آرمان - گروه اجتماعی: بزرگترين مشكل دختران اشتغال است. خيلي از دختران كه تحصيلكرده هم هستند با مزاياي خيلي كم و بيش از ساعات قانون كارمشغول فعاليتاند و كارفرما براي اينكه بيمهشان نكند عذرشان را ميخواهد. در حقيقت از دختران بهخصوص كساني كه نيازمندند، بيش از توانشان كار ميخواهند. مسالهاي كه متاسفانه مسئولان هرساله از آن با افتخار يادمیکنند اين است كه بيش از ۶۰درصد جمعيت دانشگاهها را دختران به خود اختصاص دادهاند، اما سوالي كه مطرح ميشود اين است كه رشتههاي دانشگاهي كه دختران در آن مشغول به تحصيلاند تا چه حد با نياز بازار كار تطابق و تعادل دارد. مهمترين مشكل دختران بعد از اتمام تحصيلات يافتن شغل مناسب است، چراكه دختران به اميد يافتن يك شغل و رسيدن به استقلال مالي به دانشگاه رفتهاند و همين تلاش براي پيداكردن كار و ادامه تحصيل تمايل آنها به ازدواج را كم ميكند و باعث بالارفتن سن ازدواج در بين دختران ميشود. در اينجا مشكل دوم مطرح ميشود: ازدواج. اشتغال دختران و رسيدن آنان به استقلال مالي تمايلشان را به ازدواج كاهش ميدهد و همين امر باعث بالارفتن سن ازدواج در دختران ميشود. نوشتن از مشكلات دختران در جامعههاي كوچك شهري بهاندازه خود مشكلات، آنها سخت و دشوار است. دختر امروز هميشه نگران آينده است و اعتمادبهنفسش از اينكه او را به نام دختربودنش محكوم به محدوديت ميكنند زخمي است. دختر امروز يا مادر فردا قانون نمي داند و اگر هم اطلاعاتي را بهدست ميآورد شيوه بهرهمندي و استفاده مناسب از اين قوانين را نميداند و با استفادههاي نابجا و زيادهروي جامعه را متزلزل مي كند. دختر امروز نگران تساويهاست و غافل از تفاوتها و خود اين عاملي است براي اينكه ندانسته عمل كند. دختر امروز باور ميخواهد. بايد به او فهماند از همان كودكي كه او دختر است با تمام ويژگيهاي خاص جنس مونث و تفاوت او با جنس مذكر بهمعناي حقارت نيست كه در ذهن برخی دختران جاگرفته. وقتي در خيابانها، كوچهها و دانشگاهها قدم بزنيم و نگاه كنيم بهراحتي آنچه برخي دختران امروز را به ابراز وجودهاي غلط ميكشاند مشاهده خواهيد كرد. آنها با تمام وجود جنسيتشان را ابزار ابراز وجود كردهاند و نه استعدادهاي درونيشان را. براي بررسي مشكلات دختران بهتر است ريشه اين مشكلات را پيدا كرد نه ظواهر.
دختران نسل جوان به میزان زیادی احساس محدودیت و تبعیض بین خود و پسران احساس میکنند و این مساله ذهن آنها را بسیار درگیر کرده و سبب کمبود اعتمادبهنفس آنها شده است. جامعه ایران معتقد به پیشرفت و برابری است. دختران انتظار حقوق اجتماعی خود را نیز در جامعه دارند. دختران زیادی از این شاکی هستند که چرا نباید بسیاری از کارها را انجام دهند درحالی که پسران خانواده از آزادی بیشتری برخورداربوده و توجه بیشتری را نیز دریافت میکنند. دختران نسبت به این موضوع واکنش نشان میدهند، زیرا آنها روحیه هیجانی دارند و جنبههای احساسی رفتار در آنها بیشتر است. تا چندسال گذشته ورود دختران به برخی رشتههای تحصیلی دانشگاهی مساله بود، زیرا تعداد آنها بسیار بیشتر از پسران است. بسیاری از آنها آمادگی و استعداد ورود به آن رشتههای تحصیلی را دارند، اما از ورود آنها به این رشتهها جلوگیریشده و نوعی تبعیض میان آنها و پسران به وجود آمده است. در نهایت این موضوع بر ویژگیهای روحی، خصوصیات و رشد شخصیتی دختران تاثیر منفی دارد و همچنین فشارها را نیز بر آنها بیشتر میکند.
