گزارش «آرمان ملی» از هجمههای اخیر علیه عباس عراقچی
حمله تندروها به سردار دیپلماسی
آرمان ملی: در روزهایی که کشور بیش از هر زمان دیگری به آرامش، اجماع درونی و همافزایی در مسیر کاهش تنش با جهان نیاز دارد، برخی جریانهای داخلی به جای حمایت از تلاشهای دیپلماتیک، با حملات مکرر به وزیر امور خارجه، فضا را برای دستگاه سیاست خارجی دشوار کردهاند. این در حالی است که سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، با اتخاذ مواضعی سنجیده و در چارچوب اصول دیپلماسی رسمی جمهوری اسلامی، در حال تلاش برای خروج ایران از شرایط بحرانی و تنشزده در مناسبات بینالمللی است.

او در گفتوگوهای مختلف با رسانههای داخلی و خارجی، همواره از حقوق مسلم هستهای ایران دفاع کرده و تلاش داشته با کاهش سوءتفاهمها، مسیر را برای احقاق منافع ملت هموار سازد. با این حال، برخی رسانههای خاص و وابسته به جریانهای تندرو، حملات هدفمندی را علیه او سامان دادهاند؛ حملاتی که نه بر مبنای نقد منطقی، بلکه بیشتر با انگیزههای جناحی، تخریبگرانه و از موضع تقابل با دولت صورت میگیرد. نگاهی به پیشینه عراقچی نشان میدهد او از ابتدای انقلاب، در نهادهای نظامی و سپس در ساختار رسمی دیپلماسی کشور حضور مؤثری داشته و در تمام این سالها، هیچگاه حتی یکبار هم موضعی مغایر با سیاستهای کلان نظام نگرفته است. نقش محوری او در توافقنامه وین و تلاشهایش در مسیر تثبیت حقوق هستهای ایران، گواهی روشن بر تعهدش به منافع ملی است. با این همه، اکنون و تنها به بهانه برخی اظهارنظرها در مصاحبه اخیرش، مورد هجمه قرار گرفته؛ آن هم در حالی که اظهاراتش آشکارا در چارچوب کاهش تنش، و بر اساس هنجارها و قواعد دیپلماسی بیان شده است. از سوی دیگر، نباید فراموش کرد که عباس عراقچی، به عنوان وزیر امور خارجه، مسئول مستقیم سیاست خارجی کشور است و از دیدار خود با مقام معظم رهبری خبر داد؛ نکتهای مهم که به روشنی نشان میدهد مواضع او نه تنها بیارتباط با سیاستهای کلان کشور نیست، بلکه در هماهنگی کامل با آن اتخاذ شده است. بنابراین، این تصور که عراقچی ممکن است سخنی برخلاف اصول اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی بیان کرده باشد، از اساس نادرست و فاقد اعتبار است.
* ادامه تخریب ظریف؟
جریانهایی که امروز به طور سازمانیافته به عراقچی حمله میکنند، پیش از این نیز سوابق مشابهی در حمله به دیپلماتهای ارشد داشتهاند. نمونه بارز آن، حملههای مکرر به محمدجواد ظریف در سالهای اخیر است؛ زمانی که او در مقام وزیر امور خارجه، در کوران مذاکرات هستهای و تلاش برای گشودن گرههای سیاسی و اقتصادی، هدف اتهامزنیهای بیپایه قرار گرفت. همان کسانی که امروز عراقچی را به عبور از خطوط قرمز متهم میکنند، دیروز ظریف را بابت ایستادگی در برابر فشارها در مذاکره با قدرتهای جهانی، مورد حمله قرار میدادند. این پرسش جدی وجود دارد که چرا این طیف از سیاسیون و رسانهها، در برابر هر اقدامی که میتواند باری از دوش ملت بردارد یا فشاری از سوی آمریکا و اروپا را کاهش دهد، مقاومت میکنند؟ آیا منافع ملی برای آنان اولویت دارد یا منافع جناحی؟ چرا هرگاه روزنهای برای گشودن گرههای دیپلماتیک ایجاد میشود، این طیف به جای حمایت، به تخریب روی میآورد؟
* حمله به عراقچی؛ چرا؟
