| کد مطلب: ۱۱۶۹۱۱۲
لینک کوتاه کپی شد

مجید ابهری در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

ناترازی برق نشان از توسعه نیافتگی است

آرمان ملی- احسان انصاری: قطع ناگهانی و مکرر برق در سراسر کشور به یکی از چالش‌های اساسی زندگی مردم تبدیل شده است؛ این اختلالات اگرچه در ظاهر شاید برای بسیاری فقط قطعی‌های کوتاه‌مدتی به نظر بیاید اما برای زیرساخت‌های کلیدی نظیر ایمنی جاده‌ها، ارتباطات پایدار، ترافیک شهری و سلامت شهروندان پیامدهای سنگینی دارد.

ناترازی برق نشان از توسعه نیافتگی است

در دنیای امروز، وابستگی انسان‌ها به انرژی برق در همه ابعاد زندگی شهری و روستایی انکارناپذیر است. قطعی‌های برق به‌خصوص وقتی بدون برنامه‌ریزی و به شکل غیرمنتظره رخ می‌دهد، تأثیرات عمیقی بر زندگی و آرامش شهروندان به جا می‌گذارد. چنین اختلالاتی، افزون بر تأثیرات اقتصادی و اجتماعی، به ویژه در حوزه‌هایی که نیاز به اطمینان و امنیت بیشتر است، اثرات مستقیم‌تری به همراه دارد؛ از سویی، کاهش نور و مختل شدن سیستم‌های امنیتی و ارتباطی می‌تواند استرس و اضطراب را در افراد افزایش دهد و از سوی دیگر، جاده‌های تاریک و تجهیزات ایمنی غیرعملیاتی، امنیت جاده‌ها و مسیرهای مواصلاتی را تهدید ‌کند. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی مهم‌ترین پیامدهای اجتماعی قطعی برق با دکتر مجید ابهری آسیب‌شناس اجتماعی گفت‌وگو کرده است. ابهری در این زمینه معتقد است: «اغلب دولت‌ها و مدیران بیش از آنکه به دنبال اهداف بلندمدت و توسعه پایدار باشند به فکر امور روزمره کشور و اقناع افکار عمومی برای تثبیت جایگاه خود بوده‌اند. به همین دلیل نیز از بسیاری از دلایل آشکار که می‌توانست در سال‌های بعد چالش آفرین باشد عبور کردند. این وضعیت را به خوبی می‌توان در محیط زیست کشور مشاهده کرد. اگر در دهه‌های گذشته رویکرد علمی و منطقی درباره محیط زیست در پیش گرفته بودند امروز با این همه چالش جدی در محیط زیست مواجه نبودیم. در واقع نداشتن برنامه‌ریزی بلندمدت در زمینه‌های مختلف و تلاش برای توسعه پایدار حلقه مفقوده توسعه پایدار در کشور بوده است. در شرایط کنونی زیان‌های ناشی از قطع برق چه در زمینه‌های تولیدی وصنعتی و چه در حوزه پزشکی و درمانی و به طور کلی اکثر زمینه‌ها آثار و عوارض جبران ناپذیر به دنبال دارد.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

*قطع برق در مناطق مختلف کشور به یک چالش جدید برای خانواده‌های ایرانی تبدیل شده است. ادامه این وضعیت چه پیامدهایی اجتماعی به همراه خواهد داشت؟