بحرانهای اجتماعی برای دختران
یک کارشناس بالینی و مدرس دانشگاه نیز به «ایرنا» گفت: برخی دختران دچار خلأ عاطفی و بحران هویت هستند که لازم است راهکارهای لازم برای استقلال و هویتبخشی به این دختران اتخاذ شود و از راهنماییهای یک روانکاو و رواندرمان بهرهمند شوند.صفورا غفوری گفت: برخی دختران و زنان آنقدر درمانده و غرق در مشکلات مختلف هستند که نمیدانند چگونه با مشکلات خود برخورد کنند و در این حین یک روانکاو و روانشناس بهعنوان کسی که مسائل را از خارج از ماجرا بررسی میکند میتواند به آنان در حل مشکلات و آسیبها بسیار کمک کند و بهترین اقدام ممکن را به آنها پیشنهاد دهد. وی اضافه کرد: خانوادهها باید درباره تربیت و رفتار با دختران مهارتهای لازم را آموزش ببینند و فضای خانواده را بهنحوی مدیریت کنند که دختران بتوانند حرف دلشان را بدون ترس و نگرانی به والدین خود بیان کنند. جامعه نیز در قبال دختران مسئولیتهای سنگینی دارد و بهویژه در شرایط کنونی که آسیبهای فضای مجازی برای جوانان و بهویژه دختران خطرآفرین شده است باید با برگزاری دورههای آموزشی نسبت به روشنگری و ارتقای سطح آگاهی دختران اقدام شود.
تقویت اعتمادبهنفس در دختران
یکی از مشکلات معمول در میان دختران جوان کمبود یا ضعف اعتمادبهنفس است. اعتمادبهنفس یعنی علم و آگاهی و داشتن یک تصویر درست از استعدادها، تواناییها، محدودیتها و هدفها. یعنی فرد باید بداند چه هدفی را انتخاب میکند و آن هدف چقدر با تواناییها و قابلیتهای او سازگار است. اعتمادبهنفس یعنی باورداشتن فرد به تواناییها و استعدادهای خود و احساس رضایتمندی مثبت او نسبت به خود. اعتمادبهنفس در حالت چهره، رفتار، طرز صحبتکردن و حرکت افراد مشخص و آشکار است. افراد دارای اعتمادبهنفس بالا با گشادهرویی با دیگران برخورد میکنند، انتقادپذیرند، اشتباهات خود را بهراحتی میپذیرند، تواناییهای خویش را باور دارند و احساس ارزشمندی هم نسبت به خود و هم نسبت به دیگران دارند. دختری که اعتمادبهنفس دارد خود را میشناسد و به درجهای از خودشناسی رسیده که از زندگیاش لذت میبرد و موانع موجود بر سر راه را بهمعنای شکست همیشگی و بدبختی خود نمیداند. او به سطحی از رضایت درونی رسیده که قدر نعمتهایی را که در اختیار دارد میداند. او معمولا بهدنبال چیزی نیست که ندارد، بلکه از آنچه دارد حداکثر استفاده را میکند. او به دنیا با دید مثبت نگاه میکند و تلاش دارد جنبههای مثبت زندگی را ببیند. قدم اول برای بهدستآوردن اعتمادبهنفس، خودباوری است، چراکه خودباوری به فرد یاری میرساند تا خود را بهتر بشناسد. در کنار آن، یکی از نیازهای اساسی هر فردی در زندگی، داشتن احساس خوب در مورد خود است. هر دختر جوانی نیاز دارد خود را از نظر جسمی، فکری، احساسی و عاطفی، انسانی سودمند، باارزش و متعالی بداند. چنین احساس زیبایی انگیزه و محرک وی برای توفیق در اجرای اموری است که زندگی بر دوش و عهدهاش میگذارد. یک دختر جوان بدون دادن اعتبار و ارزش لازم به خود هرگز قادر نخواهد بود که از احساس آرامش و آسایش درونی بهرهمند شود. دختر جوانی که به خود و هدفش اطمینان ندارد، شک دارد بتواند به هدفش جامه عمل بپوشاند. او از مشکلات زندگی میهراسد و به همین دلیل آسانترین و کممسئولیتترین راه را در پیش میگیرد، اما دختران جوانی که از اعتمادبهنفس لازم برخوردارند، نیازها و خواستههای خود را بهطور کامل و روشن بیان میکنند. آنان از ابراز حقیقت ترس چندانی ندارند. با داشتن اعتمادبهنفس میتوان احساس امنیت بیشتری کرد؛ امنیتی که به دختران جوان اجازه میدهد به دنیای خارج از وجود خود پا گذاشته و مسئولیت کامل احساسات و رفتار خود را بهعهده بگیرند و بر رشد روانی، ارتباطی و شغلی خود بیفزایند.