یقین بدانید پزشکیان- همانطور که در موضوع معرفی کابینه پیش آمد- باز هم مجبور خواهد شد برای حفظ ایران از خیلی چیزها بگذرد. شاید رنجش های اولیه برخی دوستان از رئیس جمهور، تازه اولِ مصیبتهای شخصی پزشکیان باشد، در این مسیر دشوار. سرآغاز هزینه هایی که یک شخصیت خدا ترس و وطن پرست باید برای حفظ ایمان و ایرانش بدهد. راضی به نوشتنش حتی نیستم، ولی شاید پزشکیان هم مثل هاشمی، روزی مجبور شود در برابر دوراهی حفظ ایران یا فرزندش، قرار بگیرد. مشکلی بزرگ که البته به زعم هاشمی، از شیرین ترین مصائب عمرش بود. ۳- این چند سطر را نوشتم تا همه بداننداز تحمیل هزینه بر پزشکیان، طَرفی نخواهند بست. در همین قضیه «معرفی کابینه» یا به قول معروف از همان «بهارِ ریاست جمهوری پزشکیان» پیدا شد که او «برای حفظ ایران»، نه تنها با هیچکس تعارف ندارد، بلکه حاضر است از منافع خود و خودی و خانواده بگذرد و قهر یاران و رنج دوستانش را ببیند، ولی قدمی از مسیر «حفظ ایران» برنگردد. ۴- مسیر حفظ ایران هرگز مسیر آسانی نبوده و نیست. هاشمی سی سال زخم زبان خورد، هزینه داد. آنهم بابت دو اقدام تاریخی برای حفظ ایران!. اولی پایان جنگی ۸ ساله بود و دومی ۸ سازندگی!، هر دو هم برای حفظ ایران. شوخی نیست تحمل سی سال سختی، ولی وقتی پای حفظ ایران در میان آمد، از اوجب واجبات شد برای هاشمی!. پس اصلا کار پزشکیان را کار ساده ای فرض نکنید. البته پزشکیان اصلا از جنس افرادی نیست که دنبال قهرمان سازی از خود باشند. او از تبار مصلحانِ واقعی و سربازانی دلباخته است که جان بر سر حفظ ایران گذاشتند. پزشکیان «دانسته» پا به میدانی گذاشت که کمتر عاقلی، حاضر بود پای به آن بگذارد. اما حفظ ایران، افسونی هم دارد که اگر رو بنماید بر انسانی صادق، چنان مجنونی می سازد از او، که نه تنها تا آخر پای معشوقش، وفادار می ایستد، بلکه اگر لازم باشد جانش را هم برای حفظش می گذارد. پس آقای پزشکیان. این جان شما و جان ایران. البته این حرف من نیست، حرف شمس تبریزی است که فرمود. «به عاشق ده تو هر جا شمع مردهست، که او را صد هزار، انوار باشد!».
*محمدمحمودی
فعال رسانهای