در هر مقطع زمانی مفاهیمی ظهور و ترویج پیدا کرده که خاستگاه پیدایش و ریشه‌های مفهومی آنها نه تنها نامعلوم هستند بلکه گاه تا پایان عمر فرهنگی اینگونه عبارات بسترهای ساختاری و علل تبین آنها مجهول می‌مانند. یکی از اینگونه مفاهیم عبارت نوظهور ناترازی انرژی است که در حداکثر در ۶ ماه گذشته متولد و به مصارف کاربردی افزوده شده است. معمول‌ترین موارد کاربرد این ترکیب عدم تعادل عرضه و مصرف بنا بر علل مختلف و بعضا مجهول و نامعلوم بوده که یکی از معمول‌ترین پارامتر‌های کاربردی مرتبط با موضوع یادشده در زمینه‌های کاستی‌های آزاردهنده در مورد انرژی‌های حیاتی از جمله آب و برق است. با اندک تحلیل‌های منصفانه و بیان منطقی در این زمینه می‌توان عنوان کرد اصلی‌ترین دلایل مشهود و ملموس ضعف مدیریت و فقدان کارآمدی در رفع مبانی خلق این گونه مشکلات است. این در حالی است که با مقایسه وضعیت مدیریت انرژی ایران با کشورهای مشابه نتایج تأسف باری به دست می‌آید. در لیستی که در این زمینه منتشر شده سریلانکا با ۱۰ ساعت قطع برق در ماه حضور داشته و کشورهایی مانند بنگلادش، سودان، هاییتی، زیمبابوه، مالی، پاکستان و ایران در آن حضور دارند. این در حالی است که هیچ کشور توسعه یافته‌ای در این لیست حضور ندارد. البته یکی از دلایلی که بسترساز قطع برق شده تحریم‌های آمریکا علیه ایران بوده و در کنار آن باید به کهنگی و فرسودگی دستگاه‌های تولیدکننده برق نیز اشاره کرد. البته من همچنان مهم‌ترین مشکل را فقدان برنامه‌ریزی می‌دانم و معتقدم قطع برق نماد بارز بی‌برنامگی در مدیریت کشور است. در کشورهای اروپایی که خیلی کمتر از ما از نعمت گرمای خورشید برخوردار هستند کاربرد انرژی خورشیدی در لیست اصلی و ردیف اول انرژی‌های پاک قرار دارد. بعد از به‌کارگیری نیروگاه‌های بادی منجیل این حقیقت آشکار شد که در صورت تقویت مواضع دلسوزانه مدیران متعهد انرژی حاصل از نیروگاه‌های بادی می‌تواند به عنوان یکی از آلترناتیو‌های مهم شناخته شود.

یکی از دلایل بسترساز قطع برق، تحریم‌های آمریکا علیه ایران بوده و در کنار آن باید به کهنگی و فرسودگی دستگاه‌های تولیدکننده برق نیز اشاره کرد. البته من همچنان مهم‌ترین مشکل را فقدان برنامه‌ریزی می‌دانم

*چرا مدیران جامعه به راحتی از عوامل آشکار تشدید کننده بحران انرژی در دهه‌های گذشته عبور کردند؟

اغلب دولت‌ها و مدیران بیش از آنکه به دنبال اهداف بلندمدت و توسعه پایدار باشند به فکر امور روزمره کشور و اقناع افکار عمومی برای تثبیت جایگاه خود بوده‌اند. به همین دلیل نیز از بسیاری از دلایل آشکار که می‌توانست در سال‌های بعد چالش آفرین باشد عبور کردند. این وضعیت را به خوبی می‌توان در محیط زیست کشور مشاهده کرد. اگر در دهه‌های گذشته رویکرد علمی و منطقی درباره محیط زیست در پیش گرفته بودند امروز با این همه چالش جدی در محیط زیست مواجه نبودیم. در واقع نداشتن برنامه‌ریزی بلندمدت در زمینه‌های مختلف و تلاش برای توسعه پایدار حلقه مفقوده توسعه پایدار در کشور بوده است. در شرایط کنونی زیان‌های ناشی از قطع برق چه در زمینه‌های تولیدی وصنعتی و چه در حوزه پزشکی و درمانی و به‌طورکلی اکثر زمینه‌ها آثار و عوارض جبران ناپذیر به دنبال دارد. حضور نخبگان فنی و صنعتی در دانشگاه‌ها و مراکز تخصصی پشتوانه‌های ارزشمندی در این مسیر دشوار بوده و عدم توجه به پیشنهادات و راهکارهای خلاق و مشکل‌گشای آنها موجب ایجاد چالش‌های دشوارتر و بیشتر در این زمینه خواهد شد. نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که حسادت‌ها و تنگ‌نظری‌های بچگانه در مسیر‌های پژوهشی و مطالعاتی و همسویی با سنگ اندازی‌های کینه‌توزانه از سوی افرادی که درآمدهای هنگفت و نجومی آنها با بهره‌گیری از حرکات و برنامه‌های تازه به دوران رسیده‌های علمی و فنی به چالش کشیده می‌شوند، از عوامل اصلی توقف و یا ‌کندی حرکت‌های نوین تخصصی و علمی در کشور است که کمتر به آن توجه شده است. زیان‌های نجومی ناشی از خاموشی‌ها در مراکز مختلف در سطح کشور نارضایتی‌های اجتماعی را افزایش داده که با افزایش دما و شدت گرفتن بحران قطعی برق می‌تواند شکل پیچیده‌تری به خود بگیرد.

