر خارجه و سالیوان سفیر آمریکا در ایران بودند. در آن زمان زبیگنیو برژینسکی نماد رادیکالهای کاخسفید بود. سالیانی بعد در زمان رونالد ریگان همین اختلافات بازنمود پیدا کرد. مک فارلین نماد جریان عملگرا بود و واینبرگر وزیر دفاع از چهرههای شاخص جریان دیگر بود. حتی زمانی که نئوکانها کاملا جورج بوش پسر را در محاصره داشتند، بازهم این مجموعه هماهنگ به خود جرات حمله به ایران را نداد و ترجیح داد از انرژی متراکم بعد از قضیه ۱۱سپتامبر پس از ضربه به طالبان در افغانستان سراغ صدام حاکم وقت عراق بروند و این انرژی را آنجا تخلیه کنند. در شرایط کنونی نیز با توجه به اظهارات و اقدامات ترامپ و میل به مصالحه از سوی وی میتوان پیشبینی کرد این بار اوضاع از دفعات قبل هم شرایط به نفع جریان عملگرا و مصالحه گر آمریکا بهتر است.
* آیا هنوز ترامپ و حلقه اطرافش درباره ایران به یک جمعبندی نهایی نرسیده است؟ چرا بجز کابینه که رویکرد متناقضی در این زمینه در پیش گرفته اظهارات ترامپ نیز نسبت به ایران متناقض است؟
تصمیمات دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در ارتباط با ایران میتواند تبعات مثبت و منفی فراوان هم برای آمریکا و هم ایران داشته باشد. برای تقریب به ذهن فقط یک نمونه تاریخی کافی است. در قضیه ملی شدن صنعت نفت ایران دکتر محمد مصدق قصد داشت از حقوق طبیعی ملت ایران در بهرهبرداری از نفت خود بهعنوان نخست وزیر ایران دفاع کند. دولت وقت آمریکا یعنی دولت هری ترومن نشان میداد قصد مصالحه مابین ایران و انگلیس را دارد و تا حدودی قاعده انصاف را رعایت میکرد، اما با به قدرت رسیدن آیزنهاور از حزب جمهوریخواه که هم اکنون از ترامپ هم حمایت میکند و در یک تصمیم اشتباه، دولت آمریکا در یک اقدام مشترک با دولت وقت انگلیس به رهبری چرچیل حاضر به سرنگونی دولت مردمی و ملی وقت ایران به نخست وزیری دکتر مصدق شد و سبب شد تا دوباره نفت ایران تحت مدیریت غیر ایرانیان اداره شود. ظاهرا آمریکاییها با به دست آوردن سهم ۴۰درصدی برنده بودند اما همین دخالت آمریکا سبب شکلگیری کینه و کدورت مابین ایرانیان و آمریکا شد. این دخالت اشکار آمریکا سبب شد تا ۲۶سال بعد ایرانیان جبران آن حادثه را در تصرف سفارت آمریکا در تهران نشان دهند.
*به چه میزان احتمال میدهید ترامپ درباره ایران تحت تأثیر تندروها قرار بگیرد؟
واقعیت این است اگر ترامپ هم بخواهد از حقوق طبیعی ملت ایران در بهرهمندی از انرژی مسالمتآمیز جلوگیری کند و گوش به حرف تندروهای آمریکایی بدهد سبب تند شدن موضع ایران هم خواهد شد و شاید ایران هم به راههای دیگری فکر کند که خوشایند آمریکاییها نباشد. البته، ترامپ تا اینجا این مراقبت را انجام داده است ولی هنوز تا روز توافق باید مراقب تندروهای آمریکایی باشد. اگر آیزنهاور تحت تاثیر شرکتهای نفتی آمریکا و انگلیس و همچنین وسوسههای چرچیل، نخست وزیر انگلیس قرار نمیگرفت و همچنان از اقدامات دولت مصدق حمایت میکرد هیچگاه لازم نبود بعدها شاهد حرکتهای انقلابی از سوی ایرانیان باشد. در این شرایط بهترین کار آن است که ترامپ به حقوق طبیعی ملت بزرگ ایران در استفاده از انرژی هستهای مسالمتآمیز پایبند باشد و مباحث خارج از هستهای را هم وارد مذاکرات نکند.
اختلاف در آمریکا نسبت به ایران مسبوق به سابقه است. در روزهای منجر به پیروزی انقلاب در سال ۵۷ هم این اختلافات میان عملگرایان و رادیکالهای آمریکایی بروز کرد که سرانجام جناح ونس- سالیوان برنده شد
*مذاکرات ایران و آمریکا علاون بر اینکه از درون دولت ترامپ تهدید میشود تهدیدکنندگان بیرونی نیز دارد. به عنوان مثال حمله یمن به فرودگاه بن گوریون تلآویو یکی از اقداماتی بوده که در منطقه خبرساز شده است. عوامل بیرونی به چه میزان میتوانند روی روند مذاکرات ایران و آمریکا تأثیر بگذارند؟
در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه مقصر را ایران میداند و خواهان برخورد با ایران است، اما یمنیها بارها اعلام کردند که تا اسرائیل مشکل غزه را حل نکند به رویه خود ادامه خواهند داد. بنابراین در این دیدگاه مقصر خود اسرائیل است که قضیه غزه را فرسایشی کرده است و کشاندن پای ایران به ماجرا فقط بهانه است. هرچند ممکن است آمریکاییها از ایران بخواهند در این مورد دخالت کند. دیدگاه دوم معتقد است اتفاقا پرتاب موشک توسط یمن نشان میدهد اسرائیل با این خط دفاعی هوایی چقدر آسیب پذیر است و حتی سیستم پدافندی تاد هم جواب نداده است. به همین دلیل اسرائیل بهتر است در امور ایران دخالت نکند و حتی خواهان توافق باشد. اگر یمن با کمترین امکانات چنین میکند جمهوری اسلامی با توان موشکی خود میتواند چه بلایی اسرائیل درآورد؟ به همین دلیل نیز من بعید میدانم قضیه یمن مذاکرات را تحت تاثیر قراردهد. چشمانداز مذاکرات هم نشان میدهد در قضیه هستهای میتوان دوباره به بازی برد- برد فکر کرد. ترامپ چندین بار خواست خود را درباره اتمی نشدن ایران اعلام کرده است. از سوی دیگر ایران هم فعلا داشتن و ساختن بمب اتمی را به جهت مخالفت با فتوای مقام رهبری پیگیر نیست. بنابراین آمریکا میتواند همانند برجام ضمن قبول حق غنیسازی ایران به موفقیت مذاکرات امید داشته باشد.
*با توجه به شرایط موجود و در حالی که هنوز دور چهارم مذاکرات برگزار نشده مهمترین چالشهای پیش روی مذاکرات را چه میدانید؟
رویکرد درست و منطقی در این زمینه این است که در مذاکره چراغ سبز نشان داده شود نه اینکه با ارعاب و ایجاد خوف یک طرف بخواهد طرف دیگر را تحقیر کند. اتخاذ سیاست خوف و ارعاب در دور اول ترامپ راهی به جایی نبرد و در شرایط کنونی نیز قرار نیست جواب دهد. هم اکنون مدیریت سطح تنش مهم است. البته رسیدن به نقطه تفاهم از طریق رایزنیها امکانپذیر است. در دوره بایدن هرچند مصالحهای رسما شکل نگرفت، اما ایران توانست به خوبی نفت بفروشد و سطح نزاع هم کنترل شده بود. به نظر میرسد اگر آرامش در منطقه ادامه پیدا کند سطح نزاع ایران و آمریکا هم بهتر کنترل شود. البته اسرائیل مرتب ایران را تهدید به حمله نظامی میکند که بدیهی است هر حملهای با عکسالعمل ایران روبهرو خواهد شد و ممکن است اوضاع بحرانی شود. در مورد رفع تحریمها قضاوت زود است چرا که برخی تحریمها مصوبه کنگره را دارد اما مواردی هم است که رفع آنها در حوزه وظایف ترامپ است. البته هر احتمالی متصور است. چه کسی فکر میکرد در قضیه اوکراین پوتین متجاوز نباشد و برعکس زلنسکی مسبب و سببساز جنگ از سوی ترامپ معرفی شود؟ تاکید بر حق غنیسازی ایران به طور متعارف و داشتن سیستم موشکی ایران از خطوط قرمز ایران است. ترامپ هم بیشتر خواهان این است که ایران سلاح هستهای نداشته باشد. سیاست اعلامی نظام هم این بوده که داشتن و ساخت سلاح اتمی در دستور کار نیست چرا که فتوای مقام معظم رهبری اجازه نمیدهد. بنابراین ضمن وجود نقاط اختلاف نقطه مشترکی هم برای تفاهم وجود خواهد داشت.
ارسال نظر