نمونه آشکار این دست رفتارهای غیر اصولی را میتوان در یادداشت اخیر مدیرمسئول کیهان دید که در واکنش به مصاحبه عراقچی با فاکسنیوز، با ادبیاتی تند و هشدارآمیز، وزیر امور خارجه را متهم به انحراف از مسیر سیاست رسمی کشور کرده و از او خواست که سخنانش را اصلاح کند! عراقچی در مصاحبه گفته بود: «بیایید راهحلی مبتنی بر مذاکره برای برنامه هستهای ایران پیدا کنیم. ما پیشتر چنین کردیم و به توافقی رسیدیم که به برجام معروف شد... میتوانیم به توافقی مشابه یا حتی بهتر از آن دست یابیم.» شریعتمداری در واکنش نوشته: «انتظار میرفت که وزیر خارجه فقط به یک نمونه از دستاوردهای برجام اشاره میکردند و توضیح میدادند که این توافق غیر از خسارت محض، چه سودی برای کشور داشته است.» او با یادآوری خروج دولت ترامپ از برجام و با اشاره به خواستههایی همچون محدودسازی برنامه موشکی ایران، پرسیده: «آیا منظور آقای عراقچی از توافقی بهتر از برجام، توافقی است که خواستههای ترامپ را تأمین کند؟» بخش دیگر این یادداشت به انتقاد از سخنان عراقچی درباره اسرائیل اختصاص داشت. وزیر خارجه در مصاحبهاش گفته بود: «ما هیچوقت قصد محو کردن اسرائیل از نقشه جهان را نداشتهایم.» مدیرمسئول کیهان در واکنش نوشته است: «اسرائیل یک رژیم جعلی و یک غده سرطانی است... کاش آقای عراقچی میفرمودند ما به تبعیت از امام راحل و رهبری معتقدیم که اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود.»
* واقعگرایی یا عدول از اصول؟
در حالی که شریعتمداری و همفکران او سعی دارند سخنان عراقچی را نشانه عدول از مواضع اصولی نظام معرفی کنند، باید به نکتهای ظریف و در عین حال کلیدی توجه داشت: دیپلماسی، زبان نرم و گاه پیچیده نظام در سطح بینالمللی است و گاهی از این زبان برای گفتن به قصد نگفتن استفاده میشود. اظهارات وزیر امور خارجه در رسانههای جهانی، باید بر مبنای منافع ملی، شرایط جهانی و منطق مذاکره تنظیم شود. در مواردی لازم است زبان دیپلماتیک، انعطافپذیرتر و عقلانیتر از لحن تبلیغاتی یا نظامی باشد. نمونهای از این واقعگرایی را میتوان بازتاب سخنان رهبر انقلاب درباره شعار «مرگ بر آمریکا» دید که در رسانهها بازتاب گستردهای داشته است. در آن بیان، به وضوح تاکید شده بود که این شعار متوجه سیاستهای ظالمانه دولت آمریکاست، نه مردم آن کشور.
* حمایت در آستانه مذاکره
در شرایطی که فشارهای بینالمللی علیه ایران افزایش یافته و روندهای جهانی پیچیدهتر از گذشته شدهاند، ضرورت دارد که دیپلماتهای کشور با حمایت همهجانبه جریانهای داخلی، بتوانند از ظرفیتهای دیپلماتیک برای کاهش تهدیدات و ایجاد فرصت بهرهبرداری کنند. واقعیت آن است که عراقچی امروز، نهتنها نماینده سیاست خارجی، بلکه نماینده عقلانیت، میدان و منافع ملی در ساختار تصمیمگیری ایران است. او با پشتوانه سالها تجربه و تعامل در سطوح مختلف با طرفهای متعدد، اکنون میتواند در مسیر گفتوگو با اروپا و حتی آمریکا، فرصتهایی را برای کشور ایجاد کند؛ فرصتهایی که بدون حضور فردی در تراز او، ممکن است از دست برود. سؤال اساسی آن است که در وضعیت حساس کنونی، چه کسی بهتر از عراقچی میتوانست نماینده شایسته دیپلماسی ایران باشد؟ پاسخ روشن است: اگر قرار است از فرصتهای ممکن در عرصه دیپلماتیک بهرهبرداری شود، باید کسانی چون عراقچی را نه تخریب، بلکه تقویت کرد و تردید نیست که عراقچی امروز نماینده دیپلماسی و میدان است.
ارسال نظر