*این پیچدگی به چه صورت خواهد بود؟ آیا مردم ایران با توجه به چالش‌های مختلف در زندگی روزمره خود به این سبک زندگی عادت نکرده‌اند؟

در این زمینه دو نوع رویکرد وجود دارد. نخست اینکه مردم ایران ناچار به انتخاب چنین سبک زندگی هستند و دوم اینکه مردم ایران به دست خود چنین سبک زندگی را انتخاب کرده باشند. من فکر می‌کنم با توجه به شرایط اجتماعی ایران وضعیت اول بیشتر به واقعیت نزدیک است و مردم ایران ناچار به این سبک زندگی شده‌اند. نکته مهم‌تر اینکه مردم ایران به دلیل وجود چالش‌های جدی‌تر مانند چالش‌های اقتصادی زیاد به چالشی مانند قطعی برق نمی‌کنند و یا نمی‌توانند توجه کنند. در واقع تنها بخشی از مردم که اقتصاد آنها به برق و قطع آن وابسته است شاید نسبت به قطع شدن برق حساس‌تر باشند اما ذهن انسان ایرانی در شرایط کنونی به شکلی از مشکلات پر و تلنبار شده که نمی‌توان قطع برق را یک چالش بزرگ تصور کند و بلکه آن را درامتداد چالش‌های دیگر خود تصور می‌کند. از سوی دیگراخبار و تحریکات کینه‌توزانه مخصوصا در محورهای قیاسی با کشورهای همسایه در این زمینه موجب رنج بیشتر دلسوزان کشور شده است. من معتقدم در صورتی که این وضعیت ادامه پیدا کند تعطیلی کسب وکارهای کوچک و واحدهای تولیدی متوسط و بعضا بزرگ اصلی‌ترین نتیجه این ناترازی‌ها و حتی ناتوانی‌ها خواهد بود. براساس اعلام هیات‌مدیره واحدهای تولیدی در حال حاضر واحدهای تولیدی فولاد و ‌اقلام فلزی‌ مشابه با شرایط فعلی قطع برق تنها می‌توانند به ۱۰درصد از تعهدات خود عمل کنند. و با چنین شرایطی افزایش قیمت‌ها و ناکامی در ایفای تعهدات توسط آنها باید منتظر آشفتگی‌های تولیدی و اجتماعی وسیاسی در آینده‌ای نه چندان دور باشیم. همچنین بیکاری‌های آشکار و نهان ناشی از تعطیل کارگاه‌ها، گرانی و تورم از دیگر پیامدهای این وضعیت خواهد بود. در چنین شرایطی بهره‌گیری از توانایی‌های علمی، پژوهشی و تخصصی دانشگاه‌ها و مراکز حرفه‌ای و بیان واقعیت‌ها به شکل شفاف و روشن به مردم و پرهیز از وعده درمانی در هر اندازه اولین قدم دراین زمینه‌ها است.

*آیا چنین اراده‌ای در مدیران جامعه برای حل بحران برق مشاهده می‌کنید؟

واقعیت این است که ما بیش از اینکه با برنامه محوری مدیران جامعه مواجه باشیم با وعده درمانی و شعاردرمانی مواجه هستیم. همه ما می‌دانیم که در صورتی که مدیریت و آینده نگری وجود داشت کشور با بحران انرژی مواجه نمی‌شد. این در حالی است که این اتفاق رخ نداده و مدیران اولویت‌های جامعه را درست انتخاب نکرده‌اند و تمرکز خود را روی مسائل دیگر گذاشته و بلکه مسائل ضروری را در اولویت‌های پایین و حتی فراموشی قرار داده‌اند. این وضعیت امروز هم در کشور وجود دارد و مشاهده می‌شود که مدیران در تریبون‌های رسمی مشکلات کشور را بازگو می‌کنند. سوال این است که اگر قرار است مدیران هم مشکلات مردم را بازگوکنند پس چه کسی قرار است این مشکلات را حل کند؟ اغلب مدیران تنها زمانی که نیاز به رأی و حمایت مردم دارند ژست مردمی به خود می‌گیرند اما پس از اینکه وارد چرخه مدیریت شدند به شکل دیگری رفتار می‌کنند و حتی در برخی زمینه‌ها مردم را مقصر مشکل معرفی می‌کنند و دستوراتی صادر می‌کنند که نه تنها کاربردی نیست و بلکه سوال برانگیز نیز هست. در چنین شرایطی نمی‌توان زیاد نسبت به حل چالش برق امیدوار بود.

منبع : آرمان ملی
نویسنده : احسان انصاری